برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک
با وجود تمام مزایایی که تجارت الکترونیک بهمراه دارد، انجام تراکنشها و ارتباطات آنلاین محملی بزرگتر برای سوء استفاده از فناوری و حتی اعمال مجرمانه فراهم میکند. این مشکلات تنها مختص تجارت الکترونیک نیست و بخشی از مشکلات گسترده ایست که در سراسر جهان گریبانگیر سیستمهای اطلاعاتی و کامپیوتری هستند.

هر ساله سازمانهای بسیاری هدف جرائم مرتبط با امنیت اطلاعات، از حملات ویروسی گرفته تا کلاه برداریهای تجاری از قبیل سرقت اطلاعات حساس تجاری و اطلاعات محرمانه کارتهای اعتباری، قرار میگیرند. چنین حملات امنیتی موجب میلیونها دلار ضرر و اخلال در فعالیت شرکتها میشوند. بسیاری از گزارشگران و مشاوران هزینه خسارات مرتبط با نقائص امنیتی را تا میلیاردها دلار برآورد کرده اند. با اینحال آنچه مهمتر از صحت میزان این خسارات است، این واقعیت است که با افزایش کاربران سیستمهای اطلاعاتی، دسترسی آسان به اطلاعات و رشد فزاینده کاربران مطلع (فنی) میتوان به راحتی فرض کرد که تعداد این سوء استفادهها از فناوری و تهدیدهای امنیتی نیز به همین نسبت افزایش یابد. متاسفانه، از آنجا که بسیاری از شرکتها دوست ندارند نفوذ به سیستمشان را تایید و اطلاعاتشان در مورد این نفوذها و وسعت آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند، میزان دقیق خساراتی که شرکتها از جرائم مرتبط با امنیت متحمل شده اند، را نمیتوان بدست آورد. بی میلی به ارائه اطلاعات مربوط به نقائص امنیتی، از این ترس معمول ناشی میشود که اطلاع عموم از چنین نقائصی باعث بی اعتمادی مشتریان نسبت به توانایی شرکت در حفظ دارائی های خود میشود و شرکت با این کار مشریان خود و در نتیجه سوددهی اش را از دست خواهد داد. از آنجایی که مصرف کنندگان امروزی نسبت به ارائه آن لاین اطلاعات مالی بی اعتماد اند، شرکتها با تایید داوطلبانه این واقعیت که قربانی جرائم مرتبط با امنیت شده اند، چیزی بدست نمیآورند. با هیجانات رسانهای که امروزه دور و بر اینترنت و قابلیتهای آن وجود دارد، حفظ یک تصویر مثبت از امنیت تجارت الکترونیک در اذهان، دغدغه شماره یک بسیاری از شرکتها است و برای بقاء و باقی ماندن در رقابت کاملا ضروری است. نبود اطلاعات دست اول از موارد واقعی برنامه ریزی و مقابله با تهدیدهای امنیتی را بسیار مشکلتر کرده است اما با این وجود هم فناوریها و روشهای امنیت اطلاعات و فنون کلی مدیریتی در برنامه ریزی و حفاظت از منابع فناوری اطلاعات سازمان، در یک دهه گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته اند. اکنون خبرگانی هستند که در حوزه امنیت سایبر تخصص پیدا کرده اند و راهکارهای زیادی برای حفاظت از فناوریهای تجارت الکترونیک از مجرمین بالقوه فضای سایبر دارند. بسیاری از شرکتها دریافته اند که برای موفقیت در تجارت الکترونیک، علاوه بر روشهای امنیتی که برای حفاظت از منابع فناوری اطلاعات طراحی شده اند، نیازمند سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای ایجاد یک برنامه جامع امنیت هستند تا بدان طریق از داراییهایشان در اینترنت محافظت و از نفوذ مجرمین به سیستم هایشان که موجب خسارت دیدن فعالیتهای تجارت الکترونیک آنها میشود جلوگیری کنند. برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک شامل برنامههای حفاظتی که از فناوریهای موجود (نرمافزار و سختافزار)، افراد، برنامه ریزی راهبردی استفاده میکنند و برنامههای مدیریتی که برای حفاظت از منابع و عملیات تجارت الکترونیک شرکت طراحی و اجرا میشوند، است.چنین برنامهای برای بقاء کلی فعالیتهای تجارت الکترونیک شرکت حیاتی است و سازمان باید آنرا به عنوان مولفهای اساسی در راهبرد تجارت الکترونیک موفق به حساب آورد.موفقیت چنین برنامههایی به حمایت کامل مدیران رده بالا و مشارکت کامل بخش فناوری اطلاعات و مدیریت در جهت درک تاثیر گذاری و محدودیتهای برنامه است.علاوه بر این برای اطمینان از بروز بودن این برنامه و ابزارهای آن و هماهنگی با آخرین فناوریها و فنون مدیریت، باید آن را بطور مداوم مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.
ارزیابی عملیات تجارت الکترونیک
اولین گام برای ایجاد یک برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک، انجام یک ارزیابی کامل از ارزش و اهمیت تجارت الکترونیک در موفقیت کلی اهداف و برنامه تجاری شرکت است.گام بعدی باید ارزیابی آسیب پذیری سیستم تجارت الکترونیک شرکت از هر دو جنبهٔ تهدیات داخلی و خطرات موجود خارجی است.شناخت آسیب پذیریهای خارجی بسیار ساده تر از دیدن آسیب پذیریهای خارجی است.با این وجود تمام تلاشها باید در راستای شناخت حوزههایی باشد که سیستم از داخل مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.این کار را میتوان به خوبی با صحبت با کاربران سیستم و توسعه دهندگان انجام داد.علاوه بر این بستههای نرمافزاری بسیاری هم وجود دارند که میتوانند توانایی نظارت بر استفاده کلی از سیستم و دسترسی داخلی به آن را دارند و میتوانند تحلیل کاملی از فعالیتهای مشکوک احتمالی کاربران داخلی ارائه دهند.
طرح مستمر
گام بعد ایجاد یک طرح مستمر تجارت الکترونیک است که بطور شفاف تمام نقاط ضعف احتمالی، روشهای جلوگیری و مقابله با آنها و برنامههای محتمل برای ترمیم نفوذها و و تهدیدهای امنیتی است. بسیاری از شرکتها تمایل دارند به خود بقبولانند که داشتن برنامه ضد ویروس و دیوارههای آتش، برای حفاظت از سیستم هایشان کافی است. داشتن چنین نرمافزارهایی گام نخست خوبی است اما حتی با این وجود نیز سیستمهای تجارت الکترونیک با نقاط ضعف زیر روبرو هستند:
آتش سوزی و انفجار،
خرابکاری عمدی در سختافزار، نرمافزار و یا دادهها و اطلاعات،
دزدیده شدن نرمافزار و سختافزار،
فقدان پرسنل کلیدی امنیت تجارت الکترونیک
فقدان برنامههای کاربردی
فقدان فناوری
فقدان ارتباطات
فقدان فروشندگان.
تهدیدها در هر یک از این حوزهها باید به دقت ارزیابی و طرحهای محتمل ترمیم باید با جزئیات کامل برای مقابله با هر کدام تهیه شود. علاوه بر این باید در طرح افراد مسئول مدیریت و تصحیح مشکلات بوجود آمده از این نقائص معین گردند. سپس، سازمان باید نرمافزارها و سختافزارهایی که حفاظت از سیستم تجارت الکترونیک را برعهده دارند را، ارزیابی کند.درک اینکه فناوریهای مورد استفاده باید مناسب نیازهای شرکت بوده و برای تمام تهدیدهای امنیتی احتمالی سطحی از محافظت را فراهم کنند از اهمیت بسزایی برخوردار است.
حوزههای بحرانی که با مورد توجه قرار گیرند عبارتند از : حساسیت دادهها و اطلاعات در دسترس، حجم ترافیک دسترسی و روشهای دسترسی.امنیت تجارت SSL (Secure Socket Layer) یا SET (Secure Electronic Transaction)الکترونیک مبتنی بر تکنولوژی باید با استفاده از الگوی امنیت شامل لایههای مختلف امنیتی باشد.هدف نهایی امنیت مبتنی بر فناوری باید فراهم کردن صحت، یکپارچگی، پنهان کردن و غیر قابل رد بودن موثر باشد.بسیاری از شرکتها ،
در طول این مرحله ایجاد برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک از تجربه شرکتهای دیگری که در زمینه ارزیابی سیستمهای امنیتی مبتنی بر فناوری تخصص دارند، استفاده می کنند.
افراد
مهمترین مولفه هر برنامه امنیتی موثری افرادی هستند که آنرا اجرا و مدیریت میکنند.نقائص امنیتی بیش از آن که ناشی از سیستم باشند، به وسیلهٔ کاربران سیستم و افرادی که مدیریت سیستم را برعهده دارند، رخ میدهند.بیشتر مطالعات گذشته نشان داده اند تهدیدهای داخلی سیستمهای تجارت الکترونیک اغلب بسیار مهمتر از تهدیدهای خارجی بوده اند.در بسیاری از موارد مجرمانی که در نفوذ به سیستم موفق بوده اند، یا دانش قبلی از سیستم داشته و یا دارای شریک جرمی در داخل شرکت بوده اند.مهمترین ابزاری که مدیریت برای کاهش تهدید داخلی در اختیار دارد آموزش کاربران داخلی سیستم و پرسنل مدیریت آن در مورد نتیجه اخلال در یکپارچگی و امنیت سیستم است.بسیاری از کاربران از این واقعیت که نفوذ به سیستمهای اطلاعاتی جرم است و اخلالگران تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند، اطلاع دارند.شرکت، با آگاهی دادن به کاربران و ترساندن آنها از عواقب این اعمال میتواند تا حد زیادی مانع آنها گردد.
راهبرد
ایجاد یک برنامه راهبردی موثر و بی عیب اهمیت بسیاری در امنیت تجارت الکترونیک دارد.چنین راهبردی باید شامل هدف کلی برنامه جامعه امنیت تجارت الکترونیک، اهداف جزئی و محدوده آن باشد.این راهبرد باید در راستای راهبرد تجاری کلی تجارت الکترونیک شرکت باشد.یکی از اهداف جزئی این راهبرد میتواند حفاظت کامل از تمامی منابع تجارت الکترونیک شرکت و فراهم کردن امکان ترمیم هر اخلال با حداکثر سرعت ممکن باشد.علاوه بر این این برنامه باید شامل منابع مورد نیاز برای پشتیبانی از اهداف جزئی و کلی در کنار قیود و محدودیتهای برنامه راهبردی و همچنین حاوی منابع انسانی کلیدی، اجرای برنامههای امنیتی متفاوت در غالب بخشی از برنامه راهبردی باشد. ساختارهای مدیریتی و تصمیم سازان
مدیریت
موفقیت برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک در گروی مدیریت موثر چنین برنامهای است.پشتیبانی مدیریت، از مدیران رده بالا شروع و در تمام سطوح ادامه مییابد.چنین برنامهای در شرکتهای بزرگ باید مستقیما بوسیله یک مدیر ارشد و در شرکتهای متوسط و کوچکتر بوسیله رئیس یا صاحب آن شرکت اداره و نظارت گردد.مسئولیت اصلی مدیر برنامه به روز نگه داشتن کامل برنامه، اجرای برنامههای آن و ارزیابی مجدد برنامههای موجود است.
بخشی از فعالیتهای چنین فردی آموختن راهکارهای عملی موثر در برنامه امنیتی سایر سازمانهاست که میتواند آنرا با مطالعه مقالات، کتب و مطالعات موردی منتشر شده بدست آورد.
مدرک CISSP
مدرک (Certified Information Systems Security Professional) مدرکی برای متخصصان امنیت است وکسب این مدرک مراحلی دارد . این مدرک مستقل از هر نوع سختافزار و نرمافزار خاص یک شرکت است و به عنوان یک عنصر کلیدی در ارزشیابی داوطلبان کار در موسسات بزرگ و سیستمهای Enterprise شناخته میشود. افرادی که صاحب این مدرک باشند میتوانند برای پست مدیریت شبکههای کوچک و بزرگ اطلاعاتی خود را معرفی کنند.
در سال ۱۹۸۹، چند سازمان فعال در زمینهٔ امنیت اطلاعات کنسرسیومی را تحت نام ۲(ISC) بنا نهادند که هدف ان ارایهٔ استانداردهای حفاظت از اطلاعات و آموزش همراه با ارایهٔ مدرک مربوط به افراد آموزش دیده بود.
در سال ۱۹۹۲ کنسرسیوم مذکور اقدام به طرح مدرکی به نام CISSP نمود که هدف آن ایجاد یک سطح مهارت حرفهای و عملی در زمینهٔ امنیت اطلاعات برای افراد علاقمند به آن بود.
اعتبار
این مدرک به دلیل این که بر خلاف سایر مدارک امنیتی، وابسته به محصولات هیچ شرکت خاصی نیست، قادر است به افراد متخصص امنیت، تبحر لازم را در طرح و پیاده سازی سیاستهای کلان امنیتی اعطا نماید. اتخاذ تصمیمات اصلی و حیاتی برای برقراری امنیت، مسئلهای نیست که مدیران سطح بالای یک سازمان بزرگ آن را به عهدهٔ کارشناسان تازه کار یا حتی آنهایی که مدرک امنیت در پلتفرم کاری خاصی را دارند، بگذارند بلکه مهم آن است که این قبیل مسئولیتها به اشخاصی که درک کامل و مستقلی از مسائل مربوط به مهندسی اجتماعی دارند و میتوانند در جهت برقراری امنیت اطلاعات در یک سازمان به ارایه خط مشی ویژه و سیاست امنیت خاص کمک کننده سپرده شود .
مراحل کسب مدرک
برای کسب مدرک CISSP، داوطلبان باید حداقل سه سال سابقه کاری مفید در یکی از زمینههای امنیتی اعلام شده توسط ۲(ISC) را داشته باشند . از ابتدای سال۲۰۰۳ به بعد شرط مذکور به چهار سال سابقه کاری یا سه سال سابقه کار به علاوهٔ یک مدرک دانشگاهی یا بینالمللی در این زمینه تغییر یافت .زمینههای کاری امنیتی که انجمن ۲(ISC) داوطلبان را به داشتن تجربه در آن ترغیب میکند شامل ده مورد است کهبه آن عنوان (Common Body Of Knowlege) CBKیا همان اطلاعات پایه در زمینهٔ امنبیت اطلاق میشود این موارد عبارتنداز:
سیستمهای کنترل دسترسی
توسعه سیستمها وبرنامههای کاربردی
برنامه ریزی برای مقابله با بلاهای طبیعی وخطرات کاری
رمزنگاری
مسا ئل حقوقی
امنیت عملیاتی
امنیت فیزیکی
مدلهاومعماری امنیتی
تمرینهای مدیریت امنیت
امنیت شبکهٔ دادهای و مخابراتی
زمانی که داوطلب موفق به دریافت مدرک CISSP میشود باید برای حفظ این مدرک همواره خود را در وضعیت مطلوبی از لحاظ سطح دانش علمی وعملی در مقولههای مورد نظر نگه دارد .هر دارندهی این مدرک لازم است که هرسال برای تمدید گواهینامهٔ خود، کارهایی را برای اثبات پشتکار وعلاقهٔ خود به مقولهٔ امنیت انجام داده وموفق به کسب سالانه ۱۲۰ امتیاز (از لحاظ ارزش کارهای انجام شده از دید انجمن ) شود. به این منظور انجمن، فعالیتهای مختلفی را برای کسب امتیاز ات لازم به دارندگان مدرک پیشنهاد میکند. به عنوان مثال کسب یک مدرک معتبر در زمینهٔ امنیت اطلاعات، فعالیت در زمینههای آموزش مفاهیم امنیتی به متخصصان دیگر، استخدام شدن درشرکتهای معتبر، چاپ مقالات در زمینهٔ امنیت، شرکت در سمینارهای مهم وکنفرانسهای مربوط به حوزهٔ امنیت، داشتن تحقیقات شخصی وامثال آن میتوانند دارندگان مدرک را در کسب امتیازات لازم یاری دهند . کلیهٔ فعالیتهای مذکور به صورت مستند و مکتوب تحویل نمایندگیهای انجمن در سراسر دنیا شده تا مورد ارزشیابی و امتیازدهی انجمن قرار گیرد . در صورتی که دارندهٔ مدرک موفق به کسب ۱۲۰ امتیاز نشود باید جهت حفظ مدرک خود دوباره آزمون CISSP را بگذراند. CISSP شامل ۲۵۰ سئوال چهار گزینهای است که کلیهٔ مفاهیم امنیتی را در بر میگیرد .CISSP یکی از محبوبترین مدارک بینالمللی در سال ۲۰۰۳ شناخته شده به طوری که با یک افزایش ۱۳۴ درصدی در بین داوطلبان نسبت به سال قبل روبه رو بودهاست .همین آمار حاکی از موفقیت ۹۸ درصدی دارندگان مدرک در حفظ مدرک خود است . به هر حال با اوضاع و احوال امروزهٔ دنیای فناوری اطلاعات وخطرات ناشی از حملات انواع ویروسها و هکرها به نظر میرسد هر روز نیاز به وجود متخصصان امنیتی، خصوصا دارندگان مدارک معتبر بینالمللی بیشتر محسوس است. هم اکنون دو مدرک امنیتی یعنی SECURITY+ متعلق به انجمن کامپتیا و مدرک CISSP متعلق به انجمن بینالمللی حرفهایهای امنیت از شهرت خاصی در این زمینه برخوردارند.
وضعیت درآمد
طبق آمار مجلهٔ certification میانگین درآمد سالانهٔ دارندگان مدرک CISSP در سال ۲۰۰۴ نزدیک به ۸۶ هزار دلار بوده است این میزان درآمد در بین درآمد مدرکهای مختلف که طبق همین آمارگیری بدست آمده نشان میدهد که مدرک CISSP در جایگاه اول قرار دارد. در این مقایسه مدرک security+ با ۶۰ هزار دلار و مدرک MCSE securityMCP با ۶۷ هزار دلار در سال در ردههای دیگر این فهرست قرار دارند که همه نشان از اهمیت ودر عین حال دشوار بودن مراحل کسب و نگهداری مدرک CISSP دارد.
اطلاعات
اطّلاع یا آگاهش (و با نگرسوی آشکارتر ابزاری نیز آگاهِه) در کوتاه ترین تعریف، "دادههای پردازش شده" است. داده ها(data) مواد خام بالقوه معنی داری هستند که ما آنها را در راستای شناختن و فهمیدن و حتی تفسیر چیزها، کالاها، رویدادها یا هرگونه هستی ای که در جهان واقعیت و یا دنیای خیال یافت میشوند، به واسطه روشهای پژوهشی، ابزارهای شناختی مانند دستگاه زبان، احساسات پنج گانه، ذهن و مغز و حتی تجربه خود به دست میآوریم. اطلاعات، آگاهیهای به دست آمده از عنصرها و رویدادهای جهان هستی است. به زبان محدود تکنیکی، مجموعهای از نمادهای زبانی معنی دار و پیوسته درباره موجودات است. اطلاعات در زبان انگلیسی(information)از نظمی ساختاری و ذاتی خبر میدهد.
از منظر فلسفه، اطّلاعات مفهومی چندشکلی (polymorphic) و چندمعنایی (polysemantic) است.
دانش اطلاعات
دانش اطلاعات (به انگلیسی: Information science)، دانشی است که درباره کیفیت و کاربرد اطلاعات، نیروهای حاکم بر جریان اطلاعات و ابزار آمادهسازی اطلاعات برای دسترسی و استفاده مطلوب تحقیق میکند. اطلاعرسانی به تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، ترجمه، انتقال، تبدیل و کاربرد اطلاعات مربوط میشود. این علم درباره ارائه اطلاعات به روش طبیعی و مصنوعی کاربرد قالبها برای انتقال کامل اطلاعات شیوههای آمادهسازی اطلاعات ابزار و فنون آن مانند کامپیوتر و روشهای برنامهریزی آن به پژوهش میپردازد. هدف اطلاعرسانی به عنوان یک علم، تهیه مجموعه اطلاعاتی است که سبب پیشرفت نهادهای گوناگون و روشهایی میشود که برای گردآوری و انتقال دانش در نظر گرفته شده است.
رابطه میان کتابداری، علم کتابداری یا علم کتابخانه باعلم اطلاعات
به هنگام بحث درباره اینکه چرا در نوشتههای فارسی کتابداری، ازاطلاعرسانی یاعلم اطلاعرسانی و نه علم اطلاعات استفاده میشود، اشاره شد که حری اعتقاد دارد علم کتابداری، اعم از کتابداریست.به این معنا که عمل کتابدار در کتابخانهها کتابداری یا علم کتابخانه، بخشی از علمی وسیعتر به نام علم اطلاعات است.اگر قرار است رابطهای میان این دو بیان شود عبارات کتابداری و علم اطلاعات، علم کتابداری و اطلاعات، یاعلم کتابخانه و اطلاعات پیشنهاد میشود. به طور منطقی باید تحت تأثیر یافتههای علم کتابداری باشد.در اینجا بدون اینکه نظری درباره درستی یا نادرستی این دیدگاه بیان کنیم برای مقایسه کتابداری یا علم کتابداری با علم اطلاعات، مفهوم وسیعتر علم کتابداری را انتخاب میکنیم تا آن را با علم اطلاعات مقایسه کنیم.هنگامی که رابطه اعم یا اخص را میان دو مفهوم علم کتابداری و علم اطلاعات بررسی میکنیم رابطه هر چه باشد چون کتابداری را بخشی از علم کتابداری پنداشتهایم هر رابطهای درباره علم کتابداری، طبعاً درباره کتابداری نیز صادق خواهد بود.برای انجام این مقایسه، از تعاریف ارائه شده در منابع که قبلاً هم در همین نوشته به آنها اشاره کردیم استفاده میکنیم.
فلسفه اطلاعات
فلسفهٔ اطّلاعات (Philosophy of information) به آن دسته از پژوهشهای فلسفی و انتقادی اطلاق میگردد، که به منظور تبیین و روشنسازی مفاهیم، معانی، سرچشمهها، اصول، و مبادی بنیادین اطّلاعات انجام پذیرد.
مطالعات و بررسیهای فلسفی برروی مفاهیم اطلاعات معنایی هنوز در ابتداییترین مراحل آن قرار دارد، به طوری که حتی در مورد راهها و شیوههای طرح مسئله هم تا کنون توافقی حاصل نشده است.
تعریف اطّلاعات
گرچه تا کنون تعریفی فراگیر و همهجانبه از اطّلاعات میسّر نگردیدهاست، پدیدههای گوناگونی را میتوان بر حسب زمینه و موضوع، اطّلاعات نامداد. معمولاً از سه نوع پدیده به نام اطّلاعات یاد میشود:
اطّلاعات به عنوان یک فرایند شناختمحور
اطّلاعات به عنوان دانشی که ارائه گردیدهاست
از دادهها، اسناد، تصاویر، و موارد همانند آنها بهعنوان اطّلاعات یاد میشود
هر چند اطّلاعات به خودی خود مهمّ است، اهمّیّت واقعی آن به سبب دانشی است که میتواند از آن ناشی گردد. شایان اشاره و تأکید است که همچون تمامی موارد دیگر جهان، اطّلاعات، و دانش برآمده ازآن اطّلاعات هم مشمول ترازهای تجریداند:
آنچه که در این لایه دانش نامیده میشود، خود اطّلاعات است برای دانشی که در تراز بلافاصله بالاتر از آن واقع است. شاید سادهترین مثال را بشود ارتباط چکیدهٔ (مجرّدشده) یک مقاله با خود آن دانست: هر چند خود مقاله میتواند پاسخگوی پارهای از سوالات باشد، و لذا، از نوع دانش، برای چکیدهٔ خود به عنوان اطّلاعات عمل خواهد نمود.
دانش محاسبات و فلسفه
تعاملات و داد و ستدهای علمی مابین دانشمندان علوم رایانه و اندیشمندان وادی فلسفه به هیچ وجه امروزی نیست. فلسفهٔ تولّد و ظهور کامپیوترهای ارقامی در اواسط قرن بیستم (م) را در واقع میشود در حوزهٔ بزرگتر فلسفهٔ علوم، سیبرنتیک، علوم نرم، و نیز در مجموعهٔ علل و انگیزههای مربوط به آغاز تفکرّات سیستمی و کلیّاتنگر، و نیز در منشأ و بخش مشترک تمامی آنها - پیچیدگی - نشان گرفت.
اقتصاد اطلاعات
بحث دربارة نقش اطلاعات در اقتصاد، از بازاندیشی و زیر سؤال بردن یکی از فرضهای نظریة رقابت کامل در بازار شروع شد. این فرض بر این مبنا است که تمام شرکت کنندگان در بازار، از تمام قیمتها و تمام اطلاعات فناورانه مربوط، اطلاعات کامل دارند. بدین معنا که از یک سو، بنگاهها، قیمتهای تمام کالاهایی را که احتمالاً میتوانند تولید کنند و فناوری تولید این کالاها و نیز قیمتی که در آن میتوانند نهادههای لازم را خریداری کنند، می دانند. از سوی دیگر، تمام افراد هم از قیمتهایی که در آن میتوانند تمام کالاها را خریداری کنند و منابع شان را به طورکلی و به خصوص نیروی کارشان را بفروشند، آگاه هستند. به عبارت دیگر فرض میشود که مصرف کنندگان، صاحبان منابع و بنگاههایی که در بازار هستند، دربارة وضعیت حال وآیندة قیمتها و هزینهها و فرصتهای اقتصادی بازار، اطلاعات کامل دارند؛ بنابراین مصرف کنندگان قیمتی بیش از آنچه لازم است، برای کالا نمیپردازند. تفاوت قیمتها به سرعت از بین میرود و در سراسر بازار برای هر کالا تنها یک قیمت مطرح میشود. منابع به پیشنهاد دهندة بالاترین قیمت، فروخته میشود و با داشتن اطلاعات کامل از جریان قیمتها و هزینهها در حال و اینده، تولیدکنندگان به طور دقیق می دانند که چه میزان باید تولید کنند.
حال اگر اطلاعات بدین گونه برای طرفین آشکار و مهیا نباشد چه میشود؟ پاسخ به این سوال اساسی و تحلیل واقعیتهای موجود در دنیای واقع موضوعی را تحت عنوان اقتصاد اطلاعات پدید آورد که در ذیل به طور خلاصه به توضیح چندوچون این کار خواهیم پرداخت.
کوتاه سخن آنکه منظور از اقتصاد اطلاعات، بررسی چگونگی توزیع اطلاعات بین عاملان اقتصادی و نحوه تأثیرگذاری وجود یا عدم وجود این اطلاعات بر رفاه عاملان اقتصادی است. منظور از رفاه در این تعریف منافع عمومی عاملان اقتصادی است که به عنوان مثال در مورد مصرف کننده به مطلوبیت و در مورد بنگاه به سود اشاره میکند. مباحثی از قبیل اطلاعات ناکامل و اطلاعات نامتقارن از جمله مباحثی هستند که در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرند.
تاریخچه
مقاله پیشگام هایک (استفاده از اطلاعات در جامعه)
فردریش هایک در مقاله پیشگام خود در سال ۱۹۴۵ معتقد است: «ما باید به نظام قیمت به عنوان مکانیزم انتقال اطلاعات بنگریم» (هایک، ۱۹۴۵: ص۵۲۶). هایک در ادامه ذکر میکند که: چه مسألهای را میخواهیم حل کنیم وقتی تلاش میکنیم که نظم اقتصادی منطقی بسازیم؟ یک پاسخ این است که اگر ما همه اطلاعات مربوط را داشتیم و میتوانستیم از نظام معین ترجیحات شروع کنیم و نیز اگر از ابزارهای موجود آگاهی کامل داشتیم، تنها یک مسئله باقی میماند و آن پاسخ به این پرسش است که بهترین راه استفاده از ابزارهای موجود، چیست.
اما «آگاهی» از شرایط مورد استفاده هیچگاه به شکل متمرکز یا ادغام شده، وجود ندارد ؛ بلکه این آگاهی صرفاً به صورت اجزای (ذرههای) پخش شده، ناقص است و تمام افراد جدا از هم، آن را در اختیار دارند. بنابراین مسئله اقتصادی جامعه این است که چگونه منابع «معین» را با استفاده از اطلاعات تخصیص دهیم، درحالیکه به هیچکس کل آن اطلاعات داده نشدهاست. برنامهریزی برای تخصیص منابع موجود، مبتنی بر «اطلاعاتی» است که باید به برنامهریز داده شود و از قبل در اختیار او نیست.
چهکسی باید برنامهریزی کند؟ اختلاف نظردرباره این نیست که آیا برنامه ریزی باید انجام شود یا نه؛ بلکه در این مورد است که آیا برنامه ریزی برای کل نظام اقتصادی باید مرکزی باشد یا باید میان تعداد زیادی از افراد تقسیم شود. اصطلاح «برنامهریزی» که در ادبیات اقتصادی متداول است، به معنای برنامهریزی مرکزی است؛ یعنی هدایت کل نظام اقتصادی طبق یک برنامة یکپارچه انجام شود. رقابت به معنای برنامهریزی غیر متمرکز است و تعداد زیادی از افراد، جداگانه، آن را انجام میدهند. اینکه کدامیک از این دو نظام، کارایی بیشتری دارد، عمدتاً به پاسخ این پرسش بستگی دارد که کدام یک از «اطلاعات» موجود در جامعه کاملتر استفاده میکنند. در یک نظام اقتصادی متمرکز باید تمام اطلاعات به مقامات برنامهریز مرکزی منتقل شود؛ اطلاعاتی که ابتدا میان تعداد زیادی از افراد مختلف پخش شده بود. راه دیگر، انتقال «اطلاعات اضافی» به افراد برحسب نیازشان است تا بتوانند برنامههایشان را با برنامه دیگران هماهنگ کنند. اگر توافق کنیم که مسئلة اقتصادی جامعه عمدتاً انطباق با تغییرات در شرایط زمان و مکان است، در اینصورت تصمیمات نهایی باید به افرادی واگذار شود که با این شرایط آشنا باشند و تغییرات و منابع موجود انجام آنرا میشناسند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با انتقال این آگاهی به یک هیئت مرکزی و ادغام تمام اطلاعات، فرامین هیئت صادر شود؛ بلکه باید این مسئله را با عدم تمرکز حل کنیم. با عدم تمرکز این اطمینان حاصل میشود که اطلاعات مربوط به مقتضیات خاص زمان و مکان، بلافاصله مورد استفاده قرار میگیرد.
نظام قیمت، مکانیزمی برای انتقال اطلاعات است. مهمترین واقعیت نظام قیمت، اطلاعاتی است که براساس آن عمل میشود. هر شرکتکننده در نظام قیمت، به طور انفرادی اطلاعات اندکی لازم دارد تا بتواند اقدام درست را انجام دهد. حل مسائل نظام قیمت با تعامل افرادی است که هر یک تنها «اطلاعات جزئی» دارند. اطلاعات انسان کامل نیست و به کسب مستمر و انتقال اطلاعات نیاز دارد.
هایک در سخنرانی دریافت جایزة نوبل (۱۹۷۴)، بازار را یک «نظام اطلاعاتی» دانست که برای استفاده از اطلاعات پخش شده، در مقایسه با هر مکانیزم دیگری که بشر آگاهانه طراحی کردهاست، مکانیزم کاراتری دارد. هر چند نظریة نئوکلاسیک به محدودیتهای اطلاعاتی توجه نکردهاست و در واقع اطلاعات نقشی در این نظریه ندارد؛ اما هایک، مکرر، از اطلاعات صحبت کردهاست.
پیدایش رشته اقتصاد اطلاعات
رشته «اقتصاد اطلاعات» با انتشار دو مقاله در سال ۱۹۶۱، یکی توسط ویلیام ویکری (William Vickrey) و دیگری توسط جرج استیگلر (George Stigler)، متولد شد. اولین مقاله، «اقتصاد اطلاعات» تألیف جورج استیگلر و دومین مقاله، «سفتهبازی متقابل، حراجها و مناقصههای رقابتی مهرومومشده» به قلم ویلیام ویکری است. ویلیام ویکری حالتی را در نظر میگیرد که مقولة غیرقابل تقسیم و منحصربهفردی قرار است به یکی از خریداران بالقوه فروخته شود. ویکری نشان میدهد که با ارزشهای خصوصی مستقل و مزایدهگزاران همگن، قیمت مورد انتظار معامله در روش حراج از نوع انگلیسی و هلندی یکی است. او سپس مفهوم حراج مزایده مهر و موم شده قیمت دوم را وارد میکند و نشان میدهد که معادل روش حراج انگلیسی است. ویکری برتری روش حراج انگلیسی برحراج هلندی را در شرایط ریسک پذیری، وجود مزایدهگزاران بیتجربه و سایر مواردی که باعث دورشدن از فرضهای استاندارد میشود، نشان میدهد که در آن روش حراج انگلیسی، بهینة پارتو است.
جورج استیگلر در مقاله خود مدل سادهای برای جستوجو ارائه کرد؛ این مدل شامل اطلاعات بود. او نظریة استاندارد اقتصادی را به کار گرفت تا به طور درونزا مشخص کند که کارگزاران اقتصادی چه میزان اطلاعات باید کسب کنند. نقش استیگلر، مدلسازی صریح به منظور فعالیت برای کسب اطلاعات در چهارچوب مارشالی موجود بود. استیگلر از این واقعیت شروع میکند که هیچ خریداری از قیمتهایی که فروشندگان مختلف در هر زمان معین اعلام میکنند، آگاهی ندارند. در نتیجه خریداران برای پی بردن به مطلوب ترین قیمت، باید از فروشندگان مختلف نظرخواهی کنند. استیگلر این «نظرخواهی» را مدلسازی میکند. خریداری که به دنبال یک واحد از کالای همگن است، n پیشنهاد مستقل جمعآوری میکند که از توزیع مشترک f به دست آمدهاست. هزینة هر پیشنهاد، c است و از آنجا که مسئلة جستوجوی خریدار خنثی نسبت به ریسک، صرفاً انتخاب اندازة نمونة n بهگونهای است که مجموع قیمت مورد انتظار پرداخت شده برای کالا به اضافة هزینة جستوجو را حداقل سازد، اندازة بهینة جستوجو از شرط مرتبة اول محاسبه شدهاست. از این مطالب دو نتیجة مهم به دست میآید: اول اینکه پیشبینی میشود پخش قیمت اتفاق بیفتد که به معنای نقض قانون یک قیمتی است؛ در این صورت تفاوت در قیمتهای معاملات برای کالای همگن تحقق پیدا میکند. دوم اینکه منابع بیکار پیشبینی شدهاست. فعالیت جستوجو نشاندهندة سرمایهگذاری در حصول قیمت فروش یا اجاره بالاتر است. علاوه بر آن مدل جستوجوی استیگلر راه دیگری فراهم میکند که منجر به شناخت فرایند شکلگیری قیمت میشود.
چند تن از افراد تاثیرگذار در اقتصاد اطلاعات
استیگلر(George Stigler)
آکرلف (George Akerlofe)
ویکری (William Vickrey)
میرلس(James Myles)
مفاهیم پایه
اطلاعات
اطلاعات یا آگاهش در کوتاه ترین تعریف، "دادههای پردازش شده" است. دادهها (data) مواد خام بالقوه معنی داری هستند که ما آنها را در راستای شناختن و فهمیدن و حتی تفسیر چیزها، کالاها، رویدادها یا هرگونه هستی ای که در جهان واقعیت و یا دنیای خیال یافت میشوند، به واسطه روشهای پژوهشی، ابزارهای شناختی مانند دستگاه زبان، احساسات پنچ گانه، ذهن و مغز و حتی تجربه خود به دست میآوریم. اطلاعات، آگاهیهای به دست آمده از عنصرها و رویدادهای جهان هستی است. به زبان محدود تکنیکی، مجموعهای از نمادهای زبانی معنی دار و پیوسته درباره موجودات است. اطلاعات در زبان انگلیسی(information)از نظمی ساختاری و ذاتی خبر میدهد.
انقلاب اطلاعات
انقلاب اطلاعات موضوع نسبتاً جدیدی در ادبیات علمی است. بسیاری از صاحبنظران انقلاب اطلاعات راچیزی شبیه انقلاب صنعتی ارزیابی کردهاند واساسا انقلاب ابررسانه واطلاعات را بعد از انقلاب صنعتی انقلاب برق انقلاب نفت و انقلاب الکترونیک، پنجمین انقلاب علمی بشر بعد از رنسانس می دانند و اعتقاد دارند که این تحول، شیوهٔ تولید، توزیع و مصرف اطلاعات را دگرگون ساختهاست. یکی از جنبههای مهم و اساسی این انقلاب اقتصاد اطلاعات است زیرا اثرات اقتصادی انقلاب اطلاعات بسیار شگرف بودهاست.
ارزش اطلاعات
نقطهٔ آغازین تحلیل اقتصادی مشاهدهٔ این نکتهاست که اطلاعات ارزش اقتصادی دارد، چرا که اطلاعات به افراد اجازه میدهد تا انتخابی انجام دهند که عایدی انتظاری و یا مطلوبیت انتظاری آنها را نسبت به زمانی که اطلاعات وجود ندارد حداکثر سازند.
مکانیزم تعیین قیمت اطلاعات
خصوصیات و ماهیت کاملاً متفاوت فناوری اطلاعات نسبت به سایر کالاها و خدمات موجب شدهاست که برای بررسی بعد اقتصادی اطلاعات، روشهای تحلیل جدید (البته نه نوع جدیدی از تحلیل) بکار گرفته شود. لذا در بررسی و تحلیل بازاراطلاعات در عین حال که از روشهای کاملاً جدیدی استفاده میشود عواملی مثل سلیقهٔ افراد، فناوری تولید و ساختار بازار در چگونگی کارکرد این بازار نقش مبنایی ایفا میکند. بخش عمدهای از اقتصاد اطلاعات بر مکانیزم تعیین قیمت اطلاعات جهت استفادهٔ کارا و موثر از منابع اختصاص دارد. در این زمینه همانطور که در بالا اشاره شد هایک کار را آغاز کرد و دیگر اقتصادانان (همچون افراد نامبرده در بالا) این مسیر را ادامه دادند.
تقارن و عدم تقارن اطلاعات
اینکه اطلاعات چگونهاست در تعیین مکانیزم قیمت اطلاعات و رسیدن به کارایی اهمیت دارد اگر اطلاعات در دسترس همگان یکسان بوده و همهٔ افراد حاضر در بازار موردنظر اطلاعات یکسانی داشته باشند گوییم فرض تقارن اطلاعات برقرار بوده و هیچکس به علت نداشتن اطلاعات در معرض عدم دستیابی به کارایی قرار نخواهد گرفت. ضمن آنکه برقراری اطلاعات متقارن یکی از فروض تشکیل بازار رقابت کامل است.
وجود اطلاعات متقارن ضرورتی برای مطرح شدن اقتصاد اطلاعات ایجاد نمیکند. از آنجاکه در واقعیت افراد حاضر در بازار خاص نسبت به امر مورد نظر اطلاعات یکسانی ندارند لذا افراد با عدم تقارن اطلاعات مواجه بوده و از این ناحیه امکان عدول از بهینهٔ پرتو به آسانی امکان پذیر خواهد بود. به دلیل آنکه عدم تقارن اطلاعات موضوع اصلی اقتصاد اطلاعات است در ذیل جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
اطلاعات نامتقارن
اطلاعات نامتقارن در واقع حالت خاصی از اطلاعات ناکامل است که در اکثر مسائل اقتصادی شایع است. عمده بحثها در اقتصاد اطلاعات به مسالهٔ اطلاعات نامتقارن مربوط میشود یعنی موقعیتی که در آن یک عامل اقتصادی در مورد مبادلهٔ خود اطلاعات خاصی دارد که طرف دیگر مبادله آن اطلاعات را ندارد. مثلاً کارگر در فروش نیروی کار خود به کارفرما در مورد نحوه و میزان تلاش و بهرهوری خود از اطلاعات بیشتری برخوردار است تا کارفرما. از این جهت رفتار عاملان اقتصادی در شرایط عدم تقارن اطلاعات بطور حتم با تعاملهای استراتژیک همراهاست. نکتهای که در اینجا باید تاکید شود این است که معمولاً طرف مبادله با اطلاعات بیشتر میخواهد فرد کمتر مطلع را استثمار کند. این رفتار فرصت طلبانه منجر به از بین رفتن ویژگیهای خوب بازار رقابت کامل و بروز عجز و نقص بازار رقابت ناقص میشود. در کل میتوان گفت که اطلاعات نامتقارن موجب بروز دو نوع رفتار فرصتطلبانهٔ انتخاب بد (کژگزینی) و مخاطرهٔ اخلاقی (کژمنشی) میشود.(این موارد و شیوههای رفع این مشکلها به صورت خیلی کوتاه در ذیل توضیح داده میشود و برای مطالعهٔ توضیح کاملتر در هر مورد به صفحهٔ مربوطه ارجاع داده میشود).
انتخاب بد و نامناسب (کژگزینی)
کژگزینی نوعی رفتار فرصت طلبانهاست که در موقعیتی رخ میدهد که در آن یک فرد با اطلاعات بیش تر از مبادله سود بردهو مزیت کسب میکند یا اساساً در جایی بروز میکند که یک فرد مطلع با یک فرد با اطلاعات کمتر در مورد یک مشخصهٔ خاص غیر قابل مشاهده از وی (فرد مطلع) قرارداد میبندد. مثلاً افرادی که با درجهٔ معینی از ریسک از بانکها اعتبار میگیرند در مورد اندازهٔ ریسک و وضعیت خود بیش از بانکها مطلعاند. برای حل این مشکل از روشهایی استفاده میشود که منجر به برابرسازی اطلاعات شوند: علامت دهی و غربال کردن.
علامت دهی
علامت دادن (signaling) اقدامی است که توسط فرد مطلع انجام میشود تا برای فرد کمتر مطلع در مبادله اطلاعات بفرستد تا از این طریق از بروز کژگزینی جلوگیری شود. مانند کارگرانی که در موقع استخدام سعی میکنند تا به کارفرما بفهمانند که دارای توانایی لازم هستند. حتی در مصاحبهٔ استخدام سعی میکنند که با سر و وضع مناسب حاضر شوند، به موقع حاضر شوند، آدامس نجوند و با ارائه مدارک مربوط به آموزشها در مورد سابقه و تجربهٔ خود به کارفرما علامت بدهند تا در کل مشکل کژگزینی رخ ندهد.
غربال کردن
غربال کردن (screening) اقدامیاست که توسط فرد غیر مطلع انجام میشود تا وی به تمام یا بخشی از اطلاعاتی که فرد مطلع دارد دست یابد. مانند خریدار ماشین دست دومی که قبل از خرید چند بار سوار ماشین میشود تا از کیفیت آن مطلع شود. از این طریق طرفهای نامطلع سعی میکنند عدم مزیت اطلاعاتی خود را از طریق غربال کردن و جمعآوری اطلاعات در مورد مشخصات مشاهده نشدهٔ افراد مطلع، از بین ببرند. بنابراین افرادی که اطلاعات کمتری دارند و پس از غربال کردن، اطلاعات بیشتری کسب میکنندچه بسا از امضا قرارداد امتناع کرده یا شرایط آن را تغییر داده و یا مثلاً قیمت را تعدیل کنند.
مخاطرات اخلاقی (کژمنشی)
کژمنشی وقتی اتفاق میافتد که طرفی که اقدامات وی قابل مشاهده نیست احتمال رخداد حوادث را تحت تاثیر قرار دهد یا احتمال پرداخت توسط طرف دیگر را افزایش میدهد. کژمنشی موجب استفادهٔ ناکارا از منابع میشود.
مثال
در قرارداد میان مدیر و کارگزار، مدیر با کارگزاری قرارداد میبندد که اقدامی انجام دهد که به نفع مدیر باشد. اما کارگزار ممکن است در صورت عدم نظارت مستقیم مدیر، این اقدام تعهد نموده را خوب انجام ندهد. و مرتکب کژمنشی شود. مثلاً کارفرما با کارگر قرارداد میبندد که به ازا هر ساعت ارائه خدمات کار، دستمزد معینی به وی بپردازد. کارگر هم متعهد میشود که تلاش خود را حین کار انجام دهد اما وقتی تحت نظارت مستقیم نباشد ممکن است کمکاری کند و تعهد خود را انجام ندهد.
بازیابی اطلاعات
بازیابی اطلاعات (به انگلیسی: Information Retrieval) به فناوری و دانش پیچیدهٔ جستجو و استخراج اطلاعات، دادهها، فرادادهها در انواع گوناگون منابع اطلاعاتی مثل بانک اسناد، مجموعهای از تصاویر، و وب گفته میشود.
با افزایش روزافزون حجم اطلاعات ذخیره شده در منابع قابل دسترس و گوناگون، فرایند بازیابی و استخراج اطلاعات اهمیت ویژهای یافته است. اطلاعات مورد نظر ممکن است شامل هر نوع منبعی مانند متن، تصویر، صوت و ویدئو باشد. بر خلاف پایگاه دادهها، اطلاعات ذخیره شده در منابع اطلاعاتی بزرگ مانند وب و زیرمجموعههای آن مانند شبکههای اجتماعی از ساختار مشخصی پیروی نمیکنند و عموماً دارای معانی تعریف شده و مشخصی نیستند. هدف بازیابی اطلاعات در چنین شرایطی، کمک به کاربر برای یافتن اطلاعات مورد نظر در انبوهی از اطلاعات ساختارنایافته است.
جستجوگرهای گوگل، یاهو و بینگ سه نمونه از پراستفادهترین سیستمهای بازیابی اطلاعات هستند که به کاربران برای بازیابی اطلاعات متنی، تصویری، ویدئویی و غیره کمک میکنند.
«بازیابی اطلاعات» در برخی منابع فارسی به اشتباه به جای ذخیره و بازیابی دادهها که به معنای دانش شناخت رسانههای ذخیرهسازی فیزیکی است، به کار رفته است.
مدلسازی اطلاعات
مدلسازی مفهومی اطلاعات، یکی از فنون تجزیه و تحلیل و تشریح اطلاعات مورد نیاز کاربران سیستم است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات باید ذهن خود را بر شناخت مفهومی اطلاعات متمرکز ساخت. در تشریح ماهیت اطلاعات باید از جملات موجز، دقیق و خوانا استفاده کرد. از آنجایی که تشریح اطلاعات، راهنمای طراحی پایگاه اطلاعاتی بشمار میآید باید برای کاربران، برنامه نویسان و سایر متخصصان فنی خوانا باشد. زیرا راهنمای طراحی پایگاه اطلاعاتی بشمار میآید. از آنجایی که هر سیستم کاربران متعددی دارد و آنان نیز از داده و بازدادههای گوناگون استفاده میکنند و همچنین تحلیلگر معمولاً با سیستم آشنا نیست و ضمن تجزیه و تحلیل و تشریح با آن آشنا میشود تشریح اطلاعات برای سیستم دشوار است. تشریح اطلاعات برای پاسخگویی به نیازهای «فرایند سیستم» باید به صورت تفضیلی صورت پذیرد و در عین حال از کلیتی برخوردار باشد که به تشکیل یک پایگاه اطلاعاتی منجر شود و نیازهای کلی سازمان را در بعد اطلاعات برآورده سازد. و چون تا این مرحله به اندازه کافی کار طراحی آسان شده است تحلیلگر باید تشریح اطلاعات را در محدوده زمانی و بودجهای پروژه مکتوب نماید. اکنون این پرسش ممکن است مطرح شودکه چرا «نمودار جریان اطلاعات» شرح کاملی از اطلاعات ارائه نمیدهد؟ پاسخ این است که نمودار جریان اطلاعات تنها چگونگی بکارگیری اطلاعات در فرایندهای سیستم را نشان میدهد و روابط مورد نیاز میان موجودیتهای سازمان را به نمایش نمیگذارد. بدین ترتیب پایگاه اطلاعاتی مبتنی بر یک نمودار جریان اطلاعات نمیتواند از شاخص روانی سازمانی برخوردار باشد. از سوی دیگر، مدل مفهومی اطلاعات، تحلیلگر را تشویق مینماید تا تحلیل اطلاعات را بر مبنای نیازهای سازمان و از دید کاربرای یا نحوه تجسم ذهنی آنان قرار دهد. شرح تفصیلی نیازهای اطلاعاتی سیستم مانند بازدادهها و غیره بعداً به مدل افزوده خواهد شد. از انجایی که مدل مفهومی، اطلاعات را از دید سازمان تشریح میکند نه از دید فرایندهای تفصیلی سیستم بنابراین پایگاه اطلاعاتی حاصل از آن با نیازهای اطلاعاتی سازمان قابلیت انطباق بیشتری خواهد داشت. تشریح اطلاعات با استفاده از مدل مفهومی مستلزم موارد زیر است: ۱- مجموعهای از ساختهها (موجودیت، رابطه، صفت، نشانگر، وابستگی) برای تعریف اطلاعات. ۲- قوانینی برای کنترل چگونگی ترسیم ساختهها در شکل دهی مدل. ۳- روشی برای ساختن مدل مفهومی اطلاعات با استفاده از ساختهها، و قوانین برای نمایش ساختهها، قوانین و روش ساختن مدل مفهومی اطلاعات.
نخستین گام در بازیابی اطلاعات، مدلسازی اطلاعات و توصیف و تعریف ارتباط موجود میان اجزاء منبع اطلاعاتی با نیازهای اطلاعاتی کاربر است. سه مدل مهم در حوزهٔ بازیابی اطلاعات عبارت است از:
مدل دودویی (یا دوگانی): در مدل دودویی (یا دوگانی) هر سند (document) به صورت کیفی پر از کلمات (bag of words) در نظر گرفته میشود.
مدل بُرداری: در مدل بُرداری، هر سند به صورت برداری از کلمات در یک فضای برداری چند بُعدی در نظر گرفته میشود که ابعاد آنرا کلمات تشکیل میدهند. مولفههای این بردار سند، در واقع وزنهایی هستند که نشان میدهند هر یک از کلمات چقدر در متمایز کردن آن سند دخیل هستند.
مدل احتمالاتی: در مدل احتمالاتی، به هر سند احتمالی اختصاص داده میشود که مربوط بودن آن مستند را به نیاز کاربر به صورت احتمال بین صفر و یک بیان میکند.
تعیین میزان ربط هر سند به نیاز اطلاعاتی کاربر
بعد از تعریف مدل، سیستم آمادهٔ دریافت نیاز اطلاعاتی کاربر است. معمولاً کاربران نیاز اطلاعاتی خود را در قالب یک «پُرسه» برای سیستم بیان میکند که معمولاً شامل چندین کلمات یا عبارات است. سیستم سپس بر اساس مدلی که اطلاعات بر اساس آن تعریف شدهاند، میزان ربط هر سند را با پُرسهٔ کاربر محاسبه میکند، و سندهایی را که از همه باربط تر تشخیص داده شدهاند به عنوان نتیجهٔ بازیابی باز میگرداند.
مدل دودویی
در مدل دودویی، نیاز اطلاعاتی کاربر به صورت عبارتی منطقی با عملگرهای AND و OR و NOT بیان میشود و هر سندی که این عبارت در مورد آن صحیح باشد بازیابی میشود. مثلاً اگر نیاز اطلاعاتی به صورت Iran AND Oil بیان شود، تمامی اسنادی که هردو کلمهٔ Iran و Oil را دربردارند به کاربر نمایش داده میشوند. در مدل دودویی سند یا باربط است یا نیست، و هیچ معیاری برای سنجش میزان (درجهٔ) ربط وجود ندارد. مثلاً دو سند را در نظر بگیرید که یکی تماماً دربارهٔ ایران و نفت بحث میکند، و دیگری در مورد اقتصاد جهانی صحبت میکند و فقط از نام ایران و نفت به عنوان مثالی در یک جمله استفاده کرده است. سیستمی که از مدل دودویی استفاده کرده تفاوتی بین این دو سند قائل نخواهد شد. در صورتیکه در واقع سند اول بیشتر به نیاز کاربر مربوط است.
مدل بُرداری
در مدل برداری، برای سنجش میزان ربط اسناد و نیاز اطلاعاتی کاربر، سیستم اسناد موجود و پُرسهٔ کاربر را در فضای چند بعدی مدلسازی میکند. در نتیجه برای سنجش میزان شباهت میان بُردار پُرسه و بردار هر سند میتوان از زاویهای که این دو بردارها با هم میسازند استفاده کرد. اسنادی که بردارشان با بردار پرسهٔ کاربر زاویه کوچکتری میسازد بیشتر با نیاز اطلاعاتی کاربر هم جهت هستند و در نتیجه مرتبطتر خواهند بود. برتری این مدل این است که به سیستم امکان درجهبندی میزان ارتباط اسناد با پرسه را میدهد.
مدل احتمالاتی
این مدل نخستین بار توسط استیو رابرتسن و کارن اسپارک جونز در سالهای ۱۹۷۰ معرفی شد. این مدل به لحاظ اینکه مدارک و پرسشها را به صورت بردار عرضه میکند شبیه مدلبرداری است، اما به جای بازیابی مدارک براساس میزان مشابهت با پرسش، مدارک را براساس احتمال ارتباطشان با پرسش بازیابی میکند. احتمال ربط مدرکی خاص به پرسش را میتوان با جمع اوزان ربط اصطلاحات آن مدرک، یعنی برآورد احتمال ظهور اصطلاحات موجود در پرسش و در مدرک مرتبط، و نه در مدرک غیرمرتبط، محاسبه کرد. در مدل بازیابی کلاسیک احتمالی، این احتمالات اصطلاح از طریق مجموعهای نمونه از مدارک و پرسشها همراه با قضاوت مرتبط مربوط به آن تخمین زده میشود. با وجود این، اجرای فرایند تخمین به صورت عملیاتی مشکل است، زیرا جمعآوری دادههای ربط لازم قبل از جستجوی واقعی عملاً غیرممکن است. در نتیجه، برای تخمین احتمال اصطلاح، معمولاً، در این مدل از بازخورد ربط استفاده میکنند.
در مدل احتمالاتی هم به ازای هر نیاز اطلاعاتی، تمامی اسناد بر اساس احتمال این که با نیاز اطلاعاتی مرتبط باشد مرتب میشوند و لیست اسناد در نهایت به صورت درجهبندی شده (مانند مدل برداری) به کاربر نمایش داده میشود، به نحوی که اولین سندی که کاربر میبیند از همه بیشتر احتمال دارد که به نیاز او ربط داشته باشد.
تفاوت بازیابی داده و بازیابی اطلاعات
بین بازیابی اطلاعات و بازیابی داده تفاوتهای زیادی وجود دارد. دادهها ابهام ندارند، اما اطلاعات نیاز به تفسیر دارد و در نتیجه مبهم میشوند. سیستمی که برای بازیابی داده طراحی شده نیازی به رفع این ابهامها ندارد، اما در سیستم بازیابی اطلاعات باید هر چه بهتر اطلاعات را مدل کرد تا ابهام در درک اطلاعات توسط سیستم کمتر شوند. به همین علت بر خلاف سیستمهای بازیابی داده که در آن کارایی سیستم از نظر سرعت و فضا به عنوان معیار ارزیابی در نظر گرفته میشود، در سیستمهای بازیابی اطلاعات، معیار دقت (precision) و بازخوانی (recall) و معیارهایی شبیه به آنها به عنوان معیارهای اصلی ارزیابی به کار میروند.
معیارهای ارزیابی
معیار دقت: به حاصل تقسیم «تعداد مستندات بازیابی شدهٔ واقعاً باربط» بر «تعداد کل مستندات بازیابی شده» گفته میشود.
معیار صحت: به مقدار دقیق اطلاعات و صحیح که مورد جستجو قرار گرفته است گفته میشود.
پردازش اطلاعات
به مفهوم کلّی، پردازش موازی اطلاعات عبارت است از دریافت دادهها، ایجاد فرایند مقایسه و در نهایت تغییر یا عدم تغییر اطّلاعات موجود به صورتی دیگر. بدین ترتیب، هر آنچه که در جهان رخ میدهد، میتواند به نوعی پردازش اطّلاعات تلقی گردد.
داده کاوی چیست
داده عبارت است از هر شکل، نمودار، عدد، متن، عکس و... که پیام زیادی منتقل نمیکند، و برای استفاده از آن باید آن را پردازش کرد. برای مثال نتایج حاصل از یک آمارگیری، داده در نظر گرفته میشود چراکه اعداد حاصل از آمارگیری اطلاعات چندانی در اختیار قرار نمیدهد و باید آن را پردازش کرد تا شاخصهای آماری و سایر اطلاعات مورد نیاز بتوانند ویژگیهای جامعه را بیان کنند.
بانک اطلاعات
به نتایج پردازش داده، اطلاعات میگویند. کسب اطلاعات در واقع هدف از جمع آوری داده و پردازش آن میباشد تا بتوان با استفاده از آن به نتایج مطلوب دسترسی پیدا کرد. معمولاً اطلاعات برای مخاطب ارزش بسیار بیشتری دارد و میتواند مطالب بیشتری از آن دریافت کند. این تعاریف بطور نسبی مطرح میشوند و ممکن است داده یک سیستم، اطلاعات سیستم دیگر باشد و بالعکس.
پردازش داده چیست
پردازش داده کامپیوتر، هر پردازشی است که داده را به اطلاعات یا دانش تبدیل میکند. پردازش معمولاً بصورت اتوماتیک است و بر روی کامپیوتر اجرا میشود. به دلیل اینکه دادهها وقتی که خوب ارائه میشوند و در واقع حاوی اطلاعاتند، بسیار مفیدترند، سیستمهای پردازش داده اغلب سیستمهای اطلاعاتی نامیده میشوند تا بر کاربردی بودن آن تاکید شود. با این حال، این عبارات بطور کلی مترادف هستند و نمایش دهنده تبدیلات مشابه، سیستمهای پردازش داده بطور متداول دادههای خام را به اطلاعات تبدیل میکنند، و مشابها سیستمهای اطلاعاتی دادههای خام را به عنوان ورودی میگیرند تا اطلاعات را به عنوان خروجی تولید کنند. به داده میتوان به عنوان یک ماده خام نگاه کرد، که بعداً به اطلاعات تبدیل میشود. برای مثال یک کارخانه برای تولید محصول نهایی خود نیاز به مواد اولیه یا مواد خام خواهد داشت تا بتواند به محصول نهایی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت برسد. در این بین متناسب با نوع ماده خام و محصول نهایی، فرآوریهای مختلف و مراحل متفاوتی روی ماده خام انجام میشود. این مراحل مشابه مراحل ذکر شده برای پردازش دادهاست، یک سیستم اطلاعاتی ماده خام (داده اولیه) را میگیرد و پس انجام مراحل فرآوری و آمادهسازی آن -که به آن پردازش گفته میشود- ماده خام را تبدیل به محصول نهایی (اطلاعات) میکند و به عنوان خروجی میدهد تا مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که مشخص است، مراحل فرآوری برای یک کارخانه تولید خودرو با مراحل فرآوری یک کارخانه تولید تجهیزات صنعتی متفاوت است؛ در سیستمهای اطلاعاتی هم متناسب با نوع داده اولیه و اطلاعات مطلوب مراحل پردازش تفاوت خواهد کرد.
تعاریف
در پردازش داده، دادهها کاراکترها و اعداد هستند که بیانگر اندازهها از دیدگاه پدیدههای قابل مشاهدهاند. یک داده اولیه تنها یک اندازه از پدیده قابل مشاهدهاست. اطلاعات اندازهگیری شده سپس بصورت الگوریتمی مشتق میشود و بصورت منطقی نتیجهگیری شود و یا بصورت آماری از چندین داده محاسبه شود (شواهد). اطلاعات، یا به صورت پاسخ به یک درخواست تعریف میشود و یا پاسخ به یک محرک که میتواند درخواستهای بعدی را در پی داشته باشد. برای مثال جمع آوری دادههای لرزه نگاری به تغییر داده لرزه نگاری برای خنثی کردن اختلال، افزایش انتقال سیگنال به مکان مناسبی در فضا منجر میشود. مراحل پردازش بطور معمول آنالیز سرعتها و فرکانسها، تصحیح استاتیک، سادهسازی، انتقال نرمال، انتقال عمیق، پشته سازی، و نقل مکان را شامل میشود، که میتواند قبل و یا بعد از پشته سازی صورت گیرد. پردازش لرزه نگاری تفسیر بهتر را تسهیل میکند چراکه ساختارهای زیر سطحی و بازتابهای هندسی مشهود ترند.
تعریف کلی
بطورکلی، اصطلاح پردازش داده میتواند هر پردازشی را که داده را از شکلی به شکلی دیگر تبدیل میکند در برگیرد، اگرچه "تبدیل داده" میتواند اصطلاح منطقی تر و صحیح تری باشد. از این دیگاه، پردازش داده تبدیل داده به اطلاعات خواهد بود و همچنین تبدیل مجدد اطلاعات به داده. تفاوت اینجاست که تبدیل نیاز به درخواست نخواهد داشت. برای مثال، اطلاعات بصورت رشتهای از کاراکترها که یک جمله را تشکیل میدهند عبارتست از دادهٔ تبدیل شده (یا کد شده) بی معنی نزدیک به سختافزار که اطلاعات معنی دار برای انسان را منتج میکند.
تحلیل داده
زمانی که محدودهای که داده از آن استخراج شده علم یا مهندسی است، پردازش داده و سیستمهای اطلاعاتی محدودهای بسیار گسترده از اصطلاحات خواهند بود؛ اصطلاح آنالیز داده تخصصی تر معمولاً با تمرکز بیشتر روی مشتقات الگوریتمی بسیار تخصصی تر و دقیق تر و محاسبات پیچیده همراه خواهد بود که کمتر در محدوده محیطهای کاری دیده میشود. در این زمینه بستههای آنالیز داده مانند DAP، gretl، PSPP بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
پردازش
عملا تمام پردازشهای طبیعی را میتوان به عنوان مثالهایی از سیستمهای پردازش داده دانست که اطلاعات "قابل مشاهده" به شکل فشار، نور و... هستند که بوسیله مشاهده کنندههای انسان که سیگنالهای الکتریکی را در سیستم اعصاب تبدیل میکنند و ما آنها را به عنوان حسهای خود مانند لامسه، صدا و تصویر میشناسیم. حتی تعامل سیستمهای غیر زنده نیز به عنوان سیستمهای پردازش داده ابتدایی این طریق ممکن است بیان شوند.
المانهای پردازش داده
برای اینکه داده بتواند توسط کامپیوتر پردازش شود، باید ابتدا به شکلی تبدیل شود که توسط کامپیوتر قابل خواندن باشد. وقتی که داده به صورت دیجیتال است، فرآیندهای متفاوتی میتواند روی آن رخ دهد تا به اطلاعات مفید برسیم. پردازش داده شامل تمام پردازشها از ثبت دادهها تا داده کاوی است:
ثبت داده
خالص سازی داده
کد کردن داده
تبدیل داده
ترجمه داده
خلاصه سازی داده
اجتماع داده
معتبر سازی داده
جدول بندی داده
آنالیز آماری
گرافیک کامپیوتری
نگهداری داده
داده کاوی
با وجود تمام مزایایی که تجارت الکترونیک بهمراه دارد، انجام تراکنشها و ارتباطات آنلاین محملی بزرگتر برای سوء استفاده از فناوری و حتی اعمال مجرمانه فراهم میکند. این مشکلات تنها مختص تجارت الکترونیک نیست و بخشی از مشکلات گسترده ایست که در سراسر جهان گریبانگیر سیستمهای اطلاعاتی و کامپیوتری هستند.

هر ساله سازمانهای بسیاری هدف جرائم مرتبط با امنیت اطلاعات، از حملات ویروسی گرفته تا کلاه برداریهای تجاری از قبیل سرقت اطلاعات حساس تجاری و اطلاعات محرمانه کارتهای اعتباری، قرار میگیرند. چنین حملات امنیتی موجب میلیونها دلار ضرر و اخلال در فعالیت شرکتها میشوند. بسیاری از گزارشگران و مشاوران هزینه خسارات مرتبط با نقائص امنیتی را تا میلیاردها دلار برآورد کرده اند. با اینحال آنچه مهمتر از صحت میزان این خسارات است، این واقعیت است که با افزایش کاربران سیستمهای اطلاعاتی، دسترسی آسان به اطلاعات و رشد فزاینده کاربران مطلع (فنی) میتوان به راحتی فرض کرد که تعداد این سوء استفادهها از فناوری و تهدیدهای امنیتی نیز به همین نسبت افزایش یابد. متاسفانه، از آنجا که بسیاری از شرکتها دوست ندارند نفوذ به سیستمشان را تایید و اطلاعاتشان در مورد این نفوذها و وسعت آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند، میزان دقیق خساراتی که شرکتها از جرائم مرتبط با امنیت متحمل شده اند، را نمیتوان بدست آورد. بی میلی به ارائه اطلاعات مربوط به نقائص امنیتی، از این ترس معمول ناشی میشود که اطلاع عموم از چنین نقائصی باعث بی اعتمادی مشتریان نسبت به توانایی شرکت در حفظ دارائی های خود میشود و شرکت با این کار مشریان خود و در نتیجه سوددهی اش را از دست خواهد داد. از آنجایی که مصرف کنندگان امروزی نسبت به ارائه آن لاین اطلاعات مالی بی اعتماد اند، شرکتها با تایید داوطلبانه این واقعیت که قربانی جرائم مرتبط با امنیت شده اند، چیزی بدست نمیآورند. با هیجانات رسانهای که امروزه دور و بر اینترنت و قابلیتهای آن وجود دارد، حفظ یک تصویر مثبت از امنیت تجارت الکترونیک در اذهان، دغدغه شماره یک بسیاری از شرکتها است و برای بقاء و باقی ماندن در رقابت کاملا ضروری است. نبود اطلاعات دست اول از موارد واقعی برنامه ریزی و مقابله با تهدیدهای امنیتی را بسیار مشکلتر کرده است اما با این وجود هم فناوریها و روشهای امنیت اطلاعات و فنون کلی مدیریتی در برنامه ریزی و حفاظت از منابع فناوری اطلاعات سازمان، در یک دهه گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته اند. اکنون خبرگانی هستند که در حوزه امنیت سایبر تخصص پیدا کرده اند و راهکارهای زیادی برای حفاظت از فناوریهای تجارت الکترونیک از مجرمین بالقوه فضای سایبر دارند. بسیاری از شرکتها دریافته اند که برای موفقیت در تجارت الکترونیک، علاوه بر روشهای امنیتی که برای حفاظت از منابع فناوری اطلاعات طراحی شده اند، نیازمند سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای ایجاد یک برنامه جامع امنیت هستند تا بدان طریق از داراییهایشان در اینترنت محافظت و از نفوذ مجرمین به سیستم هایشان که موجب خسارت دیدن فعالیتهای تجارت الکترونیک آنها میشود جلوگیری کنند. برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک شامل برنامههای حفاظتی که از فناوریهای موجود (نرمافزار و سختافزار)، افراد، برنامه ریزی راهبردی استفاده میکنند و برنامههای مدیریتی که برای حفاظت از منابع و عملیات تجارت الکترونیک شرکت طراحی و اجرا میشوند، است.چنین برنامهای برای بقاء کلی فعالیتهای تجارت الکترونیک شرکت حیاتی است و سازمان باید آنرا به عنوان مولفهای اساسی در راهبرد تجارت الکترونیک موفق به حساب آورد.موفقیت چنین برنامههایی به حمایت کامل مدیران رده بالا و مشارکت کامل بخش فناوری اطلاعات و مدیریت در جهت درک تاثیر گذاری و محدودیتهای برنامه است.علاوه بر این برای اطمینان از بروز بودن این برنامه و ابزارهای آن و هماهنگی با آخرین فناوریها و فنون مدیریت، باید آن را بطور مداوم مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.
ارزیابی عملیات تجارت الکترونیک
اولین گام برای ایجاد یک برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک، انجام یک ارزیابی کامل از ارزش و اهمیت تجارت الکترونیک در موفقیت کلی اهداف و برنامه تجاری شرکت است.گام بعدی باید ارزیابی آسیب پذیری سیستم تجارت الکترونیک شرکت از هر دو جنبهٔ تهدیات داخلی و خطرات موجود خارجی است.شناخت آسیب پذیریهای خارجی بسیار ساده تر از دیدن آسیب پذیریهای خارجی است.با این وجود تمام تلاشها باید در راستای شناخت حوزههایی باشد که سیستم از داخل مورد سوءاستفاده قرار میگیرد.این کار را میتوان به خوبی با صحبت با کاربران سیستم و توسعه دهندگان انجام داد.علاوه بر این بستههای نرمافزاری بسیاری هم وجود دارند که میتوانند توانایی نظارت بر استفاده کلی از سیستم و دسترسی داخلی به آن را دارند و میتوانند تحلیل کاملی از فعالیتهای مشکوک احتمالی کاربران داخلی ارائه دهند.
طرح مستمر
گام بعد ایجاد یک طرح مستمر تجارت الکترونیک است که بطور شفاف تمام نقاط ضعف احتمالی، روشهای جلوگیری و مقابله با آنها و برنامههای محتمل برای ترمیم نفوذها و و تهدیدهای امنیتی است. بسیاری از شرکتها تمایل دارند به خود بقبولانند که داشتن برنامه ضد ویروس و دیوارههای آتش، برای حفاظت از سیستم هایشان کافی است. داشتن چنین نرمافزارهایی گام نخست خوبی است اما حتی با این وجود نیز سیستمهای تجارت الکترونیک با نقاط ضعف زیر روبرو هستند:
آتش سوزی و انفجار،
خرابکاری عمدی در سختافزار، نرمافزار و یا دادهها و اطلاعات،
دزدیده شدن نرمافزار و سختافزار،
فقدان پرسنل کلیدی امنیت تجارت الکترونیک
فقدان برنامههای کاربردی
فقدان فناوری
فقدان ارتباطات
فقدان فروشندگان.
تهدیدها در هر یک از این حوزهها باید به دقت ارزیابی و طرحهای محتمل ترمیم باید با جزئیات کامل برای مقابله با هر کدام تهیه شود. علاوه بر این باید در طرح افراد مسئول مدیریت و تصحیح مشکلات بوجود آمده از این نقائص معین گردند. سپس، سازمان باید نرمافزارها و سختافزارهایی که حفاظت از سیستم تجارت الکترونیک را برعهده دارند را، ارزیابی کند.درک اینکه فناوریهای مورد استفاده باید مناسب نیازهای شرکت بوده و برای تمام تهدیدهای امنیتی احتمالی سطحی از محافظت را فراهم کنند از اهمیت بسزایی برخوردار است.
حوزههای بحرانی که با مورد توجه قرار گیرند عبارتند از : حساسیت دادهها و اطلاعات در دسترس، حجم ترافیک دسترسی و روشهای دسترسی.امنیت تجارت SSL (Secure Socket Layer) یا SET (Secure Electronic Transaction)الکترونیک مبتنی بر تکنولوژی باید با استفاده از الگوی امنیت شامل لایههای مختلف امنیتی باشد.هدف نهایی امنیت مبتنی بر فناوری باید فراهم کردن صحت، یکپارچگی، پنهان کردن و غیر قابل رد بودن موثر باشد.بسیاری از شرکتها ،
در طول این مرحله ایجاد برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک از تجربه شرکتهای دیگری که در زمینه ارزیابی سیستمهای امنیتی مبتنی بر فناوری تخصص دارند، استفاده می کنند.
افراد
مهمترین مولفه هر برنامه امنیتی موثری افرادی هستند که آنرا اجرا و مدیریت میکنند.نقائص امنیتی بیش از آن که ناشی از سیستم باشند، به وسیلهٔ کاربران سیستم و افرادی که مدیریت سیستم را برعهده دارند، رخ میدهند.بیشتر مطالعات گذشته نشان داده اند تهدیدهای داخلی سیستمهای تجارت الکترونیک اغلب بسیار مهمتر از تهدیدهای خارجی بوده اند.در بسیاری از موارد مجرمانی که در نفوذ به سیستم موفق بوده اند، یا دانش قبلی از سیستم داشته و یا دارای شریک جرمی در داخل شرکت بوده اند.مهمترین ابزاری که مدیریت برای کاهش تهدید داخلی در اختیار دارد آموزش کاربران داخلی سیستم و پرسنل مدیریت آن در مورد نتیجه اخلال در یکپارچگی و امنیت سیستم است.بسیاری از کاربران از این واقعیت که نفوذ به سیستمهای اطلاعاتی جرم است و اخلالگران تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند، اطلاع دارند.شرکت، با آگاهی دادن به کاربران و ترساندن آنها از عواقب این اعمال میتواند تا حد زیادی مانع آنها گردد.
راهبرد
ایجاد یک برنامه راهبردی موثر و بی عیب اهمیت بسیاری در امنیت تجارت الکترونیک دارد.چنین راهبردی باید شامل هدف کلی برنامه جامعه امنیت تجارت الکترونیک، اهداف جزئی و محدوده آن باشد.این راهبرد باید در راستای راهبرد تجاری کلی تجارت الکترونیک شرکت باشد.یکی از اهداف جزئی این راهبرد میتواند حفاظت کامل از تمامی منابع تجارت الکترونیک شرکت و فراهم کردن امکان ترمیم هر اخلال با حداکثر سرعت ممکن باشد.علاوه بر این این برنامه باید شامل منابع مورد نیاز برای پشتیبانی از اهداف جزئی و کلی در کنار قیود و محدودیتهای برنامه راهبردی و همچنین حاوی منابع انسانی کلیدی، اجرای برنامههای امنیتی متفاوت در غالب بخشی از برنامه راهبردی باشد. ساختارهای مدیریتی و تصمیم سازان
مدیریت
موفقیت برنامه جامع امنیت تجارت الکترونیک در گروی مدیریت موثر چنین برنامهای است.پشتیبانی مدیریت، از مدیران رده بالا شروع و در تمام سطوح ادامه مییابد.چنین برنامهای در شرکتهای بزرگ باید مستقیما بوسیله یک مدیر ارشد و در شرکتهای متوسط و کوچکتر بوسیله رئیس یا صاحب آن شرکت اداره و نظارت گردد.مسئولیت اصلی مدیر برنامه به روز نگه داشتن کامل برنامه، اجرای برنامههای آن و ارزیابی مجدد برنامههای موجود است.
بخشی از فعالیتهای چنین فردی آموختن راهکارهای عملی موثر در برنامه امنیتی سایر سازمانهاست که میتواند آنرا با مطالعه مقالات، کتب و مطالعات موردی منتشر شده بدست آورد.
مدرک CISSP
مدرک (Certified Information Systems Security Professional) مدرکی برای متخصصان امنیت است وکسب این مدرک مراحلی دارد . این مدرک مستقل از هر نوع سختافزار و نرمافزار خاص یک شرکت است و به عنوان یک عنصر کلیدی در ارزشیابی داوطلبان کار در موسسات بزرگ و سیستمهای Enterprise شناخته میشود. افرادی که صاحب این مدرک باشند میتوانند برای پست مدیریت شبکههای کوچک و بزرگ اطلاعاتی خود را معرفی کنند.
در سال ۱۹۸۹، چند سازمان فعال در زمینهٔ امنیت اطلاعات کنسرسیومی را تحت نام ۲(ISC) بنا نهادند که هدف ان ارایهٔ استانداردهای حفاظت از اطلاعات و آموزش همراه با ارایهٔ مدرک مربوط به افراد آموزش دیده بود.
در سال ۱۹۹۲ کنسرسیوم مذکور اقدام به طرح مدرکی به نام CISSP نمود که هدف آن ایجاد یک سطح مهارت حرفهای و عملی در زمینهٔ امنیت اطلاعات برای افراد علاقمند به آن بود.
اعتبار
این مدرک به دلیل این که بر خلاف سایر مدارک امنیتی، وابسته به محصولات هیچ شرکت خاصی نیست، قادر است به افراد متخصص امنیت، تبحر لازم را در طرح و پیاده سازی سیاستهای کلان امنیتی اعطا نماید. اتخاذ تصمیمات اصلی و حیاتی برای برقراری امنیت، مسئلهای نیست که مدیران سطح بالای یک سازمان بزرگ آن را به عهدهٔ کارشناسان تازه کار یا حتی آنهایی که مدرک امنیت در پلتفرم کاری خاصی را دارند، بگذارند بلکه مهم آن است که این قبیل مسئولیتها به اشخاصی که درک کامل و مستقلی از مسائل مربوط به مهندسی اجتماعی دارند و میتوانند در جهت برقراری امنیت اطلاعات در یک سازمان به ارایه خط مشی ویژه و سیاست امنیت خاص کمک کننده سپرده شود .
مراحل کسب مدرک
برای کسب مدرک CISSP، داوطلبان باید حداقل سه سال سابقه کاری مفید در یکی از زمینههای امنیتی اعلام شده توسط ۲(ISC) را داشته باشند . از ابتدای سال۲۰۰۳ به بعد شرط مذکور به چهار سال سابقه کاری یا سه سال سابقه کار به علاوهٔ یک مدرک دانشگاهی یا بینالمللی در این زمینه تغییر یافت .زمینههای کاری امنیتی که انجمن ۲(ISC) داوطلبان را به داشتن تجربه در آن ترغیب میکند شامل ده مورد است کهبه آن عنوان (Common Body Of Knowlege) CBKیا همان اطلاعات پایه در زمینهٔ امنبیت اطلاق میشود این موارد عبارتنداز:
سیستمهای کنترل دسترسی
توسعه سیستمها وبرنامههای کاربردی
برنامه ریزی برای مقابله با بلاهای طبیعی وخطرات کاری
رمزنگاری
مسا ئل حقوقی
امنیت عملیاتی
امنیت فیزیکی
مدلهاومعماری امنیتی
تمرینهای مدیریت امنیت
امنیت شبکهٔ دادهای و مخابراتی
زمانی که داوطلب موفق به دریافت مدرک CISSP میشود باید برای حفظ این مدرک همواره خود را در وضعیت مطلوبی از لحاظ سطح دانش علمی وعملی در مقولههای مورد نظر نگه دارد .هر دارندهی این مدرک لازم است که هرسال برای تمدید گواهینامهٔ خود، کارهایی را برای اثبات پشتکار وعلاقهٔ خود به مقولهٔ امنیت انجام داده وموفق به کسب سالانه ۱۲۰ امتیاز (از لحاظ ارزش کارهای انجام شده از دید انجمن ) شود. به این منظور انجمن، فعالیتهای مختلفی را برای کسب امتیاز ات لازم به دارندگان مدرک پیشنهاد میکند. به عنوان مثال کسب یک مدرک معتبر در زمینهٔ امنیت اطلاعات، فعالیت در زمینههای آموزش مفاهیم امنیتی به متخصصان دیگر، استخدام شدن درشرکتهای معتبر، چاپ مقالات در زمینهٔ امنیت، شرکت در سمینارهای مهم وکنفرانسهای مربوط به حوزهٔ امنیت، داشتن تحقیقات شخصی وامثال آن میتوانند دارندگان مدرک را در کسب امتیازات لازم یاری دهند . کلیهٔ فعالیتهای مذکور به صورت مستند و مکتوب تحویل نمایندگیهای انجمن در سراسر دنیا شده تا مورد ارزشیابی و امتیازدهی انجمن قرار گیرد . در صورتی که دارندهٔ مدرک موفق به کسب ۱۲۰ امتیاز نشود باید جهت حفظ مدرک خود دوباره آزمون CISSP را بگذراند. CISSP شامل ۲۵۰ سئوال چهار گزینهای است که کلیهٔ مفاهیم امنیتی را در بر میگیرد .CISSP یکی از محبوبترین مدارک بینالمللی در سال ۲۰۰۳ شناخته شده به طوری که با یک افزایش ۱۳۴ درصدی در بین داوطلبان نسبت به سال قبل روبه رو بودهاست .همین آمار حاکی از موفقیت ۹۸ درصدی دارندگان مدرک در حفظ مدرک خود است . به هر حال با اوضاع و احوال امروزهٔ دنیای فناوری اطلاعات وخطرات ناشی از حملات انواع ویروسها و هکرها به نظر میرسد هر روز نیاز به وجود متخصصان امنیتی، خصوصا دارندگان مدارک معتبر بینالمللی بیشتر محسوس است. هم اکنون دو مدرک امنیتی یعنی SECURITY+ متعلق به انجمن کامپتیا و مدرک CISSP متعلق به انجمن بینالمللی حرفهایهای امنیت از شهرت خاصی در این زمینه برخوردارند.
وضعیت درآمد
طبق آمار مجلهٔ certification میانگین درآمد سالانهٔ دارندگان مدرک CISSP در سال ۲۰۰۴ نزدیک به ۸۶ هزار دلار بوده است این میزان درآمد در بین درآمد مدرکهای مختلف که طبق همین آمارگیری بدست آمده نشان میدهد که مدرک CISSP در جایگاه اول قرار دارد. در این مقایسه مدرک security+ با ۶۰ هزار دلار و مدرک MCSE securityMCP با ۶۷ هزار دلار در سال در ردههای دیگر این فهرست قرار دارند که همه نشان از اهمیت ودر عین حال دشوار بودن مراحل کسب و نگهداری مدرک CISSP دارد.
اطلاعات
اطّلاع یا آگاهش (و با نگرسوی آشکارتر ابزاری نیز آگاهِه) در کوتاه ترین تعریف، "دادههای پردازش شده" است. داده ها(data) مواد خام بالقوه معنی داری هستند که ما آنها را در راستای شناختن و فهمیدن و حتی تفسیر چیزها، کالاها، رویدادها یا هرگونه هستی ای که در جهان واقعیت و یا دنیای خیال یافت میشوند، به واسطه روشهای پژوهشی، ابزارهای شناختی مانند دستگاه زبان، احساسات پنج گانه، ذهن و مغز و حتی تجربه خود به دست میآوریم. اطلاعات، آگاهیهای به دست آمده از عنصرها و رویدادهای جهان هستی است. به زبان محدود تکنیکی، مجموعهای از نمادهای زبانی معنی دار و پیوسته درباره موجودات است. اطلاعات در زبان انگلیسی(information)از نظمی ساختاری و ذاتی خبر میدهد.
از منظر فلسفه، اطّلاعات مفهومی چندشکلی (polymorphic) و چندمعنایی (polysemantic) است.
دانش اطلاعات
دانش اطلاعات (به انگلیسی: Information science)، دانشی است که درباره کیفیت و کاربرد اطلاعات، نیروهای حاکم بر جریان اطلاعات و ابزار آمادهسازی اطلاعات برای دسترسی و استفاده مطلوب تحقیق میکند. اطلاعرسانی به تولید، گردآوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی، ترجمه، انتقال، تبدیل و کاربرد اطلاعات مربوط میشود. این علم درباره ارائه اطلاعات به روش طبیعی و مصنوعی کاربرد قالبها برای انتقال کامل اطلاعات شیوههای آمادهسازی اطلاعات ابزار و فنون آن مانند کامپیوتر و روشهای برنامهریزی آن به پژوهش میپردازد. هدف اطلاعرسانی به عنوان یک علم، تهیه مجموعه اطلاعاتی است که سبب پیشرفت نهادهای گوناگون و روشهایی میشود که برای گردآوری و انتقال دانش در نظر گرفته شده است.
رابطه میان کتابداری، علم کتابداری یا علم کتابخانه باعلم اطلاعات
به هنگام بحث درباره اینکه چرا در نوشتههای فارسی کتابداری، ازاطلاعرسانی یاعلم اطلاعرسانی و نه علم اطلاعات استفاده میشود، اشاره شد که حری اعتقاد دارد علم کتابداری، اعم از کتابداریست.به این معنا که عمل کتابدار در کتابخانهها کتابداری یا علم کتابخانه، بخشی از علمی وسیعتر به نام علم اطلاعات است.اگر قرار است رابطهای میان این دو بیان شود عبارات کتابداری و علم اطلاعات، علم کتابداری و اطلاعات، یاعلم کتابخانه و اطلاعات پیشنهاد میشود. به طور منطقی باید تحت تأثیر یافتههای علم کتابداری باشد.در اینجا بدون اینکه نظری درباره درستی یا نادرستی این دیدگاه بیان کنیم برای مقایسه کتابداری یا علم کتابداری با علم اطلاعات، مفهوم وسیعتر علم کتابداری را انتخاب میکنیم تا آن را با علم اطلاعات مقایسه کنیم.هنگامی که رابطه اعم یا اخص را میان دو مفهوم علم کتابداری و علم اطلاعات بررسی میکنیم رابطه هر چه باشد چون کتابداری را بخشی از علم کتابداری پنداشتهایم هر رابطهای درباره علم کتابداری، طبعاً درباره کتابداری نیز صادق خواهد بود.برای انجام این مقایسه، از تعاریف ارائه شده در منابع که قبلاً هم در همین نوشته به آنها اشاره کردیم استفاده میکنیم.
فلسفه اطلاعات
فلسفهٔ اطّلاعات (Philosophy of information) به آن دسته از پژوهشهای فلسفی و انتقادی اطلاق میگردد، که به منظور تبیین و روشنسازی مفاهیم، معانی، سرچشمهها، اصول، و مبادی بنیادین اطّلاعات انجام پذیرد.
مطالعات و بررسیهای فلسفی برروی مفاهیم اطلاعات معنایی هنوز در ابتداییترین مراحل آن قرار دارد، به طوری که حتی در مورد راهها و شیوههای طرح مسئله هم تا کنون توافقی حاصل نشده است.
تعریف اطّلاعات
گرچه تا کنون تعریفی فراگیر و همهجانبه از اطّلاعات میسّر نگردیدهاست، پدیدههای گوناگونی را میتوان بر حسب زمینه و موضوع، اطّلاعات نامداد. معمولاً از سه نوع پدیده به نام اطّلاعات یاد میشود:
اطّلاعات به عنوان یک فرایند شناختمحور
اطّلاعات به عنوان دانشی که ارائه گردیدهاست
از دادهها، اسناد، تصاویر، و موارد همانند آنها بهعنوان اطّلاعات یاد میشود
هر چند اطّلاعات به خودی خود مهمّ است، اهمّیّت واقعی آن به سبب دانشی است که میتواند از آن ناشی گردد. شایان اشاره و تأکید است که همچون تمامی موارد دیگر جهان، اطّلاعات، و دانش برآمده ازآن اطّلاعات هم مشمول ترازهای تجریداند:
آنچه که در این لایه دانش نامیده میشود، خود اطّلاعات است برای دانشی که در تراز بلافاصله بالاتر از آن واقع است. شاید سادهترین مثال را بشود ارتباط چکیدهٔ (مجرّدشده) یک مقاله با خود آن دانست: هر چند خود مقاله میتواند پاسخگوی پارهای از سوالات باشد، و لذا، از نوع دانش، برای چکیدهٔ خود به عنوان اطّلاعات عمل خواهد نمود.
دانش محاسبات و فلسفه
تعاملات و داد و ستدهای علمی مابین دانشمندان علوم رایانه و اندیشمندان وادی فلسفه به هیچ وجه امروزی نیست. فلسفهٔ تولّد و ظهور کامپیوترهای ارقامی در اواسط قرن بیستم (م) را در واقع میشود در حوزهٔ بزرگتر فلسفهٔ علوم، سیبرنتیک، علوم نرم، و نیز در مجموعهٔ علل و انگیزههای مربوط به آغاز تفکرّات سیستمی و کلیّاتنگر، و نیز در منشأ و بخش مشترک تمامی آنها - پیچیدگی - نشان گرفت.
اقتصاد اطلاعات
بحث دربارة نقش اطلاعات در اقتصاد، از بازاندیشی و زیر سؤال بردن یکی از فرضهای نظریة رقابت کامل در بازار شروع شد. این فرض بر این مبنا است که تمام شرکت کنندگان در بازار، از تمام قیمتها و تمام اطلاعات فناورانه مربوط، اطلاعات کامل دارند. بدین معنا که از یک سو، بنگاهها، قیمتهای تمام کالاهایی را که احتمالاً میتوانند تولید کنند و فناوری تولید این کالاها و نیز قیمتی که در آن میتوانند نهادههای لازم را خریداری کنند، می دانند. از سوی دیگر، تمام افراد هم از قیمتهایی که در آن میتوانند تمام کالاها را خریداری کنند و منابع شان را به طورکلی و به خصوص نیروی کارشان را بفروشند، آگاه هستند. به عبارت دیگر فرض میشود که مصرف کنندگان، صاحبان منابع و بنگاههایی که در بازار هستند، دربارة وضعیت حال وآیندة قیمتها و هزینهها و فرصتهای اقتصادی بازار، اطلاعات کامل دارند؛ بنابراین مصرف کنندگان قیمتی بیش از آنچه لازم است، برای کالا نمیپردازند. تفاوت قیمتها به سرعت از بین میرود و در سراسر بازار برای هر کالا تنها یک قیمت مطرح میشود. منابع به پیشنهاد دهندة بالاترین قیمت، فروخته میشود و با داشتن اطلاعات کامل از جریان قیمتها و هزینهها در حال و اینده، تولیدکنندگان به طور دقیق می دانند که چه میزان باید تولید کنند.
حال اگر اطلاعات بدین گونه برای طرفین آشکار و مهیا نباشد چه میشود؟ پاسخ به این سوال اساسی و تحلیل واقعیتهای موجود در دنیای واقع موضوعی را تحت عنوان اقتصاد اطلاعات پدید آورد که در ذیل به طور خلاصه به توضیح چندوچون این کار خواهیم پرداخت.
کوتاه سخن آنکه منظور از اقتصاد اطلاعات، بررسی چگونگی توزیع اطلاعات بین عاملان اقتصادی و نحوه تأثیرگذاری وجود یا عدم وجود این اطلاعات بر رفاه عاملان اقتصادی است. منظور از رفاه در این تعریف منافع عمومی عاملان اقتصادی است که به عنوان مثال در مورد مصرف کننده به مطلوبیت و در مورد بنگاه به سود اشاره میکند. مباحثی از قبیل اطلاعات ناکامل و اطلاعات نامتقارن از جمله مباحثی هستند که در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرند.
تاریخچه
مقاله پیشگام هایک (استفاده از اطلاعات در جامعه)
فردریش هایک در مقاله پیشگام خود در سال ۱۹۴۵ معتقد است: «ما باید به نظام قیمت به عنوان مکانیزم انتقال اطلاعات بنگریم» (هایک، ۱۹۴۵: ص۵۲۶). هایک در ادامه ذکر میکند که: چه مسألهای را میخواهیم حل کنیم وقتی تلاش میکنیم که نظم اقتصادی منطقی بسازیم؟ یک پاسخ این است که اگر ما همه اطلاعات مربوط را داشتیم و میتوانستیم از نظام معین ترجیحات شروع کنیم و نیز اگر از ابزارهای موجود آگاهی کامل داشتیم، تنها یک مسئله باقی میماند و آن پاسخ به این پرسش است که بهترین راه استفاده از ابزارهای موجود، چیست.
اما «آگاهی» از شرایط مورد استفاده هیچگاه به شکل متمرکز یا ادغام شده، وجود ندارد ؛ بلکه این آگاهی صرفاً به صورت اجزای (ذرههای) پخش شده، ناقص است و تمام افراد جدا از هم، آن را در اختیار دارند. بنابراین مسئله اقتصادی جامعه این است که چگونه منابع «معین» را با استفاده از اطلاعات تخصیص دهیم، درحالیکه به هیچکس کل آن اطلاعات داده نشدهاست. برنامهریزی برای تخصیص منابع موجود، مبتنی بر «اطلاعاتی» است که باید به برنامهریز داده شود و از قبل در اختیار او نیست.
چهکسی باید برنامهریزی کند؟ اختلاف نظردرباره این نیست که آیا برنامه ریزی باید انجام شود یا نه؛ بلکه در این مورد است که آیا برنامه ریزی برای کل نظام اقتصادی باید مرکزی باشد یا باید میان تعداد زیادی از افراد تقسیم شود. اصطلاح «برنامهریزی» که در ادبیات اقتصادی متداول است، به معنای برنامهریزی مرکزی است؛ یعنی هدایت کل نظام اقتصادی طبق یک برنامة یکپارچه انجام شود. رقابت به معنای برنامهریزی غیر متمرکز است و تعداد زیادی از افراد، جداگانه، آن را انجام میدهند. اینکه کدامیک از این دو نظام، کارایی بیشتری دارد، عمدتاً به پاسخ این پرسش بستگی دارد که کدام یک از «اطلاعات» موجود در جامعه کاملتر استفاده میکنند. در یک نظام اقتصادی متمرکز باید تمام اطلاعات به مقامات برنامهریز مرکزی منتقل شود؛ اطلاعاتی که ابتدا میان تعداد زیادی از افراد مختلف پخش شده بود. راه دیگر، انتقال «اطلاعات اضافی» به افراد برحسب نیازشان است تا بتوانند برنامههایشان را با برنامه دیگران هماهنگ کنند. اگر توافق کنیم که مسئلة اقتصادی جامعه عمدتاً انطباق با تغییرات در شرایط زمان و مکان است، در اینصورت تصمیمات نهایی باید به افرادی واگذار شود که با این شرایط آشنا باشند و تغییرات و منابع موجود انجام آنرا میشناسند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با انتقال این آگاهی به یک هیئت مرکزی و ادغام تمام اطلاعات، فرامین هیئت صادر شود؛ بلکه باید این مسئله را با عدم تمرکز حل کنیم. با عدم تمرکز این اطمینان حاصل میشود که اطلاعات مربوط به مقتضیات خاص زمان و مکان، بلافاصله مورد استفاده قرار میگیرد.
نظام قیمت، مکانیزمی برای انتقال اطلاعات است. مهمترین واقعیت نظام قیمت، اطلاعاتی است که براساس آن عمل میشود. هر شرکتکننده در نظام قیمت، به طور انفرادی اطلاعات اندکی لازم دارد تا بتواند اقدام درست را انجام دهد. حل مسائل نظام قیمت با تعامل افرادی است که هر یک تنها «اطلاعات جزئی» دارند. اطلاعات انسان کامل نیست و به کسب مستمر و انتقال اطلاعات نیاز دارد.
هایک در سخنرانی دریافت جایزة نوبل (۱۹۷۴)، بازار را یک «نظام اطلاعاتی» دانست که برای استفاده از اطلاعات پخش شده، در مقایسه با هر مکانیزم دیگری که بشر آگاهانه طراحی کردهاست، مکانیزم کاراتری دارد. هر چند نظریة نئوکلاسیک به محدودیتهای اطلاعاتی توجه نکردهاست و در واقع اطلاعات نقشی در این نظریه ندارد؛ اما هایک، مکرر، از اطلاعات صحبت کردهاست.
پیدایش رشته اقتصاد اطلاعات
رشته «اقتصاد اطلاعات» با انتشار دو مقاله در سال ۱۹۶۱، یکی توسط ویلیام ویکری (William Vickrey) و دیگری توسط جرج استیگلر (George Stigler)، متولد شد. اولین مقاله، «اقتصاد اطلاعات» تألیف جورج استیگلر و دومین مقاله، «سفتهبازی متقابل، حراجها و مناقصههای رقابتی مهرومومشده» به قلم ویلیام ویکری است. ویلیام ویکری حالتی را در نظر میگیرد که مقولة غیرقابل تقسیم و منحصربهفردی قرار است به یکی از خریداران بالقوه فروخته شود. ویکری نشان میدهد که با ارزشهای خصوصی مستقل و مزایدهگزاران همگن، قیمت مورد انتظار معامله در روش حراج از نوع انگلیسی و هلندی یکی است. او سپس مفهوم حراج مزایده مهر و موم شده قیمت دوم را وارد میکند و نشان میدهد که معادل روش حراج انگلیسی است. ویکری برتری روش حراج انگلیسی برحراج هلندی را در شرایط ریسک پذیری، وجود مزایدهگزاران بیتجربه و سایر مواردی که باعث دورشدن از فرضهای استاندارد میشود، نشان میدهد که در آن روش حراج انگلیسی، بهینة پارتو است.
جورج استیگلر در مقاله خود مدل سادهای برای جستوجو ارائه کرد؛ این مدل شامل اطلاعات بود. او نظریة استاندارد اقتصادی را به کار گرفت تا به طور درونزا مشخص کند که کارگزاران اقتصادی چه میزان اطلاعات باید کسب کنند. نقش استیگلر، مدلسازی صریح به منظور فعالیت برای کسب اطلاعات در چهارچوب مارشالی موجود بود. استیگلر از این واقعیت شروع میکند که هیچ خریداری از قیمتهایی که فروشندگان مختلف در هر زمان معین اعلام میکنند، آگاهی ندارند. در نتیجه خریداران برای پی بردن به مطلوب ترین قیمت، باید از فروشندگان مختلف نظرخواهی کنند. استیگلر این «نظرخواهی» را مدلسازی میکند. خریداری که به دنبال یک واحد از کالای همگن است، n پیشنهاد مستقل جمعآوری میکند که از توزیع مشترک f به دست آمدهاست. هزینة هر پیشنهاد، c است و از آنجا که مسئلة جستوجوی خریدار خنثی نسبت به ریسک، صرفاً انتخاب اندازة نمونة n بهگونهای است که مجموع قیمت مورد انتظار پرداخت شده برای کالا به اضافة هزینة جستوجو را حداقل سازد، اندازة بهینة جستوجو از شرط مرتبة اول محاسبه شدهاست. از این مطالب دو نتیجة مهم به دست میآید: اول اینکه پیشبینی میشود پخش قیمت اتفاق بیفتد که به معنای نقض قانون یک قیمتی است؛ در این صورت تفاوت در قیمتهای معاملات برای کالای همگن تحقق پیدا میکند. دوم اینکه منابع بیکار پیشبینی شدهاست. فعالیت جستوجو نشاندهندة سرمایهگذاری در حصول قیمت فروش یا اجاره بالاتر است. علاوه بر آن مدل جستوجوی استیگلر راه دیگری فراهم میکند که منجر به شناخت فرایند شکلگیری قیمت میشود.
چند تن از افراد تاثیرگذار در اقتصاد اطلاعات
استیگلر(George Stigler)
آکرلف (George Akerlofe)
ویکری (William Vickrey)
میرلس(James Myles)
مفاهیم پایه
اطلاعات
اطلاعات یا آگاهش در کوتاه ترین تعریف، "دادههای پردازش شده" است. دادهها (data) مواد خام بالقوه معنی داری هستند که ما آنها را در راستای شناختن و فهمیدن و حتی تفسیر چیزها، کالاها، رویدادها یا هرگونه هستی ای که در جهان واقعیت و یا دنیای خیال یافت میشوند، به واسطه روشهای پژوهشی، ابزارهای شناختی مانند دستگاه زبان، احساسات پنچ گانه، ذهن و مغز و حتی تجربه خود به دست میآوریم. اطلاعات، آگاهیهای به دست آمده از عنصرها و رویدادهای جهان هستی است. به زبان محدود تکنیکی، مجموعهای از نمادهای زبانی معنی دار و پیوسته درباره موجودات است. اطلاعات در زبان انگلیسی(information)از نظمی ساختاری و ذاتی خبر میدهد.
انقلاب اطلاعات
انقلاب اطلاعات موضوع نسبتاً جدیدی در ادبیات علمی است. بسیاری از صاحبنظران انقلاب اطلاعات راچیزی شبیه انقلاب صنعتی ارزیابی کردهاند واساسا انقلاب ابررسانه واطلاعات را بعد از انقلاب صنعتی انقلاب برق انقلاب نفت و انقلاب الکترونیک، پنجمین انقلاب علمی بشر بعد از رنسانس می دانند و اعتقاد دارند که این تحول، شیوهٔ تولید، توزیع و مصرف اطلاعات را دگرگون ساختهاست. یکی از جنبههای مهم و اساسی این انقلاب اقتصاد اطلاعات است زیرا اثرات اقتصادی انقلاب اطلاعات بسیار شگرف بودهاست.
ارزش اطلاعات
نقطهٔ آغازین تحلیل اقتصادی مشاهدهٔ این نکتهاست که اطلاعات ارزش اقتصادی دارد، چرا که اطلاعات به افراد اجازه میدهد تا انتخابی انجام دهند که عایدی انتظاری و یا مطلوبیت انتظاری آنها را نسبت به زمانی که اطلاعات وجود ندارد حداکثر سازند.
مکانیزم تعیین قیمت اطلاعات
خصوصیات و ماهیت کاملاً متفاوت فناوری اطلاعات نسبت به سایر کالاها و خدمات موجب شدهاست که برای بررسی بعد اقتصادی اطلاعات، روشهای تحلیل جدید (البته نه نوع جدیدی از تحلیل) بکار گرفته شود. لذا در بررسی و تحلیل بازاراطلاعات در عین حال که از روشهای کاملاً جدیدی استفاده میشود عواملی مثل سلیقهٔ افراد، فناوری تولید و ساختار بازار در چگونگی کارکرد این بازار نقش مبنایی ایفا میکند. بخش عمدهای از اقتصاد اطلاعات بر مکانیزم تعیین قیمت اطلاعات جهت استفادهٔ کارا و موثر از منابع اختصاص دارد. در این زمینه همانطور که در بالا اشاره شد هایک کار را آغاز کرد و دیگر اقتصادانان (همچون افراد نامبرده در بالا) این مسیر را ادامه دادند.
تقارن و عدم تقارن اطلاعات
اینکه اطلاعات چگونهاست در تعیین مکانیزم قیمت اطلاعات و رسیدن به کارایی اهمیت دارد اگر اطلاعات در دسترس همگان یکسان بوده و همهٔ افراد حاضر در بازار موردنظر اطلاعات یکسانی داشته باشند گوییم فرض تقارن اطلاعات برقرار بوده و هیچکس به علت نداشتن اطلاعات در معرض عدم دستیابی به کارایی قرار نخواهد گرفت. ضمن آنکه برقراری اطلاعات متقارن یکی از فروض تشکیل بازار رقابت کامل است.
وجود اطلاعات متقارن ضرورتی برای مطرح شدن اقتصاد اطلاعات ایجاد نمیکند. از آنجاکه در واقعیت افراد حاضر در بازار خاص نسبت به امر مورد نظر اطلاعات یکسانی ندارند لذا افراد با عدم تقارن اطلاعات مواجه بوده و از این ناحیه امکان عدول از بهینهٔ پرتو به آسانی امکان پذیر خواهد بود. به دلیل آنکه عدم تقارن اطلاعات موضوع اصلی اقتصاد اطلاعات است در ذیل جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
اطلاعات نامتقارن
اطلاعات نامتقارن در واقع حالت خاصی از اطلاعات ناکامل است که در اکثر مسائل اقتصادی شایع است. عمده بحثها در اقتصاد اطلاعات به مسالهٔ اطلاعات نامتقارن مربوط میشود یعنی موقعیتی که در آن یک عامل اقتصادی در مورد مبادلهٔ خود اطلاعات خاصی دارد که طرف دیگر مبادله آن اطلاعات را ندارد. مثلاً کارگر در فروش نیروی کار خود به کارفرما در مورد نحوه و میزان تلاش و بهرهوری خود از اطلاعات بیشتری برخوردار است تا کارفرما. از این جهت رفتار عاملان اقتصادی در شرایط عدم تقارن اطلاعات بطور حتم با تعاملهای استراتژیک همراهاست. نکتهای که در اینجا باید تاکید شود این است که معمولاً طرف مبادله با اطلاعات بیشتر میخواهد فرد کمتر مطلع را استثمار کند. این رفتار فرصت طلبانه منجر به از بین رفتن ویژگیهای خوب بازار رقابت کامل و بروز عجز و نقص بازار رقابت ناقص میشود. در کل میتوان گفت که اطلاعات نامتقارن موجب بروز دو نوع رفتار فرصتطلبانهٔ انتخاب بد (کژگزینی) و مخاطرهٔ اخلاقی (کژمنشی) میشود.(این موارد و شیوههای رفع این مشکلها به صورت خیلی کوتاه در ذیل توضیح داده میشود و برای مطالعهٔ توضیح کاملتر در هر مورد به صفحهٔ مربوطه ارجاع داده میشود).
انتخاب بد و نامناسب (کژگزینی)
کژگزینی نوعی رفتار فرصت طلبانهاست که در موقعیتی رخ میدهد که در آن یک فرد با اطلاعات بیش تر از مبادله سود بردهو مزیت کسب میکند یا اساساً در جایی بروز میکند که یک فرد مطلع با یک فرد با اطلاعات کمتر در مورد یک مشخصهٔ خاص غیر قابل مشاهده از وی (فرد مطلع) قرارداد میبندد. مثلاً افرادی که با درجهٔ معینی از ریسک از بانکها اعتبار میگیرند در مورد اندازهٔ ریسک و وضعیت خود بیش از بانکها مطلعاند. برای حل این مشکل از روشهایی استفاده میشود که منجر به برابرسازی اطلاعات شوند: علامت دهی و غربال کردن.
علامت دهی
علامت دادن (signaling) اقدامی است که توسط فرد مطلع انجام میشود تا برای فرد کمتر مطلع در مبادله اطلاعات بفرستد تا از این طریق از بروز کژگزینی جلوگیری شود. مانند کارگرانی که در موقع استخدام سعی میکنند تا به کارفرما بفهمانند که دارای توانایی لازم هستند. حتی در مصاحبهٔ استخدام سعی میکنند که با سر و وضع مناسب حاضر شوند، به موقع حاضر شوند، آدامس نجوند و با ارائه مدارک مربوط به آموزشها در مورد سابقه و تجربهٔ خود به کارفرما علامت بدهند تا در کل مشکل کژگزینی رخ ندهد.
غربال کردن
غربال کردن (screening) اقدامیاست که توسط فرد غیر مطلع انجام میشود تا وی به تمام یا بخشی از اطلاعاتی که فرد مطلع دارد دست یابد. مانند خریدار ماشین دست دومی که قبل از خرید چند بار سوار ماشین میشود تا از کیفیت آن مطلع شود. از این طریق طرفهای نامطلع سعی میکنند عدم مزیت اطلاعاتی خود را از طریق غربال کردن و جمعآوری اطلاعات در مورد مشخصات مشاهده نشدهٔ افراد مطلع، از بین ببرند. بنابراین افرادی که اطلاعات کمتری دارند و پس از غربال کردن، اطلاعات بیشتری کسب میکنندچه بسا از امضا قرارداد امتناع کرده یا شرایط آن را تغییر داده و یا مثلاً قیمت را تعدیل کنند.
مخاطرات اخلاقی (کژمنشی)
کژمنشی وقتی اتفاق میافتد که طرفی که اقدامات وی قابل مشاهده نیست احتمال رخداد حوادث را تحت تاثیر قرار دهد یا احتمال پرداخت توسط طرف دیگر را افزایش میدهد. کژمنشی موجب استفادهٔ ناکارا از منابع میشود.
مثال
در قرارداد میان مدیر و کارگزار، مدیر با کارگزاری قرارداد میبندد که اقدامی انجام دهد که به نفع مدیر باشد. اما کارگزار ممکن است در صورت عدم نظارت مستقیم مدیر، این اقدام تعهد نموده را خوب انجام ندهد. و مرتکب کژمنشی شود. مثلاً کارفرما با کارگر قرارداد میبندد که به ازا هر ساعت ارائه خدمات کار، دستمزد معینی به وی بپردازد. کارگر هم متعهد میشود که تلاش خود را حین کار انجام دهد اما وقتی تحت نظارت مستقیم نباشد ممکن است کمکاری کند و تعهد خود را انجام ندهد.
بازیابی اطلاعات
بازیابی اطلاعات (به انگلیسی: Information Retrieval) به فناوری و دانش پیچیدهٔ جستجو و استخراج اطلاعات، دادهها، فرادادهها در انواع گوناگون منابع اطلاعاتی مثل بانک اسناد، مجموعهای از تصاویر، و وب گفته میشود.
با افزایش روزافزون حجم اطلاعات ذخیره شده در منابع قابل دسترس و گوناگون، فرایند بازیابی و استخراج اطلاعات اهمیت ویژهای یافته است. اطلاعات مورد نظر ممکن است شامل هر نوع منبعی مانند متن، تصویر، صوت و ویدئو باشد. بر خلاف پایگاه دادهها، اطلاعات ذخیره شده در منابع اطلاعاتی بزرگ مانند وب و زیرمجموعههای آن مانند شبکههای اجتماعی از ساختار مشخصی پیروی نمیکنند و عموماً دارای معانی تعریف شده و مشخصی نیستند. هدف بازیابی اطلاعات در چنین شرایطی، کمک به کاربر برای یافتن اطلاعات مورد نظر در انبوهی از اطلاعات ساختارنایافته است.
جستجوگرهای گوگل، یاهو و بینگ سه نمونه از پراستفادهترین سیستمهای بازیابی اطلاعات هستند که به کاربران برای بازیابی اطلاعات متنی، تصویری، ویدئویی و غیره کمک میکنند.
«بازیابی اطلاعات» در برخی منابع فارسی به اشتباه به جای ذخیره و بازیابی دادهها که به معنای دانش شناخت رسانههای ذخیرهسازی فیزیکی است، به کار رفته است.
مدلسازی اطلاعات
مدلسازی مفهومی اطلاعات، یکی از فنون تجزیه و تحلیل و تشریح اطلاعات مورد نیاز کاربران سیستم است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات باید ذهن خود را بر شناخت مفهومی اطلاعات متمرکز ساخت. در تشریح ماهیت اطلاعات باید از جملات موجز، دقیق و خوانا استفاده کرد. از آنجایی که تشریح اطلاعات، راهنمای طراحی پایگاه اطلاعاتی بشمار میآید باید برای کاربران، برنامه نویسان و سایر متخصصان فنی خوانا باشد. زیرا راهنمای طراحی پایگاه اطلاعاتی بشمار میآید. از آنجایی که هر سیستم کاربران متعددی دارد و آنان نیز از داده و بازدادههای گوناگون استفاده میکنند و همچنین تحلیلگر معمولاً با سیستم آشنا نیست و ضمن تجزیه و تحلیل و تشریح با آن آشنا میشود تشریح اطلاعات برای سیستم دشوار است. تشریح اطلاعات برای پاسخگویی به نیازهای «فرایند سیستم» باید به صورت تفضیلی صورت پذیرد و در عین حال از کلیتی برخوردار باشد که به تشکیل یک پایگاه اطلاعاتی منجر شود و نیازهای کلی سازمان را در بعد اطلاعات برآورده سازد. و چون تا این مرحله به اندازه کافی کار طراحی آسان شده است تحلیلگر باید تشریح اطلاعات را در محدوده زمانی و بودجهای پروژه مکتوب نماید. اکنون این پرسش ممکن است مطرح شودکه چرا «نمودار جریان اطلاعات» شرح کاملی از اطلاعات ارائه نمیدهد؟ پاسخ این است که نمودار جریان اطلاعات تنها چگونگی بکارگیری اطلاعات در فرایندهای سیستم را نشان میدهد و روابط مورد نیاز میان موجودیتهای سازمان را به نمایش نمیگذارد. بدین ترتیب پایگاه اطلاعاتی مبتنی بر یک نمودار جریان اطلاعات نمیتواند از شاخص روانی سازمانی برخوردار باشد. از سوی دیگر، مدل مفهومی اطلاعات، تحلیلگر را تشویق مینماید تا تحلیل اطلاعات را بر مبنای نیازهای سازمان و از دید کاربرای یا نحوه تجسم ذهنی آنان قرار دهد. شرح تفصیلی نیازهای اطلاعاتی سیستم مانند بازدادهها و غیره بعداً به مدل افزوده خواهد شد. از انجایی که مدل مفهومی، اطلاعات را از دید سازمان تشریح میکند نه از دید فرایندهای تفصیلی سیستم بنابراین پایگاه اطلاعاتی حاصل از آن با نیازهای اطلاعاتی سازمان قابلیت انطباق بیشتری خواهد داشت. تشریح اطلاعات با استفاده از مدل مفهومی مستلزم موارد زیر است: ۱- مجموعهای از ساختهها (موجودیت، رابطه، صفت، نشانگر، وابستگی) برای تعریف اطلاعات. ۲- قوانینی برای کنترل چگونگی ترسیم ساختهها در شکل دهی مدل. ۳- روشی برای ساختن مدل مفهومی اطلاعات با استفاده از ساختهها، و قوانین برای نمایش ساختهها، قوانین و روش ساختن مدل مفهومی اطلاعات.
نخستین گام در بازیابی اطلاعات، مدلسازی اطلاعات و توصیف و تعریف ارتباط موجود میان اجزاء منبع اطلاعاتی با نیازهای اطلاعاتی کاربر است. سه مدل مهم در حوزهٔ بازیابی اطلاعات عبارت است از:
مدل دودویی (یا دوگانی): در مدل دودویی (یا دوگانی) هر سند (document) به صورت کیفی پر از کلمات (bag of words) در نظر گرفته میشود.
مدل بُرداری: در مدل بُرداری، هر سند به صورت برداری از کلمات در یک فضای برداری چند بُعدی در نظر گرفته میشود که ابعاد آنرا کلمات تشکیل میدهند. مولفههای این بردار سند، در واقع وزنهایی هستند که نشان میدهند هر یک از کلمات چقدر در متمایز کردن آن سند دخیل هستند.
مدل احتمالاتی: در مدل احتمالاتی، به هر سند احتمالی اختصاص داده میشود که مربوط بودن آن مستند را به نیاز کاربر به صورت احتمال بین صفر و یک بیان میکند.
تعیین میزان ربط هر سند به نیاز اطلاعاتی کاربر
بعد از تعریف مدل، سیستم آمادهٔ دریافت نیاز اطلاعاتی کاربر است. معمولاً کاربران نیاز اطلاعاتی خود را در قالب یک «پُرسه» برای سیستم بیان میکند که معمولاً شامل چندین کلمات یا عبارات است. سیستم سپس بر اساس مدلی که اطلاعات بر اساس آن تعریف شدهاند، میزان ربط هر سند را با پُرسهٔ کاربر محاسبه میکند، و سندهایی را که از همه باربط تر تشخیص داده شدهاند به عنوان نتیجهٔ بازیابی باز میگرداند.
مدل دودویی
در مدل دودویی، نیاز اطلاعاتی کاربر به صورت عبارتی منطقی با عملگرهای AND و OR و NOT بیان میشود و هر سندی که این عبارت در مورد آن صحیح باشد بازیابی میشود. مثلاً اگر نیاز اطلاعاتی به صورت Iran AND Oil بیان شود، تمامی اسنادی که هردو کلمهٔ Iran و Oil را دربردارند به کاربر نمایش داده میشوند. در مدل دودویی سند یا باربط است یا نیست، و هیچ معیاری برای سنجش میزان (درجهٔ) ربط وجود ندارد. مثلاً دو سند را در نظر بگیرید که یکی تماماً دربارهٔ ایران و نفت بحث میکند، و دیگری در مورد اقتصاد جهانی صحبت میکند و فقط از نام ایران و نفت به عنوان مثالی در یک جمله استفاده کرده است. سیستمی که از مدل دودویی استفاده کرده تفاوتی بین این دو سند قائل نخواهد شد. در صورتیکه در واقع سند اول بیشتر به نیاز کاربر مربوط است.
مدل بُرداری
در مدل برداری، برای سنجش میزان ربط اسناد و نیاز اطلاعاتی کاربر، سیستم اسناد موجود و پُرسهٔ کاربر را در فضای چند بعدی مدلسازی میکند. در نتیجه برای سنجش میزان شباهت میان بُردار پُرسه و بردار هر سند میتوان از زاویهای که این دو بردارها با هم میسازند استفاده کرد. اسنادی که بردارشان با بردار پرسهٔ کاربر زاویه کوچکتری میسازد بیشتر با نیاز اطلاعاتی کاربر هم جهت هستند و در نتیجه مرتبطتر خواهند بود. برتری این مدل این است که به سیستم امکان درجهبندی میزان ارتباط اسناد با پرسه را میدهد.
مدل احتمالاتی
این مدل نخستین بار توسط استیو رابرتسن و کارن اسپارک جونز در سالهای ۱۹۷۰ معرفی شد. این مدل به لحاظ اینکه مدارک و پرسشها را به صورت بردار عرضه میکند شبیه مدلبرداری است، اما به جای بازیابی مدارک براساس میزان مشابهت با پرسش، مدارک را براساس احتمال ارتباطشان با پرسش بازیابی میکند. احتمال ربط مدرکی خاص به پرسش را میتوان با جمع اوزان ربط اصطلاحات آن مدرک، یعنی برآورد احتمال ظهور اصطلاحات موجود در پرسش و در مدرک مرتبط، و نه در مدرک غیرمرتبط، محاسبه کرد. در مدل بازیابی کلاسیک احتمالی، این احتمالات اصطلاح از طریق مجموعهای نمونه از مدارک و پرسشها همراه با قضاوت مرتبط مربوط به آن تخمین زده میشود. با وجود این، اجرای فرایند تخمین به صورت عملیاتی مشکل است، زیرا جمعآوری دادههای ربط لازم قبل از جستجوی واقعی عملاً غیرممکن است. در نتیجه، برای تخمین احتمال اصطلاح، معمولاً، در این مدل از بازخورد ربط استفاده میکنند.
در مدل احتمالاتی هم به ازای هر نیاز اطلاعاتی، تمامی اسناد بر اساس احتمال این که با نیاز اطلاعاتی مرتبط باشد مرتب میشوند و لیست اسناد در نهایت به صورت درجهبندی شده (مانند مدل برداری) به کاربر نمایش داده میشود، به نحوی که اولین سندی که کاربر میبیند از همه بیشتر احتمال دارد که به نیاز او ربط داشته باشد.
تفاوت بازیابی داده و بازیابی اطلاعات
بین بازیابی اطلاعات و بازیابی داده تفاوتهای زیادی وجود دارد. دادهها ابهام ندارند، اما اطلاعات نیاز به تفسیر دارد و در نتیجه مبهم میشوند. سیستمی که برای بازیابی داده طراحی شده نیازی به رفع این ابهامها ندارد، اما در سیستم بازیابی اطلاعات باید هر چه بهتر اطلاعات را مدل کرد تا ابهام در درک اطلاعات توسط سیستم کمتر شوند. به همین علت بر خلاف سیستمهای بازیابی داده که در آن کارایی سیستم از نظر سرعت و فضا به عنوان معیار ارزیابی در نظر گرفته میشود، در سیستمهای بازیابی اطلاعات، معیار دقت (precision) و بازخوانی (recall) و معیارهایی شبیه به آنها به عنوان معیارهای اصلی ارزیابی به کار میروند.
معیارهای ارزیابی
معیار دقت: به حاصل تقسیم «تعداد مستندات بازیابی شدهٔ واقعاً باربط» بر «تعداد کل مستندات بازیابی شده» گفته میشود.
معیار صحت: به مقدار دقیق اطلاعات و صحیح که مورد جستجو قرار گرفته است گفته میشود.
پردازش اطلاعات
به مفهوم کلّی، پردازش موازی اطلاعات عبارت است از دریافت دادهها، ایجاد فرایند مقایسه و در نهایت تغییر یا عدم تغییر اطّلاعات موجود به صورتی دیگر. بدین ترتیب، هر آنچه که در جهان رخ میدهد، میتواند به نوعی پردازش اطّلاعات تلقی گردد.
داده کاوی چیست
داده عبارت است از هر شکل، نمودار، عدد، متن، عکس و... که پیام زیادی منتقل نمیکند، و برای استفاده از آن باید آن را پردازش کرد. برای مثال نتایج حاصل از یک آمارگیری، داده در نظر گرفته میشود چراکه اعداد حاصل از آمارگیری اطلاعات چندانی در اختیار قرار نمیدهد و باید آن را پردازش کرد تا شاخصهای آماری و سایر اطلاعات مورد نیاز بتوانند ویژگیهای جامعه را بیان کنند.
بانک اطلاعات
به نتایج پردازش داده، اطلاعات میگویند. کسب اطلاعات در واقع هدف از جمع آوری داده و پردازش آن میباشد تا بتوان با استفاده از آن به نتایج مطلوب دسترسی پیدا کرد. معمولاً اطلاعات برای مخاطب ارزش بسیار بیشتری دارد و میتواند مطالب بیشتری از آن دریافت کند. این تعاریف بطور نسبی مطرح میشوند و ممکن است داده یک سیستم، اطلاعات سیستم دیگر باشد و بالعکس.
پردازش داده چیست
پردازش داده کامپیوتر، هر پردازشی است که داده را به اطلاعات یا دانش تبدیل میکند. پردازش معمولاً بصورت اتوماتیک است و بر روی کامپیوتر اجرا میشود. به دلیل اینکه دادهها وقتی که خوب ارائه میشوند و در واقع حاوی اطلاعاتند، بسیار مفیدترند، سیستمهای پردازش داده اغلب سیستمهای اطلاعاتی نامیده میشوند تا بر کاربردی بودن آن تاکید شود. با این حال، این عبارات بطور کلی مترادف هستند و نمایش دهنده تبدیلات مشابه، سیستمهای پردازش داده بطور متداول دادههای خام را به اطلاعات تبدیل میکنند، و مشابها سیستمهای اطلاعاتی دادههای خام را به عنوان ورودی میگیرند تا اطلاعات را به عنوان خروجی تولید کنند. به داده میتوان به عنوان یک ماده خام نگاه کرد، که بعداً به اطلاعات تبدیل میشود. برای مثال یک کارخانه برای تولید محصول نهایی خود نیاز به مواد اولیه یا مواد خام خواهد داشت تا بتواند به محصول نهایی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت برسد. در این بین متناسب با نوع ماده خام و محصول نهایی، فرآوریهای مختلف و مراحل متفاوتی روی ماده خام انجام میشود. این مراحل مشابه مراحل ذکر شده برای پردازش دادهاست، یک سیستم اطلاعاتی ماده خام (داده اولیه) را میگیرد و پس انجام مراحل فرآوری و آمادهسازی آن -که به آن پردازش گفته میشود- ماده خام را تبدیل به محصول نهایی (اطلاعات) میکند و به عنوان خروجی میدهد تا مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که مشخص است، مراحل فرآوری برای یک کارخانه تولید خودرو با مراحل فرآوری یک کارخانه تولید تجهیزات صنعتی متفاوت است؛ در سیستمهای اطلاعاتی هم متناسب با نوع داده اولیه و اطلاعات مطلوب مراحل پردازش تفاوت خواهد کرد.
تعاریف
در پردازش داده، دادهها کاراکترها و اعداد هستند که بیانگر اندازهها از دیدگاه پدیدههای قابل مشاهدهاند. یک داده اولیه تنها یک اندازه از پدیده قابل مشاهدهاست. اطلاعات اندازهگیری شده سپس بصورت الگوریتمی مشتق میشود و بصورت منطقی نتیجهگیری شود و یا بصورت آماری از چندین داده محاسبه شود (شواهد). اطلاعات، یا به صورت پاسخ به یک درخواست تعریف میشود و یا پاسخ به یک محرک که میتواند درخواستهای بعدی را در پی داشته باشد. برای مثال جمع آوری دادههای لرزه نگاری به تغییر داده لرزه نگاری برای خنثی کردن اختلال، افزایش انتقال سیگنال به مکان مناسبی در فضا منجر میشود. مراحل پردازش بطور معمول آنالیز سرعتها و فرکانسها، تصحیح استاتیک، سادهسازی، انتقال نرمال، انتقال عمیق، پشته سازی، و نقل مکان را شامل میشود، که میتواند قبل و یا بعد از پشته سازی صورت گیرد. پردازش لرزه نگاری تفسیر بهتر را تسهیل میکند چراکه ساختارهای زیر سطحی و بازتابهای هندسی مشهود ترند.
تعریف کلی
بطورکلی، اصطلاح پردازش داده میتواند هر پردازشی را که داده را از شکلی به شکلی دیگر تبدیل میکند در برگیرد، اگرچه "تبدیل داده" میتواند اصطلاح منطقی تر و صحیح تری باشد. از این دیگاه، پردازش داده تبدیل داده به اطلاعات خواهد بود و همچنین تبدیل مجدد اطلاعات به داده. تفاوت اینجاست که تبدیل نیاز به درخواست نخواهد داشت. برای مثال، اطلاعات بصورت رشتهای از کاراکترها که یک جمله را تشکیل میدهند عبارتست از دادهٔ تبدیل شده (یا کد شده) بی معنی نزدیک به سختافزار که اطلاعات معنی دار برای انسان را منتج میکند.
تحلیل داده
زمانی که محدودهای که داده از آن استخراج شده علم یا مهندسی است، پردازش داده و سیستمهای اطلاعاتی محدودهای بسیار گسترده از اصطلاحات خواهند بود؛ اصطلاح آنالیز داده تخصصی تر معمولاً با تمرکز بیشتر روی مشتقات الگوریتمی بسیار تخصصی تر و دقیق تر و محاسبات پیچیده همراه خواهد بود که کمتر در محدوده محیطهای کاری دیده میشود. در این زمینه بستههای آنالیز داده مانند DAP، gretl، PSPP بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
پردازش
عملا تمام پردازشهای طبیعی را میتوان به عنوان مثالهایی از سیستمهای پردازش داده دانست که اطلاعات "قابل مشاهده" به شکل فشار، نور و... هستند که بوسیله مشاهده کنندههای انسان که سیگنالهای الکتریکی را در سیستم اعصاب تبدیل میکنند و ما آنها را به عنوان حسهای خود مانند لامسه، صدا و تصویر میشناسیم. حتی تعامل سیستمهای غیر زنده نیز به عنوان سیستمهای پردازش داده ابتدایی این طریق ممکن است بیان شوند.
المانهای پردازش داده
برای اینکه داده بتواند توسط کامپیوتر پردازش شود، باید ابتدا به شکلی تبدیل شود که توسط کامپیوتر قابل خواندن باشد. وقتی که داده به صورت دیجیتال است، فرآیندهای متفاوتی میتواند روی آن رخ دهد تا به اطلاعات مفید برسیم. پردازش داده شامل تمام پردازشها از ثبت دادهها تا داده کاوی است:
ثبت داده
خالص سازی داده
کد کردن داده
تبدیل داده
ترجمه داده
خلاصه سازی داده
اجتماع داده
معتبر سازی داده
جدول بندی داده
آنالیز آماری
گرافیک کامپیوتری
نگهداری داده
داده کاوی
10:09 am
حجت بن حسن (مهدی)
بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازدهامامی، حجت بن حسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان) و دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست.

پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه —که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند— بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد. در این دوران که به «سالهای حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقههای متعددی منشعب شدند. عدهای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده است یا این فرزند در گذشتهاست؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروههایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن میرفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، بهمرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلیاند.
از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. به نظر میرسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه ها و تبیین های دینی گستردهای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه.ق. / ۹۴۱ م.) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی —که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد— به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. بهخصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۳ م.) و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.
در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق. در سامرا به دنیا آمد؛ او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس میگرفت. البته بررسیهای تاریخی نشان میدهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرنهای چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شدهاست. پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند. به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری مینامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.
اعتقاد به امام غائب، برکات متعددی برای شیعیان تحت آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غائب پتانسیل تهدید کمتری نسبت به یک امام حاضر داشت تنش ها با حاکمان سنی مذهب کاهش یافت. اعتقاد به ظهور امام غائب باعث شد که انتظار بتواند جایگزین چالش مستمر نظام سیاسی حاکم شود. امام غائب باعث عامل وحدت شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه، دور یکی از امامان حاضر گرد می آمدند و دچار انشقاق شده بودند. به علاوه اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آیندهای سرشار از دادگری داده است.
منبعشناسی
به نوشته جاسم حسین احادیث مربوط به غیبت مهدی قائم را بسیاری از گروه های شیعه گردآوری کرده اند. پیش از سال ۲۶۰ ه./۸۷۴ م. در آثار سه مذهب واقفیه، زیدیه جارودیه و امامیه موجود است. از واقفیه، انماطی ابراهیم بن صالح کوفی از اصحاب امام محمد باقر کتابی به نام «الغیبه» نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سماعه هر یک کتابی به نام «کتاب الغیبه» نوشتند و امام موسی کاظم را به عنوان امام غائب معرفی کردند. از زیدیه ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (و. ۲۵۰ ه./۸۶۴ م.) در کتابی به نام «ابوسعید عصفری» احادیثی در خصوص غیبت، ائمه دوازده گانه و ختم ائمه به دوازده می آورد بی آنکه نام آنها را برشمرد. از امامیه علی بن مهزیار اهوازی (وکیل امام نهم و دهم) (وفات حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ق.)، دو کتاب به نام های «کتاب الملاحم» و «کتاب القائم» نوشت که هر دو درباره غیبت امام و قیام او با شمشیر مطالبی دارد. حسن بن محبوب سراد (م. ۲۲۴ ه./ ۸۳۸ م.) کتاب «المشیخه» را در موضوع غیبت می نویسد. فضل بن شاذان نیسابوری (۲۶۰ ه./ ۸۷۳ م.) کتاب «الغیبه» را نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتاب «المشیخه» نقل شده است. وی که دو ماه پیش از امام یازدهم می میرد، امام دوازدهم را قائم می داند. به نوشته پوناوالا منابع پیش از دوران موسوم به غیبت کبری بسیار پراکنده و ناکافیاند و مشکلی که پژوهشگران در هنگام بررسی این منابع با آن مواجه میشوند، میزان تاریخی بودن این منابع است.
در خلال دوره سفارت موسوم به غیبت صغری (۲۶۰-۳۲۹ ه./۸۷۴-۹۴۱ م.) فقها و مبلغان بر اساس اطلاعات کتب پیشین و فعالیت های سازمان وکالت نوشته اند که در کتب تاریخی این دوره یافت نمیشود. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (م. ۲۸۶ ه./۸۹۹ م.) که مدعی نیابت امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حمیری(م. بعد از ۲۹۳ ه./ ۹۰۵ م.) که خود کارگزار امامان دهم و یازدهم و نواب اول و دوم بود کتاب «الغیبه و الحیره» را نوشت. ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) کتاب «الامامه و التبصره من الحیره» و کلینی (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) بخش عمده ای از کتاب حجت اصول کافی را به غیبت اختصاص داد.
از سال (۳۲۹ ه./۹۴۱ م.) با پایان سفارت و آغاز دوره موسوم به غیبت کبری چندین اثر برای تبیین غیبت و علت طولانی شدن ان نگاشته شد. به گفته جاسم حسین پنج اثر در این زمان نگاشته شد که اساس عقاید بعدی امامیه درباره غیبت را تشکیل می دهد. نخستین کتاب الغیبه نعمانی توسط ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (م.۳۶۰ ق.) با استفاده از آثار فوقالذکر بدون توجه به اعتقادات نویسندگان آن آثار تدوین شده است. دومین اثر کمالالدین و تمامالنعمة است که توسط شیخ صدوق (۳۰۶ تا ۳۸۱ ه.ق./ ۹۲۳ تا ۹۹۱ م.) بر اساس اصول اربعمائه گردآوری شده است و با توجه به جایگاه پدرش، علی بن بابویه، اطلاعات معتبری از دوران وکلا و ارتباط مخفی آنها با امام غایب از طریق چهار سفیر ارائه می دهد. سومین مورد «الفصول العشرة فی الغیبة» توسط شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۲ م.) نوشته شد و اطلاعات تاریخی در مورد دوران غیبت و پانزده دیدگاه پدیدار شده در میان امامیه در دوران غیبت و از میان رفتن همه آنها جز اثنی عشریه بیان می کند. همچنین در کتاب الارشاد به سبک کلینی و نعمانی به نقل احادیث و توجیه طولانی شدن عمر امام غایب می پردازد. چهارمین اثر توسط سید مرتضی (۳۵۵ - ۴۳۶ ه.ق /۱۰۴۴-۱۰۴۵ م.) شاگرد شیخ مفید با عنوان «مسئلة وجیزة فی الغیبة» نوشت. این اثر و کتاب دیگری با نام «البرهان علی صحة طول عمر الامام الزمان» تألیف محمد بن علی کراجکی (م. ۴۴۹ ق./ ۱۰۵۷ م.) فاقد اطلاعات تاریخی هستند. پنجمین اثر الغیبة نوشته شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق. / ۱۰۶۷ م.) بر مبنای کتابی به نام «الاخبار الوکالة الاربعة» نوشته احمد بن نوح بصری اطلاعات تاریخی معتبری از فعالیت های مخفی سفرا ارائه می دهد و نیز به شیوه حدیثی و عقلی اثبات می کند امام دوازدهم همان مهدی قائم است که باید در غیبت به سر برد و سایر ادعاها در خصوص غیبت دیگر افراد نظیر علی بن ابیطالب، محمد بن حنفیه و موسی کاظم مردود است. این کتاب مأخذ اصلی نویسندگان بعدی شیعه امامی و بخصوص بحار الانوار محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ ق.) بوده است.
به نوشته جاسم حسین منابع غیرشیعه بر کتاب «المسترشد» اثر ابوالقاسم بلخی معتزلی (م. حدود ۳۰۱ ق./ ۹۱۳ م.) اتکا دارد که معتقد است حسن عسکری بی وارث از دنیا رفت و ظاهراً اطلاعات خود در خصوص دسته بندی شیعه پس از سال ۲۶۰ را از حسن بن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) گرفته است. این کتاب مبنای اطلاعات المغنی عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق. / ۱۰۲۴ م.) و ابوالحسن اشعری (م. ۳۲۴ ق./ ۹۳۵ م.) قرار گرفت و کتاب اشعری مرجع سایر کتاب های اهل سنت نظیر ابن حزم (م. ۴۵۶ ق. / ۱۰۳۷ م.) و شهرستانی (م. ۵۴۸ ق. / ۱۱۵۳ م.) درباره دسته بندی های شیعه بوده است.
بیان موضوع در منابع تاریخ عمومی مسلمانان متفاوت است. محمد بن جریر طبری (۲۲۴ - ۳۱۰ ق./ ۹۲۲ م.) که معاصر دوران غیبت بود در تاریخ طبری اشاره ای به موضوع امام دوازدهم و فعالیت های شیعیان امامی نمیکند در حالی که به فعالیت های سایر گروه های شیعه نظیر اسماعیلیه می پردازد و حتی کاربرد حدیث مهدی قائم توسط این گروه ها در کسب قدرت را پی می گیرد. جاسم حسین علت ذکر نشدن فعالیت های امامیه در این کتاب را مخفیانه بودن آن می داند. مسعودی (حدود ۲۸۳ – ۳۴۶ ق. / ۸۹۶ - ۹۵۷ م.) در مروجالذهب، التنبیه و الاشراف و نیز اثبات و الوصیه که به وی منسوب است به فشارها و سخت گیری های عباسیان علیه امامان شیعه که منجر به وقوع غیبت شد می پردازد. ابن اثیر (۵۵۵ - ۶۳۰ه ق / ۱۲۳۲ م.) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای امام در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن می پردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م.۱۲۳۲) گرفته باشد.
به نوشته ساشادینا بسیار مشکلاست که مرزی میان مطالب تاریخی از یک طرف با تذکرهنویسی و مطالب اعتقادی شیعه از طرف دیگر در کتابهای نویسندگان شیعه تعیین کرد. زیرا زندگینامهٔ امامان در کتابهای نویسندگان شیعه، آکنده از داستانهایی به سبک تذکرههاییاست که عارفان برای مرشدان و قدیسان خود مینویسند. برای مطالعه دربارهٔ امام دوازده شیعیان باید به منابعی اتکا کرد که نه میتوان آنها را کاملاً تاریخی و نه میتوان کاملاً زندگینامههای مذهبی و تذکرهای دانست. به هر حال این منابع بیشترین کمک را به پژوهشگران در راه درک دورهای میکند که ایدهٔ منجی آخرالزمان را به عقیدهٔ غالب در مذهب شیعه تبدیل کردهاست.
پیشینه اعتقاد شیعه به مهدی و قائم
چنانکه جاسم حسین توضیح می دهد مفهوم «مهدی» به عنوان شخص هدایت شده از زمان پیامبر استعمال می شد. هم اهل سنت آن را برای خلفای راشدین به کار بردند و هم شیعه آن را برای امامان استفاده کرد. برای مثال در قیام حسین بن علی شیعیان کوفه از وی به عنوان مهدی دعوت کردند و هم سلیمان بن صرد پس از کشته شدنش با این عنوان از او تجلیل کرد. اما کاربرد آن در مفهوم منجی از زمان قیام مختار و توسط مختار ثقفی برای محمد حنفیه پدیدار شد.
بهگفته سعید امیرارجمند و ویلفرد مادلونگ، اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ کیسانیه بازمیگردد؛ فرقهای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. آنان محمد حنفیه، فرزند علی و امام اول شیعیان را مهدی میدانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمردهاست و در کوه رضوا در مدینه در غیبت بسر میبرد و روزی به عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت. به نوشته مادلونگ شیعیان بارها به افراد متعددی از خاندان پیامبر اسلام به عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظارات شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند محمد حنفیه، ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، محمد بن معاویه از خاندان جعفر ابوطالب، محمد ابن عبدلله نفس زکیه، جعفر صادق و موسی کاظم هر کدام در برههای، مهدی موعود شیعیان شناخته میشدند. علاوه بر کیسانیه، زیدیه از عنوان مهدی با مفهوم منجی انتهای تاریخ برای رهبرانشان که قیام مسلحانه کردند مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه های منشعب از امامیه نظیر ناووسیه و واقفیه این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشتشان به کار بردند.
به گفته عبدالعزیز ساچادینا هم محمد باقر و هم جعفر صادق در موارد مختلف توسط پیروانشان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابل حکومت فعلی قیام کنند از آنها پشتیبانی خواهند نمود. ولی این امامان در پاسخ شیعیانشان را به آرامش فرا میخوانند و میگفتند گرچه همه امامان قائم هستند و قابلیت سرنگون کردن حکومتهای جور را دارند ولی قائم موعود پس از غیبت به فرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی عدالتی را از میان ببرد. در خصوص کاربرد مهدی به عنوان منجی توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشته مدرسی امامیه از زمان علی و کیسانیه با ایده قائم آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت به تدریج ایده مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتابهای برجا مانده تا دهههای آخر قرن سوم هجری/نهم میلادی امام دوازدهم شیعه همان قائم دانسته میشد. اما از شروع قرن بعدی، کتابهای شیعه امام دوازدهم شیعه را مهدی مینامیدند. ساشادینا نیز می گوید مهدویت امام دوازدهم بسط نظریه امامت امام غائب بود که آن را با عقیده ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آن امام دوازدهم مهدی موعود تلقی نمی شد. در مقابل جاسم حسین می نویسد نه تنها مهدی به معنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به کار می رفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند می تواند مهدی قائم باشد.وی می گوید از نخستین سال ها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نوید آمدن مردی از نسل حسین بن علی را داده که در آینده با شمشیر قیام می کند تا بدعت ها را از اسلام بزداید. اما رقابت سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروها اقدام به بهره برداری و تحریف احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده برند.
به گفته ارجمند بیشتر این کیسانیها ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمیچینند. به نوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفههای آن، مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.
اما به نوشته جاسم حسین منشأ دیدگاه مهدی به عنوان منجی در احادیث پیامبر بوده است که توسط بیست و شش نفر از صحابه و در کتاب های حدیث اهل سنت، زیدیه و امامیه نقل شده است. وی ضعیف بودن احادیث را رد می کند و می گوید این احادیث در زمان امویان نیز رواج داشته و در کتاب سلیم بن قیس منسوب به سلیم بن قیس هلالی (م. حدود 80-90 ق./ 699- 708 م.) هم آورده شده است. از سوی دیگر مورخان و متکلمان شیعه نظیر سید مرتضی عسکری و محمدحسین طباطبایی با تأکید بر اشتراک ادیان مختلف در خصوص کلیت موضوع نوید به آمدن مهدی و برپایی دین و برقراری عدل در زمین، این موضوع را از مشترکات ادیان الهی و ناشی از منشأ فطری ادیان می دانند. این گروه نخستین اشاره به مهدی را در احادیث پیامبر اسلام که از طرق شیعه و سنی روایت شده ذکر می کنند برمی شمارند و وجود وی را از ضروریات تحقق وعده های اسلام و قرآن در برپایی عدل و قسط در زمین می دانند.
شرایط محیطی امامیه در سده های سوم و چهارم
شرایط محیطی در دوران آخرین امامان شیعه
از زمان حکومت متوکل عباسی (۲۳۲- ۲۴۷ ه. ق. / ۸۴۷ - ۸۶۱ م.) سیاست مدارای مأمون (۱۹۸- ۲۱۸ ه. ق. / ۸۱۳ - ۸۳۳ م.) و خلفای پس از وی با شیعیان یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل به دستور او حرم حسین بن علی تخریب شد و امام دهم شیعه، هادی، از مدینه به سامرا فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. متوکل از هیچ وسیله ممکن در آزار رساندن و بی احترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط اسف باری زندگی میکردند. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان مستعین (۸۶۲ - ۸۶۶ م.) هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که امام دهم شیعه عثمان بن سعید را به نمایندگی خود در عراق برگزید (که البته این نمایندگی در زمان امام یازدهم حسن عسکری نیز تایید شد).در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکههای علوی آن زمان (اسماعیلیه، زیدیه، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد. شرایط سیاسی و مذهبی سالهای آخر امامت حسن عسکری و نخستین دهههای پس از مرگ او —همزمان با خلافت معتمد عباسی (۲۵۶ -۲۷۹ ه. ق. /۸۷۶-۸۹۲ م.)— بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کردهبودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، حسن عسکری را —که رقیبی بالقوه برای خلافت به شمار میرفت— در سامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.
شرایط محیطی در سالهای آغازین غیبت کبری
سالهای آغازین موسوم به غیبت کبری، همزمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در سال ۳۳۴ ه. ق. /۹۴۵ م. بنیعباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ آلبویه درآمد؛ آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آلبویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت میرساندند. بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعه دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.همزمان با آلبویه، حکمرانان شیعه فاطمی در مصر و شمال آفریقا، خاندان بنی حمدان در شمال عراق و سوریه و ادریسیان بر بخشهایی از شمال آفریقا حکمرانی میکردند.
شیعه در این زمان به دلیل نفوذ سلسلههای فاطمیان و آلبویه در قلب سرزمینهای اسلامی، مستحکمترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثار بنیادین اعتقادی شیعه برای نسلهای بعدی فراهمشد. آلبویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینه ورود علوم کلامیِ معتزلی به شیعه را فراهم ساختند.
رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی
در این بخش در خصوص دیدگاه های مختلف درباره سیر تاریخی اعتقاد به حجت بن حسن به عنوان امام دوازدهم، مهدی و غیبت وی در جامعه شیعه توضیح داده می شود.
فرقه های امامیه در دوران حیرت
با درگذشت حسن عسکری(و. ۲۶۰ ه.ق. /۸۷۴ م.)، امام یازدهم شیعه، سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان «دوران حیرت» نام میبرند. در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبشهای رقیب مانند اسماعیلیه نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند. شیعه امامی به فرق متعدد منشعب شد. مسعودی (و. ۳۴۶ ه.ق. /۹۵۷ م.) در کتاب مروجالذهب تعداد این فرقهها را بیست فرقه شمردهاست و حسن ابن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) در کتاب فرق الشیعه، از چهارده فرقه با ذکر جزئیات اعتقادی آنها نام میبرد.
در یک دسته بندی کلی گروهی از شیعیان چنین میپنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشتهاست و گروهی دیگر میگفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمردهاست و حسن عسکری همان مهدی غایب است.گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آنها روی به سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.گروه دیگری عنوان میکردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگ پدرش درگذشتهاست.یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفه زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمار کمی از یاران مورد اعتمادش دیده شدهاست.به گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند اما به گفته جاسم حسین اکثریت شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند. مذهب این گروه بهمرور به مذهب تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی میباشند.
این فرقهها را به پنج دسته کلی تقسیم میشوند؛ به جز آخرین دسته، سایر فرقههای منشعب شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:
واقفیه بر حسن عسکری: کسانی که مرگ حسن عسکری را باور نداشته و او را به عنوان «مهدی آل محمد» زنده میپنداشتند و به نام «واقفیه»، یعنی کسانی که بر امامت حسن عسکری توقف کردهاند، شناخته میشدند.
جعفریه: کسانی که پس از مرگ حسن عسکری، به برادر او جعفر بن علی الهادی ( ۲۲۶ تا ۲۷۱ ق.) گرویده و به دلیل آنکه فرزند حسن عسکری را ندیده بودند، به امامت جعفر گردن نهادند که دسته ای از آنان وی را جانشین امام دهم شیعه (هادی) و دسته ای دیگر او را به عنوان امام دوازدهم می شناختند. به این گروه «جعفریه» میگفتند.
محمدیه: عده ای که پس از انکار امامت حسن عسکری، به امامت اولین فرزند هادی محمد (حدود ۲۲۸ تا ۲۵۲ ق.) که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، گرویدند. به اینان «محمدیه» گفتند.
ختم امامت: شمار دیگری بر این باور بودند که همانگونه که پس از محمد (پیامبر مسلمانان) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از مرگ حسن عسکری نیز امامی وجود نخواهد داشت.
قطعیه: این گروه که خود چندین شاخه بودند، به امامت فرزندی که خود برای حسن عسکری قائل بودند اعتقاد داشتند. این جریانی همان جریانی بود که به تدریج به شیعه دوازده امامی فعلی تبدیل گشت.
دورهای که باعث ایجاد این ابهام شد، در دوران خلافت معتمد عباسی (خلافت: ۲۵۶ تا ۲۷۹ ق. / ۸۷۰ تا ۸۹۲ م) شروع شد و تا زمان خلیفه عباسی مقتدر (خلافت: ۲۹۵ تا ۳۲۰ ق. / ۹۰۸ تا ۹۳۲ م) ادامه یافت.
بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازدهامامی، حجت بن حسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان) و دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست.

پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه —که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند— بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد. در این دوران که به «سالهای حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقههای متعددی منشعب شدند. عدهای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده است یا این فرزند در گذشتهاست؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروههایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن میرفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، بهمرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلیاند.
از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. به نظر میرسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه ها و تبیین های دینی گستردهای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه.ق. / ۹۴۱ م.) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی —که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد— به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. بهخصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۳ م.) و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.
در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق. در سامرا به دنیا آمد؛ او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس میگرفت. البته بررسیهای تاریخی نشان میدهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرنهای چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شدهاست. پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند. به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری مینامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.
اعتقاد به امام غائب، برکات متعددی برای شیعیان تحت آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غائب پتانسیل تهدید کمتری نسبت به یک امام حاضر داشت تنش ها با حاکمان سنی مذهب کاهش یافت. اعتقاد به ظهور امام غائب باعث شد که انتظار بتواند جایگزین چالش مستمر نظام سیاسی حاکم شود. امام غائب باعث عامل وحدت شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه، دور یکی از امامان حاضر گرد می آمدند و دچار انشقاق شده بودند. به علاوه اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آیندهای سرشار از دادگری داده است.
منبعشناسی
به نوشته جاسم حسین احادیث مربوط به غیبت مهدی قائم را بسیاری از گروه های شیعه گردآوری کرده اند. پیش از سال ۲۶۰ ه./۸۷۴ م. در آثار سه مذهب واقفیه، زیدیه جارودیه و امامیه موجود است. از واقفیه، انماطی ابراهیم بن صالح کوفی از اصحاب امام محمد باقر کتابی به نام «الغیبه» نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سماعه هر یک کتابی به نام «کتاب الغیبه» نوشتند و امام موسی کاظم را به عنوان امام غائب معرفی کردند. از زیدیه ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (و. ۲۵۰ ه./۸۶۴ م.) در کتابی به نام «ابوسعید عصفری» احادیثی در خصوص غیبت، ائمه دوازده گانه و ختم ائمه به دوازده می آورد بی آنکه نام آنها را برشمرد. از امامیه علی بن مهزیار اهوازی (وکیل امام نهم و دهم) (وفات حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ق.)، دو کتاب به نام های «کتاب الملاحم» و «کتاب القائم» نوشت که هر دو درباره غیبت امام و قیام او با شمشیر مطالبی دارد. حسن بن محبوب سراد (م. ۲۲۴ ه./ ۸۳۸ م.) کتاب «المشیخه» را در موضوع غیبت می نویسد. فضل بن شاذان نیسابوری (۲۶۰ ه./ ۸۷۳ م.) کتاب «الغیبه» را نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتاب «المشیخه» نقل شده است. وی که دو ماه پیش از امام یازدهم می میرد، امام دوازدهم را قائم می داند. به نوشته پوناوالا منابع پیش از دوران موسوم به غیبت کبری بسیار پراکنده و ناکافیاند و مشکلی که پژوهشگران در هنگام بررسی این منابع با آن مواجه میشوند، میزان تاریخی بودن این منابع است.
در خلال دوره سفارت موسوم به غیبت صغری (۲۶۰-۳۲۹ ه./۸۷۴-۹۴۱ م.) فقها و مبلغان بر اساس اطلاعات کتب پیشین و فعالیت های سازمان وکالت نوشته اند که در کتب تاریخی این دوره یافت نمیشود. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (م. ۲۸۶ ه./۸۹۹ م.) که مدعی نیابت امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حمیری(م. بعد از ۲۹۳ ه./ ۹۰۵ م.) که خود کارگزار امامان دهم و یازدهم و نواب اول و دوم بود کتاب «الغیبه و الحیره» را نوشت. ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) کتاب «الامامه و التبصره من الحیره» و کلینی (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) بخش عمده ای از کتاب حجت اصول کافی را به غیبت اختصاص داد.
از سال (۳۲۹ ه./۹۴۱ م.) با پایان سفارت و آغاز دوره موسوم به غیبت کبری چندین اثر برای تبیین غیبت و علت طولانی شدن ان نگاشته شد. به گفته جاسم حسین پنج اثر در این زمان نگاشته شد که اساس عقاید بعدی امامیه درباره غیبت را تشکیل می دهد. نخستین کتاب الغیبه نعمانی توسط ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (م.۳۶۰ ق.) با استفاده از آثار فوقالذکر بدون توجه به اعتقادات نویسندگان آن آثار تدوین شده است. دومین اثر کمالالدین و تمامالنعمة است که توسط شیخ صدوق (۳۰۶ تا ۳۸۱ ه.ق./ ۹۲۳ تا ۹۹۱ م.) بر اساس اصول اربعمائه گردآوری شده است و با توجه به جایگاه پدرش، علی بن بابویه، اطلاعات معتبری از دوران وکلا و ارتباط مخفی آنها با امام غایب از طریق چهار سفیر ارائه می دهد. سومین مورد «الفصول العشرة فی الغیبة» توسط شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۲ م.) نوشته شد و اطلاعات تاریخی در مورد دوران غیبت و پانزده دیدگاه پدیدار شده در میان امامیه در دوران غیبت و از میان رفتن همه آنها جز اثنی عشریه بیان می کند. همچنین در کتاب الارشاد به سبک کلینی و نعمانی به نقل احادیث و توجیه طولانی شدن عمر امام غایب می پردازد. چهارمین اثر توسط سید مرتضی (۳۵۵ - ۴۳۶ ه.ق /۱۰۴۴-۱۰۴۵ م.) شاگرد شیخ مفید با عنوان «مسئلة وجیزة فی الغیبة» نوشت. این اثر و کتاب دیگری با نام «البرهان علی صحة طول عمر الامام الزمان» تألیف محمد بن علی کراجکی (م. ۴۴۹ ق./ ۱۰۵۷ م.) فاقد اطلاعات تاریخی هستند. پنجمین اثر الغیبة نوشته شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق. / ۱۰۶۷ م.) بر مبنای کتابی به نام «الاخبار الوکالة الاربعة» نوشته احمد بن نوح بصری اطلاعات تاریخی معتبری از فعالیت های مخفی سفرا ارائه می دهد و نیز به شیوه حدیثی و عقلی اثبات می کند امام دوازدهم همان مهدی قائم است که باید در غیبت به سر برد و سایر ادعاها در خصوص غیبت دیگر افراد نظیر علی بن ابیطالب، محمد بن حنفیه و موسی کاظم مردود است. این کتاب مأخذ اصلی نویسندگان بعدی شیعه امامی و بخصوص بحار الانوار محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ ق.) بوده است.
به نوشته جاسم حسین منابع غیرشیعه بر کتاب «المسترشد» اثر ابوالقاسم بلخی معتزلی (م. حدود ۳۰۱ ق./ ۹۱۳ م.) اتکا دارد که معتقد است حسن عسکری بی وارث از دنیا رفت و ظاهراً اطلاعات خود در خصوص دسته بندی شیعه پس از سال ۲۶۰ را از حسن بن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) گرفته است. این کتاب مبنای اطلاعات المغنی عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق. / ۱۰۲۴ م.) و ابوالحسن اشعری (م. ۳۲۴ ق./ ۹۳۵ م.) قرار گرفت و کتاب اشعری مرجع سایر کتاب های اهل سنت نظیر ابن حزم (م. ۴۵۶ ق. / ۱۰۳۷ م.) و شهرستانی (م. ۵۴۸ ق. / ۱۱۵۳ م.) درباره دسته بندی های شیعه بوده است.
بیان موضوع در منابع تاریخ عمومی مسلمانان متفاوت است. محمد بن جریر طبری (۲۲۴ - ۳۱۰ ق./ ۹۲۲ م.) که معاصر دوران غیبت بود در تاریخ طبری اشاره ای به موضوع امام دوازدهم و فعالیت های شیعیان امامی نمیکند در حالی که به فعالیت های سایر گروه های شیعه نظیر اسماعیلیه می پردازد و حتی کاربرد حدیث مهدی قائم توسط این گروه ها در کسب قدرت را پی می گیرد. جاسم حسین علت ذکر نشدن فعالیت های امامیه در این کتاب را مخفیانه بودن آن می داند. مسعودی (حدود ۲۸۳ – ۳۴۶ ق. / ۸۹۶ - ۹۵۷ م.) در مروجالذهب، التنبیه و الاشراف و نیز اثبات و الوصیه که به وی منسوب است به فشارها و سخت گیری های عباسیان علیه امامان شیعه که منجر به وقوع غیبت شد می پردازد. ابن اثیر (۵۵۵ - ۶۳۰ه ق / ۱۲۳۲ م.) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای امام در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن می پردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م.۱۲۳۲) گرفته باشد.
به نوشته ساشادینا بسیار مشکلاست که مرزی میان مطالب تاریخی از یک طرف با تذکرهنویسی و مطالب اعتقادی شیعه از طرف دیگر در کتابهای نویسندگان شیعه تعیین کرد. زیرا زندگینامهٔ امامان در کتابهای نویسندگان شیعه، آکنده از داستانهایی به سبک تذکرههاییاست که عارفان برای مرشدان و قدیسان خود مینویسند. برای مطالعه دربارهٔ امام دوازده شیعیان باید به منابعی اتکا کرد که نه میتوان آنها را کاملاً تاریخی و نه میتوان کاملاً زندگینامههای مذهبی و تذکرهای دانست. به هر حال این منابع بیشترین کمک را به پژوهشگران در راه درک دورهای میکند که ایدهٔ منجی آخرالزمان را به عقیدهٔ غالب در مذهب شیعه تبدیل کردهاست.
پیشینه اعتقاد شیعه به مهدی و قائم
چنانکه جاسم حسین توضیح می دهد مفهوم «مهدی» به عنوان شخص هدایت شده از زمان پیامبر استعمال می شد. هم اهل سنت آن را برای خلفای راشدین به کار بردند و هم شیعه آن را برای امامان استفاده کرد. برای مثال در قیام حسین بن علی شیعیان کوفه از وی به عنوان مهدی دعوت کردند و هم سلیمان بن صرد پس از کشته شدنش با این عنوان از او تجلیل کرد. اما کاربرد آن در مفهوم منجی از زمان قیام مختار و توسط مختار ثقفی برای محمد حنفیه پدیدار شد.
بهگفته سعید امیرارجمند و ویلفرد مادلونگ، اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ کیسانیه بازمیگردد؛ فرقهای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. آنان محمد حنفیه، فرزند علی و امام اول شیعیان را مهدی میدانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمردهاست و در کوه رضوا در مدینه در غیبت بسر میبرد و روزی به عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت. به نوشته مادلونگ شیعیان بارها به افراد متعددی از خاندان پیامبر اسلام به عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظارات شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند محمد حنفیه، ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، محمد بن معاویه از خاندان جعفر ابوطالب، محمد ابن عبدلله نفس زکیه، جعفر صادق و موسی کاظم هر کدام در برههای، مهدی موعود شیعیان شناخته میشدند. علاوه بر کیسانیه، زیدیه از عنوان مهدی با مفهوم منجی انتهای تاریخ برای رهبرانشان که قیام مسلحانه کردند مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه های منشعب از امامیه نظیر ناووسیه و واقفیه این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشتشان به کار بردند.
به گفته عبدالعزیز ساچادینا هم محمد باقر و هم جعفر صادق در موارد مختلف توسط پیروانشان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابل حکومت فعلی قیام کنند از آنها پشتیبانی خواهند نمود. ولی این امامان در پاسخ شیعیانشان را به آرامش فرا میخوانند و میگفتند گرچه همه امامان قائم هستند و قابلیت سرنگون کردن حکومتهای جور را دارند ولی قائم موعود پس از غیبت به فرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی عدالتی را از میان ببرد. در خصوص کاربرد مهدی به عنوان منجی توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشته مدرسی امامیه از زمان علی و کیسانیه با ایده قائم آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت به تدریج ایده مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتابهای برجا مانده تا دهههای آخر قرن سوم هجری/نهم میلادی امام دوازدهم شیعه همان قائم دانسته میشد. اما از شروع قرن بعدی، کتابهای شیعه امام دوازدهم شیعه را مهدی مینامیدند. ساشادینا نیز می گوید مهدویت امام دوازدهم بسط نظریه امامت امام غائب بود که آن را با عقیده ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آن امام دوازدهم مهدی موعود تلقی نمی شد. در مقابل جاسم حسین می نویسد نه تنها مهدی به معنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به کار می رفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند می تواند مهدی قائم باشد.وی می گوید از نخستین سال ها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نوید آمدن مردی از نسل حسین بن علی را داده که در آینده با شمشیر قیام می کند تا بدعت ها را از اسلام بزداید. اما رقابت سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروها اقدام به بهره برداری و تحریف احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده برند.
به گفته ارجمند بیشتر این کیسانیها ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمیچینند. به نوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفههای آن، مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.
اما به نوشته جاسم حسین منشأ دیدگاه مهدی به عنوان منجی در احادیث پیامبر بوده است که توسط بیست و شش نفر از صحابه و در کتاب های حدیث اهل سنت، زیدیه و امامیه نقل شده است. وی ضعیف بودن احادیث را رد می کند و می گوید این احادیث در زمان امویان نیز رواج داشته و در کتاب سلیم بن قیس منسوب به سلیم بن قیس هلالی (م. حدود 80-90 ق./ 699- 708 م.) هم آورده شده است. از سوی دیگر مورخان و متکلمان شیعه نظیر سید مرتضی عسکری و محمدحسین طباطبایی با تأکید بر اشتراک ادیان مختلف در خصوص کلیت موضوع نوید به آمدن مهدی و برپایی دین و برقراری عدل در زمین، این موضوع را از مشترکات ادیان الهی و ناشی از منشأ فطری ادیان می دانند. این گروه نخستین اشاره به مهدی را در احادیث پیامبر اسلام که از طرق شیعه و سنی روایت شده ذکر می کنند برمی شمارند و وجود وی را از ضروریات تحقق وعده های اسلام و قرآن در برپایی عدل و قسط در زمین می دانند.
شرایط محیطی امامیه در سده های سوم و چهارم
شرایط محیطی در دوران آخرین امامان شیعه
از زمان حکومت متوکل عباسی (۲۳۲- ۲۴۷ ه. ق. / ۸۴۷ - ۸۶۱ م.) سیاست مدارای مأمون (۱۹۸- ۲۱۸ ه. ق. / ۸۱۳ - ۸۳۳ م.) و خلفای پس از وی با شیعیان یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل به دستور او حرم حسین بن علی تخریب شد و امام دهم شیعه، هادی، از مدینه به سامرا فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. متوکل از هیچ وسیله ممکن در آزار رساندن و بی احترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط اسف باری زندگی میکردند. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان مستعین (۸۶۲ - ۸۶۶ م.) هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که امام دهم شیعه عثمان بن سعید را به نمایندگی خود در عراق برگزید (که البته این نمایندگی در زمان امام یازدهم حسن عسکری نیز تایید شد).در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکههای علوی آن زمان (اسماعیلیه، زیدیه، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد. شرایط سیاسی و مذهبی سالهای آخر امامت حسن عسکری و نخستین دهههای پس از مرگ او —همزمان با خلافت معتمد عباسی (۲۵۶ -۲۷۹ ه. ق. /۸۷۶-۸۹۲ م.)— بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کردهبودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، حسن عسکری را —که رقیبی بالقوه برای خلافت به شمار میرفت— در سامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.
شرایط محیطی در سالهای آغازین غیبت کبری
سالهای آغازین موسوم به غیبت کبری، همزمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در سال ۳۳۴ ه. ق. /۹۴۵ م. بنیعباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ آلبویه درآمد؛ آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آلبویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت میرساندند. بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعه دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.همزمان با آلبویه، حکمرانان شیعه فاطمی در مصر و شمال آفریقا، خاندان بنی حمدان در شمال عراق و سوریه و ادریسیان بر بخشهایی از شمال آفریقا حکمرانی میکردند.
شیعه در این زمان به دلیل نفوذ سلسلههای فاطمیان و آلبویه در قلب سرزمینهای اسلامی، مستحکمترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثار بنیادین اعتقادی شیعه برای نسلهای بعدی فراهمشد. آلبویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینه ورود علوم کلامیِ معتزلی به شیعه را فراهم ساختند.
رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی
در این بخش در خصوص دیدگاه های مختلف درباره سیر تاریخی اعتقاد به حجت بن حسن به عنوان امام دوازدهم، مهدی و غیبت وی در جامعه شیعه توضیح داده می شود.
فرقه های امامیه در دوران حیرت
با درگذشت حسن عسکری(و. ۲۶۰ ه.ق. /۸۷۴ م.)، امام یازدهم شیعه، سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان «دوران حیرت» نام میبرند. در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبشهای رقیب مانند اسماعیلیه نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند. شیعه امامی به فرق متعدد منشعب شد. مسعودی (و. ۳۴۶ ه.ق. /۹۵۷ م.) در کتاب مروجالذهب تعداد این فرقهها را بیست فرقه شمردهاست و حسن ابن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) در کتاب فرق الشیعه، از چهارده فرقه با ذکر جزئیات اعتقادی آنها نام میبرد.
در یک دسته بندی کلی گروهی از شیعیان چنین میپنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشتهاست و گروهی دیگر میگفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمردهاست و حسن عسکری همان مهدی غایب است.گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آنها روی به سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.گروه دیگری عنوان میکردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگ پدرش درگذشتهاست.یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفه زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمار کمی از یاران مورد اعتمادش دیده شدهاست.به گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند اما به گفته جاسم حسین اکثریت شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند. مذهب این گروه بهمرور به مذهب تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی میباشند.
این فرقهها را به پنج دسته کلی تقسیم میشوند؛ به جز آخرین دسته، سایر فرقههای منشعب شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:
واقفیه بر حسن عسکری: کسانی که مرگ حسن عسکری را باور نداشته و او را به عنوان «مهدی آل محمد» زنده میپنداشتند و به نام «واقفیه»، یعنی کسانی که بر امامت حسن عسکری توقف کردهاند، شناخته میشدند.
جعفریه: کسانی که پس از مرگ حسن عسکری، به برادر او جعفر بن علی الهادی ( ۲۲۶ تا ۲۷۱ ق.) گرویده و به دلیل آنکه فرزند حسن عسکری را ندیده بودند، به امامت جعفر گردن نهادند که دسته ای از آنان وی را جانشین امام دهم شیعه (هادی) و دسته ای دیگر او را به عنوان امام دوازدهم می شناختند. به این گروه «جعفریه» میگفتند.
محمدیه: عده ای که پس از انکار امامت حسن عسکری، به امامت اولین فرزند هادی محمد (حدود ۲۲۸ تا ۲۵۲ ق.) که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، گرویدند. به اینان «محمدیه» گفتند.
ختم امامت: شمار دیگری بر این باور بودند که همانگونه که پس از محمد (پیامبر مسلمانان) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از مرگ حسن عسکری نیز امامی وجود نخواهد داشت.
قطعیه: این گروه که خود چندین شاخه بودند، به امامت فرزندی که خود برای حسن عسکری قائل بودند اعتقاد داشتند. این جریانی همان جریانی بود که به تدریج به شیعه دوازده امامی فعلی تبدیل گشت.
دورهای که باعث ایجاد این ابهام شد، در دوران خلافت معتمد عباسی (خلافت: ۲۵۶ تا ۲۷۹ ق. / ۸۷۰ تا ۸۹۲ م) شروع شد و تا زمان خلیفه عباسی مقتدر (خلافت: ۲۹۵ تا ۳۲۰ ق. / ۹۰۸ تا ۹۳۲ م) ادامه یافت.
ساعت : 10:09 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی