چرتکه
چرتکه که یک کمک رسان اولیه برای محاسبات ریاضی بود تنها خصوصیت آن این بود که به حافظه افراد برای انجام محاسبات کمک میکرد . یک چرتکه اندازه ماهر میتواند عملیات جمع و تفریق را با سرعتی برابر با دست جمع و تفریق میکند انجام دهد. قدیمیترین چرتکهای که باقی ماندهاست مربوط به ۳۰۰ سال قبل از میلاد است که به وسیله یک امپراطوری در جنوب غرب آسیا استفاده میشده .
چرتکههای مدرن از حلقههایی درست شدهاند که روی میلهها میلغزند در یک چرتکه خیلی پیشرفته ۵ حلقه پایینی در هر میله نشانگر ۵ انگشت دست است و ۲ حلقه بالایی نشانگر ۲ دست است .

خط کش محاسبه
پیش از ۱۶۱۷ یک اسکاتلندی به نام جان نپر٬ لگاریتم را اختراع کرد. که این اختراع با عنوان تکنولوژی باعث شده که غرب، مورد توجه مردم دنیا قرار گیرد. این عنصر جادویی لگاریتم هر عملوند بود که عموماً از یک فهرست کنده کاری شده گرفته شده بود. اما نپر به آن یک اختیار دیگر اضافه کرد چیزی که ارزشهای لگاریتم که بر روی عاجها کنده کاری شده بودند امروزه استخوانهای پنر نامیده میشوند.
اختراع نپر مخترعان را مستقیماً به سوی اختراع خط کش محاسبه راهنمایی کرد که اولین بار در سال ۱۶۲۳ در انگلستان ساخته شد و تا دهه ۱۹۶۰ به وسیله مهندسین اخترشناسی برای برنامه فرود آپولو و انسانها به روی ماه استفاده شد.
ماشین محاسبه
لئوناردو داوینچی (۱۵۱۹-۱۴۵۷) طرحی از ماشین محاسبه چرخ دنده دار کشید که ظاهراً هیچ گاه آن را نساخت. اولین ماشین محاسبه چرخ دنده دار که واقعاً ساخته شد احتمالاً در ساعت محاسبه گر بود که به نام مخترعش ویلیام چیکارد نام گرفت. این وسیله تبلیغ زیادی به همراه نداشت چرا که چیکارد خیلی زود پس از آن در اثر طاعون درگذشت.
دستگاه پاسکالین
در سال ۱۶۴۲ بیلز پاسکال در سن ۱۹ سالگی پاسکالین را به عنوان یک کمک رسان برای پدرش که یک جمع اورنده مالیات بود اختراع کرد.
پاسکال ۵۰ عدد از این دستگاههای چرخدندهای را ساخت ماشین حسابی تک کاره که فقط میتواست جمع کند. ولی به خاطر قیمت زیاد ان واینکه این دستگاه واقعاً دقیق نبود ( چون در ان زمان ساخت چرخ دندهها با دقت لازم مقدور نبود ) نتوانست خیلی به فروش برسد. سپس تا جایی ترقی کرد که در حال حاضر دانشبرد ماشینها دیجیتال شدند بخش کیلومتر شمار و سرعت سنج ماشینهای امروزی از دستگاهی بسیار شبیه به پاسکالین استفاده میکنند. پاسکال یک بچه نابغه بود او در سن ۱۲ سالگی در حال انجام ازمایش مدل موقعیتهای ۳ ثانیهای اقلیدس در کف اشپزخانه دیده شده بود .
پاسکال ادامه داد و اختراعهای زیاد دیگری مانند اختراع قطریه احتمال و منگنه آبی و سرنج را انجام داد. عکس زیر نشان دهنده یک ورزن ۸ رقمی از پاسکالین ودو صحنه از ورزن ۶ رقمی پاسکالین است.
محاسبه گر پله دزد
تنها چند سال پس از پاسکال گات فراید ویلهم لیبنیز ( همکار نیوتون ) ساختن ماشین حساب چهار کاره ( جمع و تفریق وضرب و تقسیم ) را مدیریت کرد . که محاسبه گر پلهای نامیده شد . چون این دستگاه بجای چرخ دنده از طبلهای شیار دار دارای ۱۰ شیار که به ترتیب در پیرامون این طبلها چیده شده بودنداستفاده میکرد . همچنین این محاسبه گرپلهای از سیستم عدد ده دهی ( هر طبل ۱۰ شیار داشت ) استفاده کرد.
لیبنیز اولین کسی بود که از استفاده از سیستم باینری اعداد طرف داری کرد. که پایه واساس بهره برداری از کامپیوترهای مدرن است .لیبنیز به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفها شناخته شد ولی او در تنهایی و فقر از دنیا رفت .
کارتهای منگنه
در سال ۱۸۰۱ جوزف ماری جکوارد فرانسوی یک دستگاه بافندگی قوی را اختراع کرد که توانست بافندگیاش ( و تزئین روی پارچه روی یک الگو به طور اتوماتیک ) را بنیان گذاری کند. این دستگاه از روی کارتهای چوبی منگنهای که در یک ردیف طولانی به وسیله یک طناب به هم کمک میکردند میخواند.
نسلهای این کارتهای منگنهای از قبل از این نیز استفاده میشدهاند.تکنولوزی جکوارد یک عطیه و نعمت راستین برای کارخانه داران بود اما خیلی از کار کنان کارخانهها را بیکار میکرد و جمعیت انبوه مردم عصبانی کار خانههای جکوارد را بر شکست کرد وحتی یک نفر هم به او حمله کرد.
تاریخ پر از مثالهایی از آشوبهای کارگران به دنبال ابداع یک تکنولوزی است . ولی بیشتر مطالعات این را نشان میدهد که در همه جا تکنولوزی در حقیقت تعداد شغلها را افزایش دادهاست .
ماشین محاسبه گر بخاری
در سال ۱۸۲۲ یک ریاضی دان انگلیسی چالز پاپیج ماشین محاسبه گر بخاری را پیشنهاد کرد . این ماشین به اندازه یک اتاق بود که ان را موتور متفاوت نامید.این ماشین قادر به محاسبه فهرستهایی از اعداد بود مانند جداول لگاریتمی .او سر مایه و بودجه دولتی را برای این پروزه به خاطر اهمیت جداول عددی در کشتی رانی در اقیانوس که به وسیله ان تجارت ابی ونیز نیروی دریایی نظامیشان را ترقی میدادند جذب کرد .دولت انگلیس برنامه ریزی کرده بود که بزرگترین امپراطوری جهان شود اما در آن زمان دولت انگلستان در حال چاپ یک سری ۷ جلدی جداول کشتیرانی به همراه یک جلد کتاب تصحیحات بود که نشان میداد این سری کتاب بالغ بر ۱۰۰۰ اشتباه عددی داشت .این ارزو میرفت که ماشین بابیج بتواند اشتباهات به این گونه را رفع کند .اما ساخت دستگاه «ماشین متفاوت بابیج» ثابت کرد بسیار سخت است . واین پروزه به زودی تبدیل به گرانترین پروزهٔ بودجهای دولت تا آن زمان در تاریخ انگلستان شد .ده سال بعد کامل کردن این دستگاه غیر ممکن شد.
موتور تحلیلی
بابیج دلسرد نبود و با وجود این سراغ فکر بعدیش رفت . چیزیکه او آن را موتور تحلیلی نامید . این وسیله به اندازه یک خانه بزرگ بود و به اندازهٔ ۶ اسب بخار قدرت داشت . که چون این دستگاه به خاطر تکنولوزی کارتهای منگنهٔ جکوارد قابل برنامه ریزی بود هدف کلی تری داشت .
اما این بابیج بود که پرش خردمندادهٔ مهمی را مربوط به کارتهای منگنه کرده بود . در دستگاه بافندگی جکوارد بودن یا نبودن هر سوراخ در کارت به یک نخ اجازه میداد که بگذرد ویا اینکه متوقف شود.بابیج فهمید که الگوی حفرهها میتواند برای نشان دادن یک ایده انتزاعی استفاده شود . بابیج فهمید که نیازی ندارد که یک مسئله به خودی خود به طور فیزیکی از سوراخها عبور کند. ازاین گذشته بابیج دریافت که کارتهای منگنه میتوانند به عنوان دستگاه ذخیره به کار روند و اعداد محاسبه شده را برای محاسبات بعدی نگه دارند. بابیج به خاطر ربط این دستگاه به دستگاه جکوارد نام دو قسمت مهم از دستگاهش را میل واستور گذاشت. چون هر دو کلمه در صنعت بافندگی استفاده میشد.
استور جایی بود که اعداد نگه داری میشدند و میل جایی بود که آنها به منظور رسیدن به نتایج تازه ترکیب میشوند.
در کامپیوترهای مدرن استور واحد حافظه نامیده میشود وبه میل واحدپردازش مرکزی میگویند .موتور تحلیلی دارای کلید تابعی بود که کامپیوترها را از ماشینهای حساب متمایز میکرد . ( جملهٔ شرطی ) یک جملهٔ شرطی اجازه میداد که برنامه نتایج مختلفی را در یک زمان واحد به دست آورد . بر اساس جملهٔ شرطی مسیر بر نامه مشخص میشد .
هلدریت دسک
موفقیت بعدی در آمریکا رخ داد .دولت آمریکا مجبور بود هر ۱۰ سال یک بار اماری از تمامی ارای شهروندان آمریکایی برای تعیین نمایندگان مجلس بگیرد . واین کار بسیار به طول میانجامید برای همین مجلس جایزهای برای مخترعی که بتواند برای انتخابات سال ۱۸۹۰ دستگاهی اختراع کند قرار داد . که این فرد کسی نبود جز هرمن هلدریت کسی که به طور موفقیت امیزی کارتهای منگنهای جکوارد را برای شمارش آرا به کار گرفت .
اختراع او به عنوان هلریت دسک شناخته شد که شامل یک کارت خوان بود که سوراخهای داخل کارت را درک میکرد . ویک دنده دستگاهی را که میتوانست بخواند میچرخواند ویک شمارش گر نتایج را نشان میداد .تکنیک هلدریت موفق بود و انتخابات خیلی زود تر از سالهای قبل انجام گرفت .
IBM
هلدریت یک شرکت بنا کرد که بعد از مدتی به یک شرکت تجاری بینالمللی تبدیل شد که امروزه ما ان را به نام ای بی ام میشناسیم.
ای بی ام به سرعت رشد کرد و کارتهای منگنه همه جا را فرا گرفتند. امروزه کارتهای منگنه اطلاعات مشخصی از قبیل نام شما وادرس شما و به عنوان مثال مصرف گاز شما را ذخیره میکنند وسپس از این طریق قبض شما محاسبه و برایتان فرستاده خواهد شد.البته امروزه هکرهایی هستند که با هک کردن این کارتها مبالغ مصرفی خود را کاهش میدهند.
ماشین شمارشگر هلدریت اولین ماشینی بود که بر روی جلد مجلهای تا به ان زمان به چاپ رسیده بود . آی بی ام ماشین حسابهایش را برای فروش به شرکتهای تجاری همراه با حساب داری مالی و حسابداری اموال پیشرفت داد. یک خصوصیت در قالب دو ویزگی حسابداری مالی وحسابداری اموالی . اما ارتش آمریکا به یک حسابگر بهینه برای انجام محاسبات علمی نیاز داشت . در جنگ جهانی دوم آمریکا ناوهای جنگی ای داشت که به سختی فشنگها و گلولههایی به وزن برابر با یک ماشین کوچک را تا ۲۵ مایل میکشید .
فیزیک دانان باید معادلهای مینوشتند که بیان کند چگونه شرایط جوی و باد و جاذبه و سرعت اولیه وغیره میتوانند مسیر گلولهها را تعیین کنند . اما حل چنین معادلهای بسیار سخت بود . اینها کارهایی بود که توسط کامپیوترهای بشری انجام شد و نتایج انها در دفتر چه راهنمای نظامی منتشر میشد.
اولین ویروس
یکی از بر نامه نویسان مارک۱ یک زن بود به نام گریس هاپر . این زن اولین ویروس کامپیوتر به نام باگ را پیدا کرد . یک حشره مرده که در دستگاه افتاده بود و بالهایش مانع خواندن روزنهها میشد .
باگ برای نشان دادن نقصی در سیستم بکار میرود از آن زمان این کلمه سال ۱۹۵۳ گریس هاپر اولین زبان پیشرفته به نام فلو ماتیک را اختراع کرد، شناخته شد . زبانهای سطح بالا به منظور راحت تر فهمیدن انسانها ساخته شد . چنان که زبان باینری برای کامپیوتر قابل فهم تر بود که بعدها به نام کوبول اما یک زبان برنامه نویسی پیشرفته بدون یک برنامهٔ مترجم ارزشی نداشت . تا زبان سطح بالا را به زبان باینری (یا زبان ماشین ) ترجمه کند که هاپر اولین مترجم یا کامپایلر را هم ساخت . این زن تا سن ۷۹ سالگی در زمینه کامپیوتر و برنامه نویسی فعال بود .
رایانههای نسل اول
در سال ۱۹۳۸٬ جان وینسنت آتاناسف استاد فیزیک و ریاضیات دانشگاه ایالتی آیووا در آمریکا به فکر ساختن اولین رایانه الکترونیکی یک منظوره افتاد. او با همکاری دستیارش و دانشجوی فارغالتحصیلش کلیفرد بری، با استفاده از لامپ خلاء شروع به ساختن رایانهٔ مزبور کرد و آن را کامپیوتر آتاناسفبری یا ABC نامید که میتوانست ۲۹ معادلهٔ چند مجهولی را با ۲۹ مجهول حل کند . این اولین ماشینی بود که توانست دادهها را به عنوان بار الکتریکی در خازن ذخیره کند . کاری که امروزه کامپیوترها برای ذخیره اطلاعاتشان در حافظه اصلی میکنند . اما این دستگاه قابل برنامه ریزی نبود وطراحی انها تنها مناسب برای یک نوع از مشکلات ریاضی (معادلات چند مجهولی ) بود . ولی به خاطر درگیری ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم و لزوم پیوستن آناتاسف به ارتش همکاری او با ارتش آمریکا، ساخت این رایانه عملی نشد و ساخت آن ادامه نیافت.متأسفانه مخترعینش هیچ تلاشی برای نگه داری آن نکردند و سرانجام این دستگاه رها شده و به وسیله کسانی که به داخل اتاق آمده بودند غارت شد .
یکی دیگر از کسانی که در زمینهٔ کامپیوترهای مدرن کار کردکلوسوس بود که در طول جنگ جهانی دوم به کمک دولت بریتانیا به هدف شکستن کدهای پنهانی آلمانیان دستگاهی ساخت .
در حقیقت انگلستان جهان را به سوی ساخت و طراحی ماشینهای الکترونیکی هدایت کرد که برای شکستن رمزها اختصاص یافته بود و معمولاً قادر به خواندن امواج رادیویی کد دارالمانیها بود .کامپیوتر هاروارد مارک ۱ اتانا سوف بری و کلوساس انگلیسی سهم عمدهای در این صنعت دارا بودند ولی پیش گامان آمریکایی و انگلستانی هنوز بر سر اینکه چه کسی اول بود بحث میکردند. اما زود تر از ان زیوس رشته کامپیوترهایی برای اهداف عمومی در نازی آلمان ساخته بود در حقیقت زد ۱ اولین بود چرا که در بین سالهای ۱۹۳۶ و۱۹۳۸ ساخته شده بود.
سومین ماشین زیوس که به زد ۳ معروف است درسال ۱۹۴۱ ساخته شد، که احتمالاً اولین کامپیوتر دیجیتال چند منظوره قابل برنامه ریزی عملی بود . یعنی به وسیله نرمافزار کنترل میشود .زد ۳ به وسیله هجوم بمباران پیوسته خراب شد . زد ۱ و زد۲ هم به همان سر نوشت دچار شدند و تنها زد ۴ باقی ماند زیرا زیوس ان را داخل واگنی گذاشت و روانه کوهستان کرد.
در سال ۱۹۴۳ فیزیکدانی به نام جان ماکلی با همکاری جی پرسیر اکرت که مهندس برق بود، شروع به ساختن اولین رایانه الکترونیکی همه منظوره نمود. این رایانه که در ساخت آن افزون بر اجزاء الکترومکانیکی، از هجده هزار لامپ خلا استفاده شده بود بنام انیاک نامگذاری شد و در سال ۱۹۴۶ میلادی آماده نصب و راهاندازی گردید و در زمان خود پیچیدهترین دستگاه الکترونیکی جهان بود. این رایانه قادر به انجام سیصد عمل ضرب در هر ثانیه بود و به مدت ۹ سال مورد استفاده ارتش آمریکا قرار گرفت.
یکی از موفقیتهای کامپیوتر هاروارد ( مارک ۱ ) بود که به طور شریکی بین هاروارد و ای بی ام در سال ۱۹۴۴ ساخته شد . این اولین کامپیوتر قابل بر نامه ریزی دیجیتال که در آمریکا ساخته شد، بود .ولی آن به طور کامل الکترونیکی نبود . در عوض این دستگاه بدون سوئیج و کلاج و میله و دستگاه تقویت و غیره ساخته شده بود .وزن ماشین ۵ تن بود و در آن ۵۰۰ مایل سیم جا داده شده بود . آن دارای طول ۸ فیت ودرازی ۵۱ فیت بود .مارک ۱ به مدت به مدت ۱۵ سال بدون توقف کار کرد و به شکل یک اتاق بافندگی شبیه بود .
مارک ۱ عملیات را روی اعدادی انجام میداد که ۲۳ رقم عرض داشتند . او میتوانست ۲تا از این اعداد را جمع یا تفریق کند در زمانی برابر سه دهم ثانیه یا انها را ضرب کند در حدود ۴ ثانیه و تقسیم کند در ۱۰ ثانیه ۴۵ سال بعد کامپیوترها میتوانستند عملیات جمع را در یک بیلیونیم ثانیه انجام دهند.
اگر چه مارک ۱ سه بخش مساوی از میلیونها اجزا داشت ولی تنها میتوانست ۷۲ عدد را ذخیره کنند . و ۱۰میلیون عدد دیگر را در هارد دیسک. و سرعت نمایش این اطلاعات بسیار بسیار بالا است . برای همین سرعت بالاست که کامپیوترها ی الکترونیکی قاتل دستگاههای مکانیکی به حساب میایند .هاروارد ایکن یکی از مدیران طراحی مارک ۱ در نامهٔ فکاهی خود نوشت تا سال ۱۹۴۷شش کامپیوتر الکترونیکی برای انجام محاسبات تمام آمریکا کافی است . برای همین ای بی ام شروع به تحقیق کرد که ایا میشود این دستگاه را به یک شکل استا ندارد درآورد چرا که تا آن زمان تنها دولت و ارتش آمریکا توان پرداخت چنین هزینهای را داشتند . البته نظریه ایکن زیاد هم بد نبود جرا که او از انقلاب میکرو کامپیوترها در سال ۱۹۵۹ بی خبر بود .
اپل ۱ که با عنوان «خودتان انجام دهید» بدون ظاهری زیبا فروخته شد . کامپیوترها به صورت شگفت انگیزی گران بودند چرا که در آن نیاز به اسمبلی دستی زیادی بود .
در سال ۱۹۴۵ نابغه ریاضی جان فون نویمان طی مقالهای استفاده از سیستم اعداد دودویی (Binary) در ساختمان رایانه و نظریه انباشت برنامه در حافظه رایانه را مطرح کرد و بر این اساس ساخت رایانه رقمی الکترونیکی همه منظورهای را پیشنهاد نمود و آن را ادواک نامید. این دستگاه رایانهای با توانایی ذخیره داخلی برنامهها و سرعت بالای الکترونیکی بود. فن نویمان را اغلب بهعنوان بنیانگذار ذخیرهسازی برنامهها میشناسند.
ساخت این رایانه در سال ۱۹۴۶ شروع شده بود و تا اواخر سال ۱۹۵۰ به تاخیر افتاد. با نگرش به اینکه در طراحی و ساخت رایانههای مدرن از نظریههای نویمان بهره گرفته میشود، لذا وی را پدر کامپیوتر میخوانند.
در سال ۱۹۴۷ موریس ویلکس استاد دانشگاه کمبریج انگلیس شروع به ساخت اولین رایانه رقمی الکترونیکی حاوی برنامههای ذخیره شده نمود و آن را ادساک نامید. ساخت این رایانه در سال ۱۹۴۹ به پایان رسید و آماده نصب و بهرهبرداری گردید.
در سال ۱۹۵۰ اولین رایانه دارای برنامه ذخیره شده ساخت آمریکا به نام سیک در سازمان ملی استانداردها در واشنگتن نصب گردید و بیش از ده سال مورد استفاده قرار گرفت. در فاصله سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ نیز شرکتهای رایانهای آی بی ام و یونیواک رایانههای الکترونیکی گوناگونی ساخته و عرضه کردند.
در رایانههای نسل اول از ویژگی دو حالته بودن لامپ خلا که وسیلهای الکترونیکی است و میتواند خاموش یا روشن باشد بهره گرفته شد و در اغلب آنها لامپ خلا در قسمت محاسبه و منطق بکار رفته بود. رایانههای نسل اول دارای حجم زیادی بودند و میزان حافظه، سرعت و دقت در آنها کم بود و به انگیزه استفاده از لامپ خلا و ایجاد گرمای زیاد، استفاده از آنها به چند ساعت در روز محدود بود.
رایانههای نسل دوم
در رایانههای نسل دوم ترانزیستور جایگزین لامپ خلا گردید. ترانزیستور چند برابر کوچکتر از لامپ خلا بود و تاثیر زیادی بر روی سرعت محاسبات رایانه داشت. ظرفیت حافظه در رایانههای نسل دوم در قیاس با رایانههای نسل اول دارای ظرفیت حافظه بیشتر و سریعتر، کوچکتر و قابل اطمینانتر بودند.
در فاصله زمانی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴ توسط شرکتهای کامپیوتری انسیآر٬ ایبیام و سیدیسی رایانههای مختلف الکترونیک ساخته شدند و عرضه شدند و در سال ۱۹۶۳ اولین مینی رایانه بنام پیدیوی ۸ توسط شرکت دک معرفی گردید.
انقلاب میکروالکترونیکها باعث شد مدارهای مجتمع که به اندازهٔ ناخن انگشت شست شما باشند جای آن سیم کشیهای دستی را بگیرد.
اولین سود مدارهای مجتمع ترانزیستورها نیستند بلکه کوچکی آنها هست چرا که ترانزیستورها فایدهٔ تعدادی آنها است و بیشتر از میلیونها ترانزیستور میتواند تولید شود و به فرایندهای ماشینی دستگاه مرتبط شود تمام عناصر بر روی یک مدار مجتمع ساخته شدهاند همزمان در طریق شماره کوچک (شاید ۱۲) از پوشانههای بصری که هندسهٔ هر لایه را تعریف میکند. اینها سرعت پردازش و ساختن کامپیوترها را افزایش میدهد واز این جهت هزینهٔ آنها هم کاسته شد همان گونه که دستگاه چاپ یوهانس گوتنبرگ ساختن کتابهایش را سرعت داد و بدین وسیله آنها را برای عموم قابل خرید کرد
کامپیوتر ای بی ام استرچ سال ۱۹۵۹ درازای ۳۳ فوتی را برای نگاه داشتن ۱۵۰۰۰۰ ترانزیستور داخلش را لازم داشت . این ترانزیستورها به طور شگفت انگیزی کوچک تر از لامپهای خلا هستند . اما آنها عناصر منحصر به فردی بودند که نیاز به اسمبلی منحصر به فردی داشت در اوایل دهه ۱۹۸۰ این ترانزیستورهای زیاد توانست به طور هم زمان بر روی یک مدار مجتمع ساخته شود امروزه کامپیوترهای پنتیوم ۴ شامل ۴۲۰۰۰۰۰۰ ترانزیستور برروی یک مدار مجتمع به اندازهٔ یک ناخن شست است .
رایانههای نسل سوم
برای ساختن کامپیوترهای سریعتر و قویتر کوششها همچنان ادامه داشت تا در اوایل ۱۹۶۰ اولین کامپیوتر نسل سوم (Third Generation) به بازار عرضه شد. این کامپیوتر از سری IBM ۳۶۰ بود که برای ساختن آن ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری شد که بزرگترین پروژه مالی بخش خصوصی تا آن تاریخ به شمار میرفت.این کامپیوتر که مدلهای گوناگونی از نظر ظرفیت و سرعت کار داشت، در هر دو امور تجاری و علمی قابل استفاده بود.
جدیدترین تحول در تکامل کامپیوترها، ساختن وسایل ضبط اطلاعات با قابلیت دسترسی مستقیم (Direct Access Device) در این نسل بود.به این ترتیب کاربران توانستند به هر یک از اجزا اطلاعات ذخیره شده در یک مجموعه عظیم اطلاعاتی، در کسری از ثانیه دسترسی پیدا کنند.علاوه بر آن در این نسل از کامپیوترها، سعی شده که قطعات مدارها را هرچه کوچکتر و با حجم کمتر بسازند و بدین ترتیب مدارهای مجتمع (Integrated Circuits(IC)) به وجود آمدند.ویژگی دیگر رایانههای نسل سوم امکان استفاده همزمان چندین کاربر از یک رایانه بود. این رایانهها بر خلاف نسل قبلی که فقط در یکی از دو حیط علمی و غیرعلمی توانایی کار داشتند، توانایی کار در هر دو محیط را دارا بودند.
سرعت عملیان در رایانههای نسل سوم بسیار افزایش یافت. عملیات حسابی و منطقی در این رایانهها در مایکرو ثانیه(یک میلیونیم ثانیه) و حتی نانو ثانیه (یک بیلیونیم ثانیه) انجام میشد. در ایران، از زمان ارایه کامپیوترهای نسل سوم کاربرد کامپیوتر به سرعت توسعه یافت و مؤسسات مختلف تعدادی از آنها را نصب کردند.
بارزترین ویژگی رایانههای نسل سوم استفاده از مدارهای مجتمع یا آی سی در قسمتهای مختلف ساختمان رایانه بود. این مدارها که از حدود ۱۰۰ عنصر منطقی تشکیل شده بود و در هر عنصر منطقی حدود ۱۰ عنصر الکترونیکی نظیر ترانزیستور و دیود بکار رفته بود، به روش خاصی در سطحی به اندازه یک سانتیمتر مربع تجمع پیدا میکردند و بدین لحاظ اندازه و حجم رایانههای نسل سوم در برابر با رایانههای نسل دوم کاهش یافتند. ظرفیت حافظه در رایانههای نسل سوم به چندین برابر قبل افزایش یافت.
در فاصله زمانی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۱ شرکتهای از قبیل آیبیام٬ جنرال الکتریک٬ باروز٬ یونیواک٬ آرسیای، انسیآر، سیدیسی٬ هانیول و تعداد زیادی از شرکتهای کوچکتر ارائه گردید. بویژه شرکت دک با تولید مینی رایانههای پیدیپی ۱۰ و پیدیپی ۱۱ راه را برای پیشرفت سریع پدیده مینی رایانهها باز کرد و هزاران مینی رایانه به بازار عرضه کرد.
رایانههای نسل چهارم
در ساختمان رایانههای نسل چهارم از مدارهای مجتمع الکترونیکی با تراکم متوسط و زیاد که حاوی هزارها تا صدها هزار عنصر الکترونیکی بودند و بر روی یک تراشه مربع یا مستطیل شکل از جنس سیلیکان به سطح یک سانتیمتر مربع قرار گرفته بودند استفاده میگردید. سرعت عمل و ظرفیت حافظه رایانههای نسل پنجم به نسبت نسل قبلی افزایش زیادی داشت. توانایی قرار دادن مدارهای مجتمع الکترونیکی زیادی بر روی یک سطح بسیار کوچک سبب پیدایش ریزپردازنده در آغاز این دوره گردید که میتوانست بر روی یک سطح یک تراشه قرار بگیرد. ریز پردازنده دارای کلیه مدارهای مورد نیاز جهت عملیات حسابی، منطقی و کنترلی بود و با افزودن تعدادی تراشه جهت حافظه و سایر مدارهای مکمل به آن یک پردازشگر کامل بوجود آمد و در نتیجه ریز رایانه پا به عرصه وجود گذاشت.
با معرفی اولین ریزپردازنده به نام ۴۰۰۴ در سال ۱۹۷۱ توسط شرکت اینتل و عرضه ریزوردازنده ۸ بیتی ۸۰۸ در اواخر همان سال و ریزپردازنده ۸۰۸۰ در سال ۱۹۷۴ توسط همان شرکت، زمینه کاری جهت ساختن رایانههای شخصی (PC) فراهم گردید. با معرفی ریز رایانه سلب ۸-اینچ در سال ۱۹۷۲ توسط شرکت سلبی و ریز رایانه التایر ۸۸۰ در سال ۱۹۷۵ توسط شرکت میتس و ساخت ریزپردازندههای مختلف توسط شرکتهای اینتل٬ زیلاک٬ موتورولا و اماُاس تکنالوژی، فرایند ساخت و معرفی ریزرایانهها روز به روز گسترش یافت و توسط شرکتهای مختلف از آن جمله اپل(Apple)٬ آتاری(Atari)٬ کامودر(commodore) و آیبیام(IBM) ریز رایانههای گوناگونی عرضه گردید.
در دهه ۸۰ میلادی در زمینه رایانههای بزرگ و مینی رایانهها شرکتهای مختلف از آن جمله آیبیام ٬سیدیسی ٬دک و باروز رایانههای بسیار پیشرفتهای ساختند و به بازار عرضه نمودند.
در همین دهه ابر رایانههای پیشرفتهای توسط شرکتهای مختلف از جمله کری آیبیام، سیدیسی٬ فوجیتسو ٬ هیتاچی و نک ساخته شدند.
رایانههای نسل پنجم
در رایانههای نسل پنجم که از سال ۱۹۹۰ به بعد هستند اندازهٔ تراشهها خیلی کوچکتر شده و از پردازندههای با تراکم خیلی زیاد در آنها استفاده میشود. در این نسل از رایانه بجای معماری ترتیبی از معماری موازی بهره گرفته شده. کشورهای پیشرفتهٔ زیادی مانند آمریکا و ژاپن پژوهشهای زیادی برای ساخت رایانههای بسیار پیشرفته در گذشته و حال انجام دادهاند.
ابر رایانههای در دست ساخت به نام سی ام ۵ که از ۳۲ تا ۱۶۰۰۰ پردازنده بصورت موازی بهره خواهند گرفت سرعت رایانه را تا دو برابر ترافلاپس (تریلیون عملیات اعشاری در ثانیه) خواهند رساند.
نسل پنجم رایانهها که ایده آن اولین بار توسط ژاپنیها در سال ۱۹۸۰ مطرح شد، ساختن کامپیوترهایی را پیشنهاد میکند که بتوانند بیاموزند، استنباط کنند و تصمیم بگیرند و بطور کلی رفتاری داشته باشند که معمولاً در حوزه منطق و استدلال خاص انسان قرار دارد و به عبارت ساده تر هوشمند باشند. در این نسل از مدارهای مجتمع با تراکم فوق العاده بالا استفاده میشود.
بعد از موفقیت کامل بشر در ساخت کامپیوترهای هوشمند، ایده بعدی انسان طراحی کامپیوتری خواهد بود که مدارهای داخلی آن کپی برداری عینی از مغز آدمی است.
با توجه به تحولات در تغییر نسلهای کامپیوتری، در نسل بعد باید منتظر تغییرات زیر باشیم:
کاهش حجم مدارها تا حد مینیاتوری شدن و نیز کاهش توان مصرفی لازم
افزایش پیچیدگی مدارها
افزایش کارایی و بهبود کیفیت عملکرد مدارها
افزایش سرعت عملکرد مدارها
مشخصات کلی
پیشرفتهای سختافزاری
الف)مینیاتوری کردن(تقلیل حجم دستگاهها و اجزای آنها)
ب)افزایش ظرفیت حافظه به چندین برابر قبل
ج)استفاده از دستگاههای واسطه(Media)، با قابلیت دسترسی مستقیم
د)قدرت ارتباط با نقاط دور و متعدد
پیشرفتهای نرمافزاری
الف)هماهنگی بیشتر با سختافزار
ب)هماهنگی بیشتر با سیستمعامل
ج)پیشرفت در زبانهای برنامه نویسی و به کارگیری زبانهای سطح بال
عملیات و بهره برداری
الف)استفاده از روشهای پردازش مستقیم(on-line) و بازده فوری(real time)
ب)اجرای همزمان چند برنامه با یکدیگر
تقسیمبندی و تفکیک نسلهای کامپیوتری تا قبل از نسل چهارم(Forth Generation)، به لحاظ تغییرات عمده در پیشرفت و تکامل کامپیوتر در هر نسل، به سهولت صورت گرفت. دراوایل سال ۱۹۷۰ تکنیکهای جدیدتری در ساخت و بهره گیری از کامپیوترها به کار برده شدکه بسیاری از دست اندرکاران آن را نسل چهارم نامیدند. مهمترین تغییرات در سختافزار کامپیوترهای نسل چهارم، به کارگرفتن مدارهای مجتمع با تراکم زیاد و تراکم خیلی زیاد است.
در نسل سوم از تراکم SSI(Small Scale Integration) و (Scale Integration Medium)MSI یعنی تراکم کم و تراکم متوسط بهره گرفتند. ولی درنسل چهارم از تراکم (Scale Integration Large) LSI،( Scale Integration Very Large) VLSI و (Ultra Large Scale Integration)ULSI یعنی تراکم بالا، خیلی بالا وفوق العاده بالا بهره میگیرند. نسل چهارم همچنین از حافظه نیمه هادی (Semiconductor) ومیکرو پروسسور (Microprocessor)، سیستمهای محاورهای (Interactive System)، پردازش مستقیم و شبکههای کامپیوتری (Computer Network) بهره جستهاست.
توسعه و پیشرفت سختافزار کامپیوترهای فعلی، در مقایسه با نسلهای قبلی با بررسی چند عامل نظیر سرعت، اندازه، هزینه و ظرفیت حافظه روشن میگردد. در کامپیوترهای اولیه از لامپ خلا استفاده میشد و به همین جهت حجم و وزن زیادی داشتند (کامپیوتر انیاک ۳۰ تن وزن داشت) به کار بردن ترانزیستور در نسل دوم به طور قابل ملاحظهای، اندازه کامپیوترها را کاهش داد. در یک فوت مربع از کامپیوترهای نسل اول ۶۰۰۰ مؤلفه وجود داشت که با بکاربردن ترانزیستور۱۰۰۰۰۰ مدار درهمان حجم کار میکرد. در کامپیوترهای فعلی که در آنها میکروالکترونیک و مدارهای مجتمع با تراکم زیاد به کار میرود بیش از ۱۰ میلیون مدار در یک فوت مربع کار میکند.
مهندسی نرمافزار
مهندسی نرم افزار (به انگلیسی: Software engineering) یعنی استفاده از اصول مهندسی بجا و مناسب برای تولید و ارائه محصول نرم افزاری با کیفیت که قابل اطمینان و با صرفه بوده و برروی ماشین های واقعی به طور کارآمدی عمل کند.
مهندسی نرم افزار یک روش سیستماتیک، منظم و دقیق برای ساخت و ارائه محصولی نرم افزاری با کیفیت است.
مهندسی نرمافزار اغلب شامل فرآیند خطی تحلیل، طراحی، پیاده سازی و آزمون است؛ که با به کارگیری روشهای فنی و علمی از علوم مهندسی موجب تولید نرم افزاری با کیفیت مطلوب در طول یک فرآیند انتخابی مناسب پروژه می شود.
کاربردهای مهندسی نرمافزار دارای ارزشهای اجتماعی و اقتصادی هستند، زیرا بهرهوری مردم را بالا برده، چند و چون زندگی آنان را بهتر میکنند. مردم با بهرهگیری از نرمافزار، توانایی انجام کارهایی را دارند که قبل از آن برایشان شدنی نبود. نمونههایی از این دست نرمافزارها عبارتاند از: سامانههای توکار، نرمافزار اداری، بازیهای رایانهای و اینترنت.
فناوریها و خدمات مهندسی نرمافزار به کاربران برای بهبود بهرهوری و کیفیت یاری میرساند. نمونههایی از زمینههای بهبود: پایگاه دادهها، زبانها، کتابخانهها، الگوها، فرآیندها و ابزار.
مهم ترین شاخص مهندسی نرمافزار
مهم ترین شاخص در مهندسی نرم افزار تولید نرم افزار با کیفیت مناسب در جهت «نیازهای مشتری» است.
پیشینه مهندسی نرمافزار
اصطلاح مهندسی نرمافزار پس از سال ۱۹۶۸ میلادی شناخته شد. این اصطلاح طی نشست «مهندسی نرمافزار ناتو ۱۹۶۸» (که در گارمیش-پارتنکیرشن، آلمان برگزار شد) توسط ریاست نشست فریدریش ال باوئر معرفی شد و از آن پس بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت.
اصطلاح مهندسینرمافزار عموماً به معانی مختلفی بهکار میرود:
بهعنوان یک اصطلاح غیر رسمی امروزی برای محدوده وسیع فعالیتهایی که پیش از این برنامهنویسی و تحلیل سامانهها نامیده میشد.
بهعنوان یک اصطلاح جامع برای تمامی جنبههای عملی برنامهنویسی رایانه، در مقابل تئوری برنامهنویسی رایانه، که علوم رایانه نامیده میشود.
بهعنوان اصطلاح مجسمکننده طرفداری از یک رویکرد خاص نسبت به برنامهنویسی رایانه که اصرار میکند، مهندسی نرمافزار، بهجای آنکه هنر یا مهارت باشد، باید بهعنوان یک رشته عملی مهندسی تلقی شود و از جمعکردن و تدوین روشهای عملی توصیهشده به شکل متدولوژیهای مهندسی نرمافزار طرفداری میکند.
مهندسی نرمافزار عبارتست از:
کاربرد یک رویکرد سامانهشناسی، انتظامیافته، قابل سنجش نسبت به توسعه، عملکرد و نگهداری نرمافزار، که کاربرد مهندسی در نرمافزار است.
مطالعه روشهای موجود در استاندارد IEEE
محدوده مهندسی نرمافزار و تمرکز آن
مهندسی نرمافزار به مفهوم توسعه و بازبینی یک سامانه نرمافزاری مربوط میباشد. این رشته علمی با شناسایی، تعریف، فهمیدن و بازبینی خصوصیات مورد نیاز نرمافزار حاصل سر و کار دارد. این خصوصیات نرمافزاری ممکن است شامل پاسخگویی به نیازها، اطمینانپذیری، قابلیت نگهداری، در دسترس بودن، آزمونپذیری، استفاده آسان، قابلیت حمل و سایر خصوصیات باشد.
مهندسی نرمافزار ضمن اشاره به خصوصیات فوق، مشخصات معین طراحی و فنی را آماده میکند که اگر بهدرستی پیادهسازی شود، نرمافزاری را تولید خواهد کرد که میتواند بررسی شود که آیا این نیازمندیها را تأمین میکند یا خیر.
مهندسی نرمافزار همچنین با خصوصیات پروسه توسعه نرمافزاری در ارتباط است. در این رابطه، با خصوصیاتی مانند هزینه توسعه نرمافزار، طول مدت توسعه نرمافزار و ریسکهای توسعه نرمافزار درگیر است.
نیاز به مهندسی نرمافزار
نرمافزار عموماً از محصولات و موقعیتهایی شناخته میشود که قابلیت اطمینان زیادی از آن انتظار میرود، حتی در شرایط طاقت فرسا، مانند نظارت و کنترل نیروگاههای انرژی هستهای، یا هدایت یک هواپیمای مسافربری در هوا، چنین برنامههایی شامل هزاران خط کد هستند، که از نظر پیچیدگی با پیچیدهترین ماشینهای نوین قابل مقایسه هستند. بهعنوان مثال، یک هواپیمای مسافربری چند میلیون قطعه فیزیکی دارد (و یک شاتل فضایی حدود ده میلیون بخش دارد)، در حالی که نرمافزارِ هدایت چنین هواپیمایی میتواند تا ۴ میلیون خط کد داشته باشد.
با توجه به گسترش روزافزون دنیای رایانه امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به متخصصان رایانه احساس می شود. متاسفانه این رشته در ایران بازار کار خوبی ندارد طبق آمارها ۶۳٫۲۷ درصد از فارغالتحصیلان در سال ۹۰ مشغول به کار در سایر مشاغل هستند. اما برای مهندسان سخت افزار هم امكان كار در شركتهای تولیدكننده قطعات و دستگاهها و مراكز صنعتی – تولیدی بسیار فراهم است و از نظر سطح درآمدی هم با توجه به دانش و پشتكار شخصی در حد متوسط قرار دارند. به طور کلی این رشته در ایران با استقبال چندانی رو به رو نیست؛ این نیز حاکی از نبود برخی از زیرساختها در ایران هست.
تکنولوژیها و روشهای عملی
مهندسان نرمافزار طرفدار تکنولوژیها و روشهای عملی بسیار متفاوت و مختلفی هستند، که با هم ناسازگار هستند. این بحث در سالهای دهه ۶۰ میلادی شروع شد و ممکن است برای همیشه ادامه پیدا کند. مهندسان نرمافزار از تکنولوژیها و روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده میکنند. کسانی که کار عملی میکنند از تکنولوژیهای متنوعی استفاده میکنند: کامپایلرها، منابع کد، پردازشگرهای متن. کسانی که کار عملی میکنند از روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده میکنند تا تلاشهایشان را اجرا و هماهنگ کنند: برنامهنویسی در دستههای دونفری، بازبینی کد، و جلسات روزانه. هدف هر مهندس نرمافزار بایستی رسیدن به ایدههای جدید خارج از الگوهای طراحی شده قبلی باشد، که باید شفاف بوده و بهخوبی مستند شده باشد.
با وجود رشد فزاینده اقتصادی و قابلیت تولید فزایندهای که توسط نرمافزار ایجاد شده، هنوز هم بحث و جدلهای ماندگار درباره کیفیت نرمافزار ادامه دارند.
ماهیت مهندسی نرمافزار
دیوید پارناس گفتهاست که مهندسی نرمافزار یک شکل از مهندسی است. استیو مککانل گفتهاست که هنوز اینطور نیست، ولی مهندسی نرمافزار باید یک شکل از مهندسی شود. دونالد کنوت گفتهاست که برنامهنویسی یک هنر است.
دیوان فعالیتهای آماری آمریکا مهندسان نرمافزار را به عنوان زیرگروهی از «متخصصان رایانه»، با فرصتهای شغلیای مانند «دانشمند رایانه»، «برنامه نویس» و «مدیر شبکه» دسته بندی کردهاست. BLS تمام مهندسان دیگر این شاخه علمی، که شامل مهندسان سختافزار رایانه نیز هست، را بهعنوان «مهندسان» دسته بندی میکند.
نرمافزار آزاد
نرمافزار آزاد (به انگلیسی: Free software) نرمافزاری است که بههمراه کد منبع توزیع شده و با قوانینی منتشر میشود که آزادی استفاده، مطالعه، ویرایش و انتشار مجددِ کاربران را تضمین میکند. نرمافزارهای آزاد معمولاً با همکاری برنامهنویسهای داوطلب بهعنوان یک پروژه بهوجود میآیند.
نرمافزارهای آزاد با نرمافزارهای مالکیتی (مانند مایکروسافت ویندوز) که آزادی کاربر در استفاده، مطالعه، ویرایش یا انتشار مجدد را در درجههای مختلف محدود میکنند، متفاوت است. این محدودیتها با در نظر گرفتن مجازاتهایی قانونی برای کاربرانی که قوانین آنها را نقض میکنند، بهوجود میآیند. نرمافزارهای مالکیتی عموماً به صورت بستههای اجراپذیر باینری و بدون دسترسی به کد منبع فروخته میشوند که جلوی ویرایش و وصلهکردن نرمافزار توسط کاربر را میگیرد و او را برای بهروزرسانی و پشتیبانی به شرکت نرمافزاری تولید کننده وابسته میکنند. نرمافزارهای آزاد از نرمافزاریهای رایگان که برای استفاده، از کاربر پولی دریافت نمیکنند، نیز متفاوتاند. این نوع نرمافزارها نیز معمولاً تمامی حقوق نرمافزار را برای تولیدکنندهٔ آن محفوظ داشته و جلوی مهندسی معکوس، ویرایش و یا توزیع مجدد توسط کاربر را میگیرند. بنابراین موضوع اصلی نرمافزار آزاد، موضوع آزادی است و نه قیمت آن: کاربران آزادند که هر چه میخواهند با نرمافزار انجام دهند. این آزادی شامل انتشار مجدد نرمافزار بهصورت رایگان و یا با سود نیز میشود. یعنی نرمافزار آزاد میتواند به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی پول در اختیار کاربر قرار بگیرد.
ریچارد استالمن در سال ۱۹۸۵ در زمانی که در حال آغاز پروژهٔ گنو و بهوجود آوردن بنیاد نرمافزارهای آزاد بود، برای اولین بار از عبارت «نرمافزار آزاد» استفاده کرد. براساس تعریف بنیاد نرمافزارهای آزاد کاربران یک نرمافزارِ آزاد، آزاد هستند؛ چون به اجازه گرفتن نیازی ندارند؛ آنها در انجام کارهای دلخواهشان (مانند حق نشر و کپیبرداری) محدود نیستند؛ نیازی به موافقت با هیچ توافقنامهای ندارند؛ و در همان ابتدا نیز با نداشتن کد منبع محدود نبودهاند.
تعریف
طبق تعریف نرمافزار آزاد توسط بنیاد نرمافزارهای آزاد، هر نرمافزاری که آزادیهای زیر را برای کاربرانش فراهم کند به عنوان یک نرمافزار آزاد شناخته میشود:
کاربران باید اجازه داشته باشند که نرمافزار مورد نظر را برای هر قصد و منظوری اجرا کنند.
کاربران باید اجازه داشته باشند کدهای منبع نرمافزار را مطالعه کرده و آن را مطابق با نیازهای خود تغییر دهند. برای رسیدن به این هدف، کدهای منبع نرمافزار باید در اختیار کاربر قرار گیرد.
کاربران باید اجازه داشته باشند نرمافزار را مجددا منشتر کرده و در اختیار دیگران قرار دهند. این کار میتواند به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی پول صورت گیرد.
اگر کاربری نرمافزار را تغییر داد، باید اجازه داشته باشد آن را مجددا منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهد. برای تغییر دادن نرمافزار، لازم است تا کدهای منبع نرمافزار در اختیار کاربر قرار گیرد.
همچنین موسسه پیشگامان متنباز هم تعریف مشابهی از نرمافزار آزاد ارائه میدهد. طبق تعریف این موسسه، نرمافزار بازمتن تنها به معنی در دسترس ساختن کدمنبع نیست. علاوه بر آن مجوز باید ویژگیهای زیر را هم داشته باشد:
نرمافزار باید قابل توزیع مجدد باشد (چه به صورت رایگان، چه در ازای دریافت مبلغی پول)
نرمافزار باید شامل کد منبع باشد و این کد منبع را باید بتوان تغییر داد و مجددا منتشر کرد.
مجوز نباید در برابر افراد یا گروه خاصی تبعیض قائل شود.
مجوز نباید کاربر را برای رسیدن به یک هدف خاص محدود کند.
مجوز نباید مختص به یک محصول خاص باشد.
مجوز نباید نرمافزارهای دیگری که به همراه نرمافزار مورد نظر عرضه شدهاند را محدود کرده و تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال اگر چند نرمافزار بر روی یک دیسک منتشر شدند، مجوز نباید اصراری بر روی متنباز بودن آنها داشته باشد.
مجوز نباید تکنولوژی خاصی را محدود کند.
تاریخچه
در اوایل، نرمافزارها به صورت آزاد منتشر میشدند و برنامهنویسان و شرکتها آنها را به صورت آزادانه در اختیار یکدیگر قرار میداند. در اوایل، تجارت رایانه بیشتر مبتنی بر سختافزار بود و شرکتها درامد خود را بیشتر از راه تولید سختافزار کسب میکردند و هر شرکت، سختافزاری ناسازگار با دیگر شرکتها تولید میکرد. مشتریان، که بیشتر مهندسان و دانشمندان بودند، تشویق میشدند که نرمافزارهای ارائه شده توسط سختافزار را بهبود بخشیده و حتی آن را در اختیار دیگران هم قرار دهند. از آنجا که در آن زمانها سختافزارهای تولید شده توسط شرکتهای مختلف با یکدیگر ناسازگار بود و سختافزار استانداردی وجود نداشت، و همینطور از آنجا که در آن زمان مفسرها و کامپایلرها هنوز جا نیفتاده بودند (که این برنامهها برنامهها را قابل حملتر میکنند)، شانس کمی وجود داشت که نرمافزار مورد نظر بر روی سختافزار شرکت رقیب هم به خوبی اجرا شود.
رفتهرفته که صنعت رایانه پیشرفت کرد و سختافزارها بیشتر استاندارد شدند و همینطور کامپایلرها و مفسرها پیشرفت کردند، زمینه برای رشد نرمافزارهای انحصاری فراهم شد. با چنین پیشرفتهایی، برنامهها راحتتر از سختافزار یک شرکت به سختافزار شرکت رقیب پورت میشدند و راحت میشد یک نرمافزار را بر روی سختافزارهای مختلفی از شرکتهای مختلف اجرا کرد. بدین ترتیب یک نفر میتوانست نرمافزاری بنویسد که مستقل از سختافزار خاصی عمل کند و بر روی طیف وسیعی از آنها اجرا شود. علاوه بر آن، با استاندارد شدن سختافزارها، تفاوتهای ناچیزی که آنها در کارایی داشتند رفته رفته ناپدید شد. تولید کنندگان به این نتیجه رسیده بودند که باید به نرمافزار هم به چشم یک وسیله فروشی نگاه کنند. شرکتها شروع به فروش نرمافزارهای خود کردند و دست کاربران خود را برای تغییر در نرمافزارها و انتشار مجدد آنها بستند. به گونه ای که در سال ۱۹۶۸ شرکتی به نام ایدیآر (به انگلیسی: ADR) اولین نرمافزار دارای مجوز را عرضه کرد. در سال ۱۹۶۹، شرکت آیبیام به خاطر اینکه به همراه سختافزارهای خود، نرمافزارهای آزاد ارائه میکرد، توسط وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا به از بین بردن کسب و کار و ایجاد یک شرایط ضدرقابتی برای دیگر متهم شد. آیبیام دیگر به همراه سختافزارهای خود نرمافزار ارائه نکرد و بدین ترتیب نرمافزارها و سختافزارها از یکدیگر جدا شدند و فاصله گرفتند.
در سال ۱۹۸۳، ریچارد استالمن از آزمایشگاه هوش مصنوعی و علوم رایانه امآیتی، پروژه گنو را بنیان نهاد. او که از تغییر فرهنگ در صنعت رایانه و کاربرانش ناامید شده بود، قصد داشت سیستمعاملی به نام گنو را به صورت یک نرمافزار آزاد توسعه دهد. در ژانویه ۱۹۸۴ توسعه سیستمعامل گنو آغاز گشت و بنیاد نرمافزارهای آزاد در اکتبر ۱۹۸۵ بنیان نهاده شد. در سال ۱۹۸۹، اولین نسخه از اجازهنامه همگانی گنو منشتر شد. البته جیپیال اولین پروانه نرمافزار آزاد نبود و قبل از آن پروانههای نرمافزار آزاد دیگری مانند پروانه بیاسدی در سال ۱۹۸۸ عرضه شده بودند. تا کنون پروانههای نرمافزار آزاد زیادی توسط افراد و شرکتهای مختلف منتشر شده است که آز این میان میتوان به پروانه امآیتی، پروانه آپاچی، پروانه آیاسسی، پروانه همگانی موزیلا و ... اشاره کرد.
در سال ۱۹۹۷، اریک ریموند مقالهای با نام کلیسای جامع و بازار را منتشر کرد و در آن به بررسی اصول نرمافزارهای آزاد و مزایای آنها پرداخت. این مقاله به شدت مورد توجه قرار گرفت و یکی از دلایلی بود که شرکت ارتباطات نتاسکیپ، کد منبع مرورگر اینترنتی خود را به صورت نرمافزار آزاد منتشر کرد. این کار باعث شد تا شرکتهای دیگری هم به نرمافزارهای آزاد توجه نشان دهند. کدهای منبع نتاسکیپ، بعدها اساس توسعه مرورگر فایرفاکس و برنامه تاندربیرد قرار گرفت.
مسئله نامگذاری
در زبان انگلیسی، کلمه Free معانی متفاوتی همچون آزادی، رایگان بودن و ... دارد. عدهای بر این عقیده بودند که ممکن است این کلمه باعث کژفهمی شده و باعث شود مردم به نرمافزارهای آزاد، به چشم نرمافزارهای رایگان نگاه کنند. این در حالی است که یک نرمافزار آزاد، لزوما رایگان نیست. آنها در سال ۱۹۹۸ کمپین دیگری به نام «نرمافزارهای متنباز» (به انگلیسی: Open Source) را تشکیل دادند تا با تاکید بیشتر بر روی مدل توسعه و مسائل تکنیکی، به جای مسائل فلسفی و اخلاقی، مردم و شرکتها را هر چه بیشتر به استفاده از نرمافزار آزاد تشویق کنند. تقریبا هر دو مفهوم، اشاره به یک چیز دارند و یک نرمافزار متنباز، نرمافزار آزاد هم هست (و برعکس)، اما طرفداران ایده نرمافزارهای متنباز، آن را روشی برای توسعه نرمافزارهای بهتر معرفی میکنند و تاکید کمتری بر جنبش اجتماعی و فلسفه پشت این گونه نرمافزارها دارند. طبق گفته موسسه پیشگامان متنباز (که توسط طرفداران ایده نرمافزار متنباز بوجود آمده)، عبارت «نرمافزار آزاد» واژه ای قدیمیتر است و به گونهای منعکس کننده نام بنیاد نرمافزارهای آزاد است، سازمانی که در سال ۱۹۸۵ برای محافظت و ترویج نرمافزارهای آزاد بوجود آمد؛ با اینکه بنیانگذاران ایده متنباز هم از توسعه و ترویج نرمافزارهای آزاد حمایت میکنند، اما در مورد چگونگی ترویج آنها با بنیاد نرمافزارهای آزاد موافق نیستند و اعتقاد دارند که آزادی نرمافزار در درجه اول یک امر عملی است تا ایدئولوژیکی.
پروانههای نرمافزار آزاد
نرمافزارهای آزاد به همراه اجازهنامهای عرضه میشوند که این اجازهنامه آزادیهای نام برده شده را برای کاربران تضمین میکند. از جمله پروانههای نرمافزار آزاد میتوان به پروانه نرمافزار جیپیال، بیاسدی، پروانه امآیتی، پروانه آیاسسی و ... نام برد. این اجازه نامهها تفاوتهایی با یکدیگر دارند و هر کدام توسط افراد و شرکتهای خاصی برای اهداف خاصی منتشر شدهاند. یک دستهبندی کلی برای پروانههای نرمافزار آزاد این است که آیا آنها به صورت کپیلفت هستند یا نه. پروانههایی که کپیلفت هستند، مانند پروانه جیپیال، تاکید دارند که نسخههای مشتق شده از نرمافزار هم باید به صورت نرمافزار آزاد منتشر شوند. مجوزهای غیر کپیلفت تاکیدی بر روی این مساله ندارند و نسخههای مشتق شده از این گونه نرمافزارها را میتوان آزادانه به هر شکل دلخواهی، چه به صورت نرمافزار آزاد و چه به صورت نرمافزار انحصاری منتشر کرد. چنین مجوزهایی را اصطلاحا «سهلگیرانه» (به انگلیسی: permissive) مینامند. از جمله رایجترین پروانههای کپیلفت، پروانه جیپیال و از جمله رایجترین پروانههای غیر کپیلفت، پروانه بیاسدی و پروانه امآیتی است. امروزه هر دو دسته از این پروانهها به صورت گسترده توسط پروژههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال، هسته لینوکس از پروانه جیپیال و پروژه فریبیاسدی از پروانه بیاسدی استفاده میکنند.
مسئله دیگر در مقایسه پروانههای نرمافزار آزاد، مسئله پیوند دادن کتابخانهها در دیگر نرمافزارهایی است که از یک پروانه غیرمشابه با پروانه کتابخانه استفاده میکنند. برخی از پروانههای نرمافزار آزاد، اجازه نمیدهند که کتابخانههای اشتراکی، توسط نرمافزارهایی که از یک پروانه غیر مشابه استفاده میکنند، پیوند زده شوند و مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال، اگر کتابخانهای تحت پروانه جیپیال منتشر شده باشد، تنها نرمافزارهایی که تحت پروانه جیپیال منتشر شدهاند میتوانند به این کتابخانه پیوند داده شوند و از آن استفاده کنند. این کار مانع میشود تا نرمافزارهای انحصاری و یا حتی دیگر نرمافزارهای آزاد از یک کتابخانه با مجوز جیپیال استفاده کنند. بنیاد نرمافزارهای آزاد برای رفع این محدودیت جیپیال، پروانه الجیپیال را منتشر کرده است.
مدل تجاری
نرمافزارهای آزاد را میتوان مستقیما به فروش رساند و به این ترتیب از فروش آنها کسب درامد کرد. اما این مسئله نباید آزادی های بالا را محدود کند. کاربر پس از خرید یک نرمافزار آزاد، میتواند آن را برای هر منظوری استفاده کرده، تغییر داده، و مجددا منتشر کند (چه به صورت رایگان و چه به صورت تجاری). علاوه بر فروش مستقیم نرمافزار، میتوان با ارائه خدمات و پشتیبانی از نرمافزارهای آزاد، کسب درامد کرد. مثلا یک شرکت میتواند با اضافه کردن یک قابلیت جدید به یک نرمافزار آزاد یا در قبال برطرف کردن یک ایراد امنیتی، مبلغی پول از مشتریانش دریافت کند. یا همچنین یک شرکت میتواند نحوه استفاده از یک برنامه را به کارمندان و کاربران یک شرکت دیگر آموزش دهد و در قبال آن دستمزد دریافت کند. برخی از پروانههای سهلگیر نرمافزار آزاد، به کاربران اجازه میدهند تا نرمافزار را بدون در اختیار قرار دادن کدهای منبع توزیع کنند. بدین ترتیب دست کاربران تجاری بیشتر باز خواهد بود. برخی از شرکتها، نرمافزارهای خود را با دو مجوز مختلف، هم به صورت آزاد و هم به صورت غیرآزاد عرضه میکنند.
برخی از توسعهدهندگان مستقل نرمافزار آزاد، کمکهای مالی از طرف افراد داوطلب قبول میکنند. به عنوان مثال، سورسفورج امکاناتی دارد که یک کاربر داوطلب میتواند مبلغی پول را به یک پروژه نرمافزار آزاد اهدا کند.
مثالهایی از نرمافزارهای آزاد کاربردی
هستهٔ سیستمعامل گنو/لینوکس، داروین.
تعدادی از سیستمعاملهای خانواده بیاسدی مانند فریبیاسدی, اپنبیاسدی, نتبیاسدی, دراگونفلیبیاسدی.
کامپایلر جیسیسی، کتابخانهٔ زبان برنامهنویسی سی
کامپایلر کلنگ
پایگاهدادههای رابطهای مانند: mysql، پستگر اسکیوال، برکلی دیبی
زبانهای برنامهنویسی مانند تیسیال، روبی، پایتون، پرل و پیاچپی.
مرورگر وب فایرفاکس (Firefox)
اُپن آفیس (Open Office)
میزکار کیدیای (KDE)
میز کار الاکسدیئی (LXDE)
میزکار اکسافسیئی (XFCE)
میزکار گنوم (Gnome)
برنامههای حروف چینی مانند تک، لاتک و فارسی تک
نرمافزارهای مدیریت محتوا مانند جوملا (!Joomla)، پیاچپی-نیوک (PHP-Nuke)، پست نیوک (postnuke) و مامبو (mambo) ,وردپرس (wordpress), دروپال (drupal) , ....
نرمافزارهای ساخت انجمن (Forum) مانند پیاچپیبیبی (phpbb)، اساماف (smf)، یاب (YaBB) و فروم (phorum)
ویرایشگرهای متن ویم و ایمکس
مجموعه اداری لیبرهآفیس
چرتکه که یک کمک رسان اولیه برای محاسبات ریاضی بود تنها خصوصیت آن این بود که به حافظه افراد برای انجام محاسبات کمک میکرد . یک چرتکه اندازه ماهر میتواند عملیات جمع و تفریق را با سرعتی برابر با دست جمع و تفریق میکند انجام دهد. قدیمیترین چرتکهای که باقی ماندهاست مربوط به ۳۰۰ سال قبل از میلاد است که به وسیله یک امپراطوری در جنوب غرب آسیا استفاده میشده .
چرتکههای مدرن از حلقههایی درست شدهاند که روی میلهها میلغزند در یک چرتکه خیلی پیشرفته ۵ حلقه پایینی در هر میله نشانگر ۵ انگشت دست است و ۲ حلقه بالایی نشانگر ۲ دست است .

خط کش محاسبه
پیش از ۱۶۱۷ یک اسکاتلندی به نام جان نپر٬ لگاریتم را اختراع کرد. که این اختراع با عنوان تکنولوژی باعث شده که غرب، مورد توجه مردم دنیا قرار گیرد. این عنصر جادویی لگاریتم هر عملوند بود که عموماً از یک فهرست کنده کاری شده گرفته شده بود. اما نپر به آن یک اختیار دیگر اضافه کرد چیزی که ارزشهای لگاریتم که بر روی عاجها کنده کاری شده بودند امروزه استخوانهای پنر نامیده میشوند.
اختراع نپر مخترعان را مستقیماً به سوی اختراع خط کش محاسبه راهنمایی کرد که اولین بار در سال ۱۶۲۳ در انگلستان ساخته شد و تا دهه ۱۹۶۰ به وسیله مهندسین اخترشناسی برای برنامه فرود آپولو و انسانها به روی ماه استفاده شد.
ماشین محاسبه
لئوناردو داوینچی (۱۵۱۹-۱۴۵۷) طرحی از ماشین محاسبه چرخ دنده دار کشید که ظاهراً هیچ گاه آن را نساخت. اولین ماشین محاسبه چرخ دنده دار که واقعاً ساخته شد احتمالاً در ساعت محاسبه گر بود که به نام مخترعش ویلیام چیکارد نام گرفت. این وسیله تبلیغ زیادی به همراه نداشت چرا که چیکارد خیلی زود پس از آن در اثر طاعون درگذشت.
دستگاه پاسکالین
در سال ۱۶۴۲ بیلز پاسکال در سن ۱۹ سالگی پاسکالین را به عنوان یک کمک رسان برای پدرش که یک جمع اورنده مالیات بود اختراع کرد.
پاسکال ۵۰ عدد از این دستگاههای چرخدندهای را ساخت ماشین حسابی تک کاره که فقط میتواست جمع کند. ولی به خاطر قیمت زیاد ان واینکه این دستگاه واقعاً دقیق نبود ( چون در ان زمان ساخت چرخ دندهها با دقت لازم مقدور نبود ) نتوانست خیلی به فروش برسد. سپس تا جایی ترقی کرد که در حال حاضر دانشبرد ماشینها دیجیتال شدند بخش کیلومتر شمار و سرعت سنج ماشینهای امروزی از دستگاهی بسیار شبیه به پاسکالین استفاده میکنند. پاسکال یک بچه نابغه بود او در سن ۱۲ سالگی در حال انجام ازمایش مدل موقعیتهای ۳ ثانیهای اقلیدس در کف اشپزخانه دیده شده بود .
پاسکال ادامه داد و اختراعهای زیاد دیگری مانند اختراع قطریه احتمال و منگنه آبی و سرنج را انجام داد. عکس زیر نشان دهنده یک ورزن ۸ رقمی از پاسکالین ودو صحنه از ورزن ۶ رقمی پاسکالین است.
محاسبه گر پله دزد
تنها چند سال پس از پاسکال گات فراید ویلهم لیبنیز ( همکار نیوتون ) ساختن ماشین حساب چهار کاره ( جمع و تفریق وضرب و تقسیم ) را مدیریت کرد . که محاسبه گر پلهای نامیده شد . چون این دستگاه بجای چرخ دنده از طبلهای شیار دار دارای ۱۰ شیار که به ترتیب در پیرامون این طبلها چیده شده بودنداستفاده میکرد . همچنین این محاسبه گرپلهای از سیستم عدد ده دهی ( هر طبل ۱۰ شیار داشت ) استفاده کرد.
لیبنیز اولین کسی بود که از استفاده از سیستم باینری اعداد طرف داری کرد. که پایه واساس بهره برداری از کامپیوترهای مدرن است .لیبنیز به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفها شناخته شد ولی او در تنهایی و فقر از دنیا رفت .
کارتهای منگنه
در سال ۱۸۰۱ جوزف ماری جکوارد فرانسوی یک دستگاه بافندگی قوی را اختراع کرد که توانست بافندگیاش ( و تزئین روی پارچه روی یک الگو به طور اتوماتیک ) را بنیان گذاری کند. این دستگاه از روی کارتهای چوبی منگنهای که در یک ردیف طولانی به وسیله یک طناب به هم کمک میکردند میخواند.
نسلهای این کارتهای منگنهای از قبل از این نیز استفاده میشدهاند.تکنولوزی جکوارد یک عطیه و نعمت راستین برای کارخانه داران بود اما خیلی از کار کنان کارخانهها را بیکار میکرد و جمعیت انبوه مردم عصبانی کار خانههای جکوارد را بر شکست کرد وحتی یک نفر هم به او حمله کرد.
تاریخ پر از مثالهایی از آشوبهای کارگران به دنبال ابداع یک تکنولوزی است . ولی بیشتر مطالعات این را نشان میدهد که در همه جا تکنولوزی در حقیقت تعداد شغلها را افزایش دادهاست .
ماشین محاسبه گر بخاری
در سال ۱۸۲۲ یک ریاضی دان انگلیسی چالز پاپیج ماشین محاسبه گر بخاری را پیشنهاد کرد . این ماشین به اندازه یک اتاق بود که ان را موتور متفاوت نامید.این ماشین قادر به محاسبه فهرستهایی از اعداد بود مانند جداول لگاریتمی .او سر مایه و بودجه دولتی را برای این پروزه به خاطر اهمیت جداول عددی در کشتی رانی در اقیانوس که به وسیله ان تجارت ابی ونیز نیروی دریایی نظامیشان را ترقی میدادند جذب کرد .دولت انگلیس برنامه ریزی کرده بود که بزرگترین امپراطوری جهان شود اما در آن زمان دولت انگلستان در حال چاپ یک سری ۷ جلدی جداول کشتیرانی به همراه یک جلد کتاب تصحیحات بود که نشان میداد این سری کتاب بالغ بر ۱۰۰۰ اشتباه عددی داشت .این ارزو میرفت که ماشین بابیج بتواند اشتباهات به این گونه را رفع کند .اما ساخت دستگاه «ماشین متفاوت بابیج» ثابت کرد بسیار سخت است . واین پروزه به زودی تبدیل به گرانترین پروزهٔ بودجهای دولت تا آن زمان در تاریخ انگلستان شد .ده سال بعد کامل کردن این دستگاه غیر ممکن شد.
موتور تحلیلی
بابیج دلسرد نبود و با وجود این سراغ فکر بعدیش رفت . چیزیکه او آن را موتور تحلیلی نامید . این وسیله به اندازه یک خانه بزرگ بود و به اندازهٔ ۶ اسب بخار قدرت داشت . که چون این دستگاه به خاطر تکنولوزی کارتهای منگنهٔ جکوارد قابل برنامه ریزی بود هدف کلی تری داشت .
اما این بابیج بود که پرش خردمندادهٔ مهمی را مربوط به کارتهای منگنه کرده بود . در دستگاه بافندگی جکوارد بودن یا نبودن هر سوراخ در کارت به یک نخ اجازه میداد که بگذرد ویا اینکه متوقف شود.بابیج فهمید که الگوی حفرهها میتواند برای نشان دادن یک ایده انتزاعی استفاده شود . بابیج فهمید که نیازی ندارد که یک مسئله به خودی خود به طور فیزیکی از سوراخها عبور کند. ازاین گذشته بابیج دریافت که کارتهای منگنه میتوانند به عنوان دستگاه ذخیره به کار روند و اعداد محاسبه شده را برای محاسبات بعدی نگه دارند. بابیج به خاطر ربط این دستگاه به دستگاه جکوارد نام دو قسمت مهم از دستگاهش را میل واستور گذاشت. چون هر دو کلمه در صنعت بافندگی استفاده میشد.
استور جایی بود که اعداد نگه داری میشدند و میل جایی بود که آنها به منظور رسیدن به نتایج تازه ترکیب میشوند.
در کامپیوترهای مدرن استور واحد حافظه نامیده میشود وبه میل واحدپردازش مرکزی میگویند .موتور تحلیلی دارای کلید تابعی بود که کامپیوترها را از ماشینهای حساب متمایز میکرد . ( جملهٔ شرطی ) یک جملهٔ شرطی اجازه میداد که برنامه نتایج مختلفی را در یک زمان واحد به دست آورد . بر اساس جملهٔ شرطی مسیر بر نامه مشخص میشد .
هلدریت دسک
موفقیت بعدی در آمریکا رخ داد .دولت آمریکا مجبور بود هر ۱۰ سال یک بار اماری از تمامی ارای شهروندان آمریکایی برای تعیین نمایندگان مجلس بگیرد . واین کار بسیار به طول میانجامید برای همین مجلس جایزهای برای مخترعی که بتواند برای انتخابات سال ۱۸۹۰ دستگاهی اختراع کند قرار داد . که این فرد کسی نبود جز هرمن هلدریت کسی که به طور موفقیت امیزی کارتهای منگنهای جکوارد را برای شمارش آرا به کار گرفت .
اختراع او به عنوان هلریت دسک شناخته شد که شامل یک کارت خوان بود که سوراخهای داخل کارت را درک میکرد . ویک دنده دستگاهی را که میتوانست بخواند میچرخواند ویک شمارش گر نتایج را نشان میداد .تکنیک هلدریت موفق بود و انتخابات خیلی زود تر از سالهای قبل انجام گرفت .
IBM
هلدریت یک شرکت بنا کرد که بعد از مدتی به یک شرکت تجاری بینالمللی تبدیل شد که امروزه ما ان را به نام ای بی ام میشناسیم.
ای بی ام به سرعت رشد کرد و کارتهای منگنه همه جا را فرا گرفتند. امروزه کارتهای منگنه اطلاعات مشخصی از قبیل نام شما وادرس شما و به عنوان مثال مصرف گاز شما را ذخیره میکنند وسپس از این طریق قبض شما محاسبه و برایتان فرستاده خواهد شد.البته امروزه هکرهایی هستند که با هک کردن این کارتها مبالغ مصرفی خود را کاهش میدهند.
ماشین شمارشگر هلدریت اولین ماشینی بود که بر روی جلد مجلهای تا به ان زمان به چاپ رسیده بود . آی بی ام ماشین حسابهایش را برای فروش به شرکتهای تجاری همراه با حساب داری مالی و حسابداری اموال پیشرفت داد. یک خصوصیت در قالب دو ویزگی حسابداری مالی وحسابداری اموالی . اما ارتش آمریکا به یک حسابگر بهینه برای انجام محاسبات علمی نیاز داشت . در جنگ جهانی دوم آمریکا ناوهای جنگی ای داشت که به سختی فشنگها و گلولههایی به وزن برابر با یک ماشین کوچک را تا ۲۵ مایل میکشید .
فیزیک دانان باید معادلهای مینوشتند که بیان کند چگونه شرایط جوی و باد و جاذبه و سرعت اولیه وغیره میتوانند مسیر گلولهها را تعیین کنند . اما حل چنین معادلهای بسیار سخت بود . اینها کارهایی بود که توسط کامپیوترهای بشری انجام شد و نتایج انها در دفتر چه راهنمای نظامی منتشر میشد.
اولین ویروس
یکی از بر نامه نویسان مارک۱ یک زن بود به نام گریس هاپر . این زن اولین ویروس کامپیوتر به نام باگ را پیدا کرد . یک حشره مرده که در دستگاه افتاده بود و بالهایش مانع خواندن روزنهها میشد .
باگ برای نشان دادن نقصی در سیستم بکار میرود از آن زمان این کلمه سال ۱۹۵۳ گریس هاپر اولین زبان پیشرفته به نام فلو ماتیک را اختراع کرد، شناخته شد . زبانهای سطح بالا به منظور راحت تر فهمیدن انسانها ساخته شد . چنان که زبان باینری برای کامپیوتر قابل فهم تر بود که بعدها به نام کوبول اما یک زبان برنامه نویسی پیشرفته بدون یک برنامهٔ مترجم ارزشی نداشت . تا زبان سطح بالا را به زبان باینری (یا زبان ماشین ) ترجمه کند که هاپر اولین مترجم یا کامپایلر را هم ساخت . این زن تا سن ۷۹ سالگی در زمینه کامپیوتر و برنامه نویسی فعال بود .
رایانههای نسل اول
در سال ۱۹۳۸٬ جان وینسنت آتاناسف استاد فیزیک و ریاضیات دانشگاه ایالتی آیووا در آمریکا به فکر ساختن اولین رایانه الکترونیکی یک منظوره افتاد. او با همکاری دستیارش و دانشجوی فارغالتحصیلش کلیفرد بری، با استفاده از لامپ خلاء شروع به ساختن رایانهٔ مزبور کرد و آن را کامپیوتر آتاناسفبری یا ABC نامید که میتوانست ۲۹ معادلهٔ چند مجهولی را با ۲۹ مجهول حل کند . این اولین ماشینی بود که توانست دادهها را به عنوان بار الکتریکی در خازن ذخیره کند . کاری که امروزه کامپیوترها برای ذخیره اطلاعاتشان در حافظه اصلی میکنند . اما این دستگاه قابل برنامه ریزی نبود وطراحی انها تنها مناسب برای یک نوع از مشکلات ریاضی (معادلات چند مجهولی ) بود . ولی به خاطر درگیری ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم و لزوم پیوستن آناتاسف به ارتش همکاری او با ارتش آمریکا، ساخت این رایانه عملی نشد و ساخت آن ادامه نیافت.متأسفانه مخترعینش هیچ تلاشی برای نگه داری آن نکردند و سرانجام این دستگاه رها شده و به وسیله کسانی که به داخل اتاق آمده بودند غارت شد .
یکی دیگر از کسانی که در زمینهٔ کامپیوترهای مدرن کار کردکلوسوس بود که در طول جنگ جهانی دوم به کمک دولت بریتانیا به هدف شکستن کدهای پنهانی آلمانیان دستگاهی ساخت .
در حقیقت انگلستان جهان را به سوی ساخت و طراحی ماشینهای الکترونیکی هدایت کرد که برای شکستن رمزها اختصاص یافته بود و معمولاً قادر به خواندن امواج رادیویی کد دارالمانیها بود .کامپیوتر هاروارد مارک ۱ اتانا سوف بری و کلوساس انگلیسی سهم عمدهای در این صنعت دارا بودند ولی پیش گامان آمریکایی و انگلستانی هنوز بر سر اینکه چه کسی اول بود بحث میکردند. اما زود تر از ان زیوس رشته کامپیوترهایی برای اهداف عمومی در نازی آلمان ساخته بود در حقیقت زد ۱ اولین بود چرا که در بین سالهای ۱۹۳۶ و۱۹۳۸ ساخته شده بود.
سومین ماشین زیوس که به زد ۳ معروف است درسال ۱۹۴۱ ساخته شد، که احتمالاً اولین کامپیوتر دیجیتال چند منظوره قابل برنامه ریزی عملی بود . یعنی به وسیله نرمافزار کنترل میشود .زد ۳ به وسیله هجوم بمباران پیوسته خراب شد . زد ۱ و زد۲ هم به همان سر نوشت دچار شدند و تنها زد ۴ باقی ماند زیرا زیوس ان را داخل واگنی گذاشت و روانه کوهستان کرد.
در سال ۱۹۴۳ فیزیکدانی به نام جان ماکلی با همکاری جی پرسیر اکرت که مهندس برق بود، شروع به ساختن اولین رایانه الکترونیکی همه منظوره نمود. این رایانه که در ساخت آن افزون بر اجزاء الکترومکانیکی، از هجده هزار لامپ خلا استفاده شده بود بنام انیاک نامگذاری شد و در سال ۱۹۴۶ میلادی آماده نصب و راهاندازی گردید و در زمان خود پیچیدهترین دستگاه الکترونیکی جهان بود. این رایانه قادر به انجام سیصد عمل ضرب در هر ثانیه بود و به مدت ۹ سال مورد استفاده ارتش آمریکا قرار گرفت.
یکی از موفقیتهای کامپیوتر هاروارد ( مارک ۱ ) بود که به طور شریکی بین هاروارد و ای بی ام در سال ۱۹۴۴ ساخته شد . این اولین کامپیوتر قابل بر نامه ریزی دیجیتال که در آمریکا ساخته شد، بود .ولی آن به طور کامل الکترونیکی نبود . در عوض این دستگاه بدون سوئیج و کلاج و میله و دستگاه تقویت و غیره ساخته شده بود .وزن ماشین ۵ تن بود و در آن ۵۰۰ مایل سیم جا داده شده بود . آن دارای طول ۸ فیت ودرازی ۵۱ فیت بود .مارک ۱ به مدت به مدت ۱۵ سال بدون توقف کار کرد و به شکل یک اتاق بافندگی شبیه بود .
مارک ۱ عملیات را روی اعدادی انجام میداد که ۲۳ رقم عرض داشتند . او میتوانست ۲تا از این اعداد را جمع یا تفریق کند در زمانی برابر سه دهم ثانیه یا انها را ضرب کند در حدود ۴ ثانیه و تقسیم کند در ۱۰ ثانیه ۴۵ سال بعد کامپیوترها میتوانستند عملیات جمع را در یک بیلیونیم ثانیه انجام دهند.
اگر چه مارک ۱ سه بخش مساوی از میلیونها اجزا داشت ولی تنها میتوانست ۷۲ عدد را ذخیره کنند . و ۱۰میلیون عدد دیگر را در هارد دیسک. و سرعت نمایش این اطلاعات بسیار بسیار بالا است . برای همین سرعت بالاست که کامپیوترها ی الکترونیکی قاتل دستگاههای مکانیکی به حساب میایند .هاروارد ایکن یکی از مدیران طراحی مارک ۱ در نامهٔ فکاهی خود نوشت تا سال ۱۹۴۷شش کامپیوتر الکترونیکی برای انجام محاسبات تمام آمریکا کافی است . برای همین ای بی ام شروع به تحقیق کرد که ایا میشود این دستگاه را به یک شکل استا ندارد درآورد چرا که تا آن زمان تنها دولت و ارتش آمریکا توان پرداخت چنین هزینهای را داشتند . البته نظریه ایکن زیاد هم بد نبود جرا که او از انقلاب میکرو کامپیوترها در سال ۱۹۵۹ بی خبر بود .
اپل ۱ که با عنوان «خودتان انجام دهید» بدون ظاهری زیبا فروخته شد . کامپیوترها به صورت شگفت انگیزی گران بودند چرا که در آن نیاز به اسمبلی دستی زیادی بود .
در سال ۱۹۴۵ نابغه ریاضی جان فون نویمان طی مقالهای استفاده از سیستم اعداد دودویی (Binary) در ساختمان رایانه و نظریه انباشت برنامه در حافظه رایانه را مطرح کرد و بر این اساس ساخت رایانه رقمی الکترونیکی همه منظورهای را پیشنهاد نمود و آن را ادواک نامید. این دستگاه رایانهای با توانایی ذخیره داخلی برنامهها و سرعت بالای الکترونیکی بود. فن نویمان را اغلب بهعنوان بنیانگذار ذخیرهسازی برنامهها میشناسند.
ساخت این رایانه در سال ۱۹۴۶ شروع شده بود و تا اواخر سال ۱۹۵۰ به تاخیر افتاد. با نگرش به اینکه در طراحی و ساخت رایانههای مدرن از نظریههای نویمان بهره گرفته میشود، لذا وی را پدر کامپیوتر میخوانند.
در سال ۱۹۴۷ موریس ویلکس استاد دانشگاه کمبریج انگلیس شروع به ساخت اولین رایانه رقمی الکترونیکی حاوی برنامههای ذخیره شده نمود و آن را ادساک نامید. ساخت این رایانه در سال ۱۹۴۹ به پایان رسید و آماده نصب و بهرهبرداری گردید.
در سال ۱۹۵۰ اولین رایانه دارای برنامه ذخیره شده ساخت آمریکا به نام سیک در سازمان ملی استانداردها در واشنگتن نصب گردید و بیش از ده سال مورد استفاده قرار گرفت. در فاصله سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ نیز شرکتهای رایانهای آی بی ام و یونیواک رایانههای الکترونیکی گوناگونی ساخته و عرضه کردند.
در رایانههای نسل اول از ویژگی دو حالته بودن لامپ خلا که وسیلهای الکترونیکی است و میتواند خاموش یا روشن باشد بهره گرفته شد و در اغلب آنها لامپ خلا در قسمت محاسبه و منطق بکار رفته بود. رایانههای نسل اول دارای حجم زیادی بودند و میزان حافظه، سرعت و دقت در آنها کم بود و به انگیزه استفاده از لامپ خلا و ایجاد گرمای زیاد، استفاده از آنها به چند ساعت در روز محدود بود.
رایانههای نسل دوم
در رایانههای نسل دوم ترانزیستور جایگزین لامپ خلا گردید. ترانزیستور چند برابر کوچکتر از لامپ خلا بود و تاثیر زیادی بر روی سرعت محاسبات رایانه داشت. ظرفیت حافظه در رایانههای نسل دوم در قیاس با رایانههای نسل اول دارای ظرفیت حافظه بیشتر و سریعتر، کوچکتر و قابل اطمینانتر بودند.
در فاصله زمانی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴ توسط شرکتهای کامپیوتری انسیآر٬ ایبیام و سیدیسی رایانههای مختلف الکترونیک ساخته شدند و عرضه شدند و در سال ۱۹۶۳ اولین مینی رایانه بنام پیدیوی ۸ توسط شرکت دک معرفی گردید.
انقلاب میکروالکترونیکها باعث شد مدارهای مجتمع که به اندازهٔ ناخن انگشت شست شما باشند جای آن سیم کشیهای دستی را بگیرد.
اولین سود مدارهای مجتمع ترانزیستورها نیستند بلکه کوچکی آنها هست چرا که ترانزیستورها فایدهٔ تعدادی آنها است و بیشتر از میلیونها ترانزیستور میتواند تولید شود و به فرایندهای ماشینی دستگاه مرتبط شود تمام عناصر بر روی یک مدار مجتمع ساخته شدهاند همزمان در طریق شماره کوچک (شاید ۱۲) از پوشانههای بصری که هندسهٔ هر لایه را تعریف میکند. اینها سرعت پردازش و ساختن کامپیوترها را افزایش میدهد واز این جهت هزینهٔ آنها هم کاسته شد همان گونه که دستگاه چاپ یوهانس گوتنبرگ ساختن کتابهایش را سرعت داد و بدین وسیله آنها را برای عموم قابل خرید کرد
کامپیوتر ای بی ام استرچ سال ۱۹۵۹ درازای ۳۳ فوتی را برای نگاه داشتن ۱۵۰۰۰۰ ترانزیستور داخلش را لازم داشت . این ترانزیستورها به طور شگفت انگیزی کوچک تر از لامپهای خلا هستند . اما آنها عناصر منحصر به فردی بودند که نیاز به اسمبلی منحصر به فردی داشت در اوایل دهه ۱۹۸۰ این ترانزیستورهای زیاد توانست به طور هم زمان بر روی یک مدار مجتمع ساخته شود امروزه کامپیوترهای پنتیوم ۴ شامل ۴۲۰۰۰۰۰۰ ترانزیستور برروی یک مدار مجتمع به اندازهٔ یک ناخن شست است .
رایانههای نسل سوم
برای ساختن کامپیوترهای سریعتر و قویتر کوششها همچنان ادامه داشت تا در اوایل ۱۹۶۰ اولین کامپیوتر نسل سوم (Third Generation) به بازار عرضه شد. این کامپیوتر از سری IBM ۳۶۰ بود که برای ساختن آن ۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری شد که بزرگترین پروژه مالی بخش خصوصی تا آن تاریخ به شمار میرفت.این کامپیوتر که مدلهای گوناگونی از نظر ظرفیت و سرعت کار داشت، در هر دو امور تجاری و علمی قابل استفاده بود.
جدیدترین تحول در تکامل کامپیوترها، ساختن وسایل ضبط اطلاعات با قابلیت دسترسی مستقیم (Direct Access Device) در این نسل بود.به این ترتیب کاربران توانستند به هر یک از اجزا اطلاعات ذخیره شده در یک مجموعه عظیم اطلاعاتی، در کسری از ثانیه دسترسی پیدا کنند.علاوه بر آن در این نسل از کامپیوترها، سعی شده که قطعات مدارها را هرچه کوچکتر و با حجم کمتر بسازند و بدین ترتیب مدارهای مجتمع (Integrated Circuits(IC)) به وجود آمدند.ویژگی دیگر رایانههای نسل سوم امکان استفاده همزمان چندین کاربر از یک رایانه بود. این رایانهها بر خلاف نسل قبلی که فقط در یکی از دو حیط علمی و غیرعلمی توانایی کار داشتند، توانایی کار در هر دو محیط را دارا بودند.
سرعت عملیان در رایانههای نسل سوم بسیار افزایش یافت. عملیات حسابی و منطقی در این رایانهها در مایکرو ثانیه(یک میلیونیم ثانیه) و حتی نانو ثانیه (یک بیلیونیم ثانیه) انجام میشد. در ایران، از زمان ارایه کامپیوترهای نسل سوم کاربرد کامپیوتر به سرعت توسعه یافت و مؤسسات مختلف تعدادی از آنها را نصب کردند.
بارزترین ویژگی رایانههای نسل سوم استفاده از مدارهای مجتمع یا آی سی در قسمتهای مختلف ساختمان رایانه بود. این مدارها که از حدود ۱۰۰ عنصر منطقی تشکیل شده بود و در هر عنصر منطقی حدود ۱۰ عنصر الکترونیکی نظیر ترانزیستور و دیود بکار رفته بود، به روش خاصی در سطحی به اندازه یک سانتیمتر مربع تجمع پیدا میکردند و بدین لحاظ اندازه و حجم رایانههای نسل سوم در برابر با رایانههای نسل دوم کاهش یافتند. ظرفیت حافظه در رایانههای نسل سوم به چندین برابر قبل افزایش یافت.
در فاصله زمانی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۱ شرکتهای از قبیل آیبیام٬ جنرال الکتریک٬ باروز٬ یونیواک٬ آرسیای، انسیآر، سیدیسی٬ هانیول و تعداد زیادی از شرکتهای کوچکتر ارائه گردید. بویژه شرکت دک با تولید مینی رایانههای پیدیپی ۱۰ و پیدیپی ۱۱ راه را برای پیشرفت سریع پدیده مینی رایانهها باز کرد و هزاران مینی رایانه به بازار عرضه کرد.
رایانههای نسل چهارم
در ساختمان رایانههای نسل چهارم از مدارهای مجتمع الکترونیکی با تراکم متوسط و زیاد که حاوی هزارها تا صدها هزار عنصر الکترونیکی بودند و بر روی یک تراشه مربع یا مستطیل شکل از جنس سیلیکان به سطح یک سانتیمتر مربع قرار گرفته بودند استفاده میگردید. سرعت عمل و ظرفیت حافظه رایانههای نسل پنجم به نسبت نسل قبلی افزایش زیادی داشت. توانایی قرار دادن مدارهای مجتمع الکترونیکی زیادی بر روی یک سطح بسیار کوچک سبب پیدایش ریزپردازنده در آغاز این دوره گردید که میتوانست بر روی یک سطح یک تراشه قرار بگیرد. ریز پردازنده دارای کلیه مدارهای مورد نیاز جهت عملیات حسابی، منطقی و کنترلی بود و با افزودن تعدادی تراشه جهت حافظه و سایر مدارهای مکمل به آن یک پردازشگر کامل بوجود آمد و در نتیجه ریز رایانه پا به عرصه وجود گذاشت.
با معرفی اولین ریزپردازنده به نام ۴۰۰۴ در سال ۱۹۷۱ توسط شرکت اینتل و عرضه ریزوردازنده ۸ بیتی ۸۰۸ در اواخر همان سال و ریزپردازنده ۸۰۸۰ در سال ۱۹۷۴ توسط همان شرکت، زمینه کاری جهت ساختن رایانههای شخصی (PC) فراهم گردید. با معرفی ریز رایانه سلب ۸-اینچ در سال ۱۹۷۲ توسط شرکت سلبی و ریز رایانه التایر ۸۸۰ در سال ۱۹۷۵ توسط شرکت میتس و ساخت ریزپردازندههای مختلف توسط شرکتهای اینتل٬ زیلاک٬ موتورولا و اماُاس تکنالوژی، فرایند ساخت و معرفی ریزرایانهها روز به روز گسترش یافت و توسط شرکتهای مختلف از آن جمله اپل(Apple)٬ آتاری(Atari)٬ کامودر(commodore) و آیبیام(IBM) ریز رایانههای گوناگونی عرضه گردید.
در دهه ۸۰ میلادی در زمینه رایانههای بزرگ و مینی رایانهها شرکتهای مختلف از آن جمله آیبیام ٬سیدیسی ٬دک و باروز رایانههای بسیار پیشرفتهای ساختند و به بازار عرضه نمودند.
در همین دهه ابر رایانههای پیشرفتهای توسط شرکتهای مختلف از جمله کری آیبیام، سیدیسی٬ فوجیتسو ٬ هیتاچی و نک ساخته شدند.
رایانههای نسل پنجم
در رایانههای نسل پنجم که از سال ۱۹۹۰ به بعد هستند اندازهٔ تراشهها خیلی کوچکتر شده و از پردازندههای با تراکم خیلی زیاد در آنها استفاده میشود. در این نسل از رایانه بجای معماری ترتیبی از معماری موازی بهره گرفته شده. کشورهای پیشرفتهٔ زیادی مانند آمریکا و ژاپن پژوهشهای زیادی برای ساخت رایانههای بسیار پیشرفته در گذشته و حال انجام دادهاند.
ابر رایانههای در دست ساخت به نام سی ام ۵ که از ۳۲ تا ۱۶۰۰۰ پردازنده بصورت موازی بهره خواهند گرفت سرعت رایانه را تا دو برابر ترافلاپس (تریلیون عملیات اعشاری در ثانیه) خواهند رساند.
نسل پنجم رایانهها که ایده آن اولین بار توسط ژاپنیها در سال ۱۹۸۰ مطرح شد، ساختن کامپیوترهایی را پیشنهاد میکند که بتوانند بیاموزند، استنباط کنند و تصمیم بگیرند و بطور کلی رفتاری داشته باشند که معمولاً در حوزه منطق و استدلال خاص انسان قرار دارد و به عبارت ساده تر هوشمند باشند. در این نسل از مدارهای مجتمع با تراکم فوق العاده بالا استفاده میشود.
بعد از موفقیت کامل بشر در ساخت کامپیوترهای هوشمند، ایده بعدی انسان طراحی کامپیوتری خواهد بود که مدارهای داخلی آن کپی برداری عینی از مغز آدمی است.
با توجه به تحولات در تغییر نسلهای کامپیوتری، در نسل بعد باید منتظر تغییرات زیر باشیم:
کاهش حجم مدارها تا حد مینیاتوری شدن و نیز کاهش توان مصرفی لازم
افزایش پیچیدگی مدارها
افزایش کارایی و بهبود کیفیت عملکرد مدارها
افزایش سرعت عملکرد مدارها
مشخصات کلی
پیشرفتهای سختافزاری
الف)مینیاتوری کردن(تقلیل حجم دستگاهها و اجزای آنها)
ب)افزایش ظرفیت حافظه به چندین برابر قبل
ج)استفاده از دستگاههای واسطه(Media)، با قابلیت دسترسی مستقیم
د)قدرت ارتباط با نقاط دور و متعدد
پیشرفتهای نرمافزاری
الف)هماهنگی بیشتر با سختافزار
ب)هماهنگی بیشتر با سیستمعامل
ج)پیشرفت در زبانهای برنامه نویسی و به کارگیری زبانهای سطح بال
عملیات و بهره برداری
الف)استفاده از روشهای پردازش مستقیم(on-line) و بازده فوری(real time)
ب)اجرای همزمان چند برنامه با یکدیگر
تقسیمبندی و تفکیک نسلهای کامپیوتری تا قبل از نسل چهارم(Forth Generation)، به لحاظ تغییرات عمده در پیشرفت و تکامل کامپیوتر در هر نسل، به سهولت صورت گرفت. دراوایل سال ۱۹۷۰ تکنیکهای جدیدتری در ساخت و بهره گیری از کامپیوترها به کار برده شدکه بسیاری از دست اندرکاران آن را نسل چهارم نامیدند. مهمترین تغییرات در سختافزار کامپیوترهای نسل چهارم، به کارگرفتن مدارهای مجتمع با تراکم زیاد و تراکم خیلی زیاد است.
در نسل سوم از تراکم SSI(Small Scale Integration) و (Scale Integration Medium)MSI یعنی تراکم کم و تراکم متوسط بهره گرفتند. ولی درنسل چهارم از تراکم (Scale Integration Large) LSI،( Scale Integration Very Large) VLSI و (Ultra Large Scale Integration)ULSI یعنی تراکم بالا، خیلی بالا وفوق العاده بالا بهره میگیرند. نسل چهارم همچنین از حافظه نیمه هادی (Semiconductor) ومیکرو پروسسور (Microprocessor)، سیستمهای محاورهای (Interactive System)، پردازش مستقیم و شبکههای کامپیوتری (Computer Network) بهره جستهاست.
توسعه و پیشرفت سختافزار کامپیوترهای فعلی، در مقایسه با نسلهای قبلی با بررسی چند عامل نظیر سرعت، اندازه، هزینه و ظرفیت حافظه روشن میگردد. در کامپیوترهای اولیه از لامپ خلا استفاده میشد و به همین جهت حجم و وزن زیادی داشتند (کامپیوتر انیاک ۳۰ تن وزن داشت) به کار بردن ترانزیستور در نسل دوم به طور قابل ملاحظهای، اندازه کامپیوترها را کاهش داد. در یک فوت مربع از کامپیوترهای نسل اول ۶۰۰۰ مؤلفه وجود داشت که با بکاربردن ترانزیستور۱۰۰۰۰۰ مدار درهمان حجم کار میکرد. در کامپیوترهای فعلی که در آنها میکروالکترونیک و مدارهای مجتمع با تراکم زیاد به کار میرود بیش از ۱۰ میلیون مدار در یک فوت مربع کار میکند.
مهندسی نرمافزار
مهندسی نرم افزار (به انگلیسی: Software engineering) یعنی استفاده از اصول مهندسی بجا و مناسب برای تولید و ارائه محصول نرم افزاری با کیفیت که قابل اطمینان و با صرفه بوده و برروی ماشین های واقعی به طور کارآمدی عمل کند.
مهندسی نرم افزار یک روش سیستماتیک، منظم و دقیق برای ساخت و ارائه محصولی نرم افزاری با کیفیت است.
مهندسی نرمافزار اغلب شامل فرآیند خطی تحلیل، طراحی، پیاده سازی و آزمون است؛ که با به کارگیری روشهای فنی و علمی از علوم مهندسی موجب تولید نرم افزاری با کیفیت مطلوب در طول یک فرآیند انتخابی مناسب پروژه می شود.
کاربردهای مهندسی نرمافزار دارای ارزشهای اجتماعی و اقتصادی هستند، زیرا بهرهوری مردم را بالا برده، چند و چون زندگی آنان را بهتر میکنند. مردم با بهرهگیری از نرمافزار، توانایی انجام کارهایی را دارند که قبل از آن برایشان شدنی نبود. نمونههایی از این دست نرمافزارها عبارتاند از: سامانههای توکار، نرمافزار اداری، بازیهای رایانهای و اینترنت.
فناوریها و خدمات مهندسی نرمافزار به کاربران برای بهبود بهرهوری و کیفیت یاری میرساند. نمونههایی از زمینههای بهبود: پایگاه دادهها، زبانها، کتابخانهها، الگوها، فرآیندها و ابزار.
مهم ترین شاخص مهندسی نرمافزار
مهم ترین شاخص در مهندسی نرم افزار تولید نرم افزار با کیفیت مناسب در جهت «نیازهای مشتری» است.
پیشینه مهندسی نرمافزار
اصطلاح مهندسی نرمافزار پس از سال ۱۹۶۸ میلادی شناخته شد. این اصطلاح طی نشست «مهندسی نرمافزار ناتو ۱۹۶۸» (که در گارمیش-پارتنکیرشن، آلمان برگزار شد) توسط ریاست نشست فریدریش ال باوئر معرفی شد و از آن پس بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت.
اصطلاح مهندسینرمافزار عموماً به معانی مختلفی بهکار میرود:
بهعنوان یک اصطلاح غیر رسمی امروزی برای محدوده وسیع فعالیتهایی که پیش از این برنامهنویسی و تحلیل سامانهها نامیده میشد.
بهعنوان یک اصطلاح جامع برای تمامی جنبههای عملی برنامهنویسی رایانه، در مقابل تئوری برنامهنویسی رایانه، که علوم رایانه نامیده میشود.
بهعنوان اصطلاح مجسمکننده طرفداری از یک رویکرد خاص نسبت به برنامهنویسی رایانه که اصرار میکند، مهندسی نرمافزار، بهجای آنکه هنر یا مهارت باشد، باید بهعنوان یک رشته عملی مهندسی تلقی شود و از جمعکردن و تدوین روشهای عملی توصیهشده به شکل متدولوژیهای مهندسی نرمافزار طرفداری میکند.
مهندسی نرمافزار عبارتست از:
کاربرد یک رویکرد سامانهشناسی، انتظامیافته، قابل سنجش نسبت به توسعه، عملکرد و نگهداری نرمافزار، که کاربرد مهندسی در نرمافزار است.
مطالعه روشهای موجود در استاندارد IEEE
محدوده مهندسی نرمافزار و تمرکز آن
مهندسی نرمافزار به مفهوم توسعه و بازبینی یک سامانه نرمافزاری مربوط میباشد. این رشته علمی با شناسایی، تعریف، فهمیدن و بازبینی خصوصیات مورد نیاز نرمافزار حاصل سر و کار دارد. این خصوصیات نرمافزاری ممکن است شامل پاسخگویی به نیازها، اطمینانپذیری، قابلیت نگهداری، در دسترس بودن، آزمونپذیری، استفاده آسان، قابلیت حمل و سایر خصوصیات باشد.
مهندسی نرمافزار ضمن اشاره به خصوصیات فوق، مشخصات معین طراحی و فنی را آماده میکند که اگر بهدرستی پیادهسازی شود، نرمافزاری را تولید خواهد کرد که میتواند بررسی شود که آیا این نیازمندیها را تأمین میکند یا خیر.
مهندسی نرمافزار همچنین با خصوصیات پروسه توسعه نرمافزاری در ارتباط است. در این رابطه، با خصوصیاتی مانند هزینه توسعه نرمافزار، طول مدت توسعه نرمافزار و ریسکهای توسعه نرمافزار درگیر است.
نیاز به مهندسی نرمافزار
نرمافزار عموماً از محصولات و موقعیتهایی شناخته میشود که قابلیت اطمینان زیادی از آن انتظار میرود، حتی در شرایط طاقت فرسا، مانند نظارت و کنترل نیروگاههای انرژی هستهای، یا هدایت یک هواپیمای مسافربری در هوا، چنین برنامههایی شامل هزاران خط کد هستند، که از نظر پیچیدگی با پیچیدهترین ماشینهای نوین قابل مقایسه هستند. بهعنوان مثال، یک هواپیمای مسافربری چند میلیون قطعه فیزیکی دارد (و یک شاتل فضایی حدود ده میلیون بخش دارد)، در حالی که نرمافزارِ هدایت چنین هواپیمایی میتواند تا ۴ میلیون خط کد داشته باشد.
با توجه به گسترش روزافزون دنیای رایانه امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به متخصصان رایانه احساس می شود. متاسفانه این رشته در ایران بازار کار خوبی ندارد طبق آمارها ۶۳٫۲۷ درصد از فارغالتحصیلان در سال ۹۰ مشغول به کار در سایر مشاغل هستند. اما برای مهندسان سخت افزار هم امكان كار در شركتهای تولیدكننده قطعات و دستگاهها و مراكز صنعتی – تولیدی بسیار فراهم است و از نظر سطح درآمدی هم با توجه به دانش و پشتكار شخصی در حد متوسط قرار دارند. به طور کلی این رشته در ایران با استقبال چندانی رو به رو نیست؛ این نیز حاکی از نبود برخی از زیرساختها در ایران هست.
تکنولوژیها و روشهای عملی
مهندسان نرمافزار طرفدار تکنولوژیها و روشهای عملی بسیار متفاوت و مختلفی هستند، که با هم ناسازگار هستند. این بحث در سالهای دهه ۶۰ میلادی شروع شد و ممکن است برای همیشه ادامه پیدا کند. مهندسان نرمافزار از تکنولوژیها و روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده میکنند. کسانی که کار عملی میکنند از تکنولوژیهای متنوعی استفاده میکنند: کامپایلرها، منابع کد، پردازشگرهای متن. کسانی که کار عملی میکنند از روشهای عملی بسیار متنوعی استفاده میکنند تا تلاشهایشان را اجرا و هماهنگ کنند: برنامهنویسی در دستههای دونفری، بازبینی کد، و جلسات روزانه. هدف هر مهندس نرمافزار بایستی رسیدن به ایدههای جدید خارج از الگوهای طراحی شده قبلی باشد، که باید شفاف بوده و بهخوبی مستند شده باشد.
با وجود رشد فزاینده اقتصادی و قابلیت تولید فزایندهای که توسط نرمافزار ایجاد شده، هنوز هم بحث و جدلهای ماندگار درباره کیفیت نرمافزار ادامه دارند.
ماهیت مهندسی نرمافزار
دیوید پارناس گفتهاست که مهندسی نرمافزار یک شکل از مهندسی است. استیو مککانل گفتهاست که هنوز اینطور نیست، ولی مهندسی نرمافزار باید یک شکل از مهندسی شود. دونالد کنوت گفتهاست که برنامهنویسی یک هنر است.
دیوان فعالیتهای آماری آمریکا مهندسان نرمافزار را به عنوان زیرگروهی از «متخصصان رایانه»، با فرصتهای شغلیای مانند «دانشمند رایانه»، «برنامه نویس» و «مدیر شبکه» دسته بندی کردهاست. BLS تمام مهندسان دیگر این شاخه علمی، که شامل مهندسان سختافزار رایانه نیز هست، را بهعنوان «مهندسان» دسته بندی میکند.
نرمافزار آزاد
نرمافزار آزاد (به انگلیسی: Free software) نرمافزاری است که بههمراه کد منبع توزیع شده و با قوانینی منتشر میشود که آزادی استفاده، مطالعه، ویرایش و انتشار مجددِ کاربران را تضمین میکند. نرمافزارهای آزاد معمولاً با همکاری برنامهنویسهای داوطلب بهعنوان یک پروژه بهوجود میآیند.
نرمافزارهای آزاد با نرمافزارهای مالکیتی (مانند مایکروسافت ویندوز) که آزادی کاربر در استفاده، مطالعه، ویرایش یا انتشار مجدد را در درجههای مختلف محدود میکنند، متفاوت است. این محدودیتها با در نظر گرفتن مجازاتهایی قانونی برای کاربرانی که قوانین آنها را نقض میکنند، بهوجود میآیند. نرمافزارهای مالکیتی عموماً به صورت بستههای اجراپذیر باینری و بدون دسترسی به کد منبع فروخته میشوند که جلوی ویرایش و وصلهکردن نرمافزار توسط کاربر را میگیرد و او را برای بهروزرسانی و پشتیبانی به شرکت نرمافزاری تولید کننده وابسته میکنند. نرمافزارهای آزاد از نرمافزاریهای رایگان که برای استفاده، از کاربر پولی دریافت نمیکنند، نیز متفاوتاند. این نوع نرمافزارها نیز معمولاً تمامی حقوق نرمافزار را برای تولیدکنندهٔ آن محفوظ داشته و جلوی مهندسی معکوس، ویرایش و یا توزیع مجدد توسط کاربر را میگیرند. بنابراین موضوع اصلی نرمافزار آزاد، موضوع آزادی است و نه قیمت آن: کاربران آزادند که هر چه میخواهند با نرمافزار انجام دهند. این آزادی شامل انتشار مجدد نرمافزار بهصورت رایگان و یا با سود نیز میشود. یعنی نرمافزار آزاد میتواند به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی پول در اختیار کاربر قرار بگیرد.
ریچارد استالمن در سال ۱۹۸۵ در زمانی که در حال آغاز پروژهٔ گنو و بهوجود آوردن بنیاد نرمافزارهای آزاد بود، برای اولین بار از عبارت «نرمافزار آزاد» استفاده کرد. براساس تعریف بنیاد نرمافزارهای آزاد کاربران یک نرمافزارِ آزاد، آزاد هستند؛ چون به اجازه گرفتن نیازی ندارند؛ آنها در انجام کارهای دلخواهشان (مانند حق نشر و کپیبرداری) محدود نیستند؛ نیازی به موافقت با هیچ توافقنامهای ندارند؛ و در همان ابتدا نیز با نداشتن کد منبع محدود نبودهاند.
تعریف
طبق تعریف نرمافزار آزاد توسط بنیاد نرمافزارهای آزاد، هر نرمافزاری که آزادیهای زیر را برای کاربرانش فراهم کند به عنوان یک نرمافزار آزاد شناخته میشود:
کاربران باید اجازه داشته باشند که نرمافزار مورد نظر را برای هر قصد و منظوری اجرا کنند.
کاربران باید اجازه داشته باشند کدهای منبع نرمافزار را مطالعه کرده و آن را مطابق با نیازهای خود تغییر دهند. برای رسیدن به این هدف، کدهای منبع نرمافزار باید در اختیار کاربر قرار گیرد.
کاربران باید اجازه داشته باشند نرمافزار را مجددا منشتر کرده و در اختیار دیگران قرار دهند. این کار میتواند به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی پول صورت گیرد.
اگر کاربری نرمافزار را تغییر داد، باید اجازه داشته باشد آن را مجددا منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهد. برای تغییر دادن نرمافزار، لازم است تا کدهای منبع نرمافزار در اختیار کاربر قرار گیرد.
همچنین موسسه پیشگامان متنباز هم تعریف مشابهی از نرمافزار آزاد ارائه میدهد. طبق تعریف این موسسه، نرمافزار بازمتن تنها به معنی در دسترس ساختن کدمنبع نیست. علاوه بر آن مجوز باید ویژگیهای زیر را هم داشته باشد:
نرمافزار باید قابل توزیع مجدد باشد (چه به صورت رایگان، چه در ازای دریافت مبلغی پول)
نرمافزار باید شامل کد منبع باشد و این کد منبع را باید بتوان تغییر داد و مجددا منتشر کرد.
مجوز نباید در برابر افراد یا گروه خاصی تبعیض قائل شود.
مجوز نباید کاربر را برای رسیدن به یک هدف خاص محدود کند.
مجوز نباید مختص به یک محصول خاص باشد.
مجوز نباید نرمافزارهای دیگری که به همراه نرمافزار مورد نظر عرضه شدهاند را محدود کرده و تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال اگر چند نرمافزار بر روی یک دیسک منتشر شدند، مجوز نباید اصراری بر روی متنباز بودن آنها داشته باشد.
مجوز نباید تکنولوژی خاصی را محدود کند.
تاریخچه
در اوایل، نرمافزارها به صورت آزاد منتشر میشدند و برنامهنویسان و شرکتها آنها را به صورت آزادانه در اختیار یکدیگر قرار میداند. در اوایل، تجارت رایانه بیشتر مبتنی بر سختافزار بود و شرکتها درامد خود را بیشتر از راه تولید سختافزار کسب میکردند و هر شرکت، سختافزاری ناسازگار با دیگر شرکتها تولید میکرد. مشتریان، که بیشتر مهندسان و دانشمندان بودند، تشویق میشدند که نرمافزارهای ارائه شده توسط سختافزار را بهبود بخشیده و حتی آن را در اختیار دیگران هم قرار دهند. از آنجا که در آن زمانها سختافزارهای تولید شده توسط شرکتهای مختلف با یکدیگر ناسازگار بود و سختافزار استانداردی وجود نداشت، و همینطور از آنجا که در آن زمان مفسرها و کامپایلرها هنوز جا نیفتاده بودند (که این برنامهها برنامهها را قابل حملتر میکنند)، شانس کمی وجود داشت که نرمافزار مورد نظر بر روی سختافزار شرکت رقیب هم به خوبی اجرا شود.
رفتهرفته که صنعت رایانه پیشرفت کرد و سختافزارها بیشتر استاندارد شدند و همینطور کامپایلرها و مفسرها پیشرفت کردند، زمینه برای رشد نرمافزارهای انحصاری فراهم شد. با چنین پیشرفتهایی، برنامهها راحتتر از سختافزار یک شرکت به سختافزار شرکت رقیب پورت میشدند و راحت میشد یک نرمافزار را بر روی سختافزارهای مختلفی از شرکتهای مختلف اجرا کرد. بدین ترتیب یک نفر میتوانست نرمافزاری بنویسد که مستقل از سختافزار خاصی عمل کند و بر روی طیف وسیعی از آنها اجرا شود. علاوه بر آن، با استاندارد شدن سختافزارها، تفاوتهای ناچیزی که آنها در کارایی داشتند رفته رفته ناپدید شد. تولید کنندگان به این نتیجه رسیده بودند که باید به نرمافزار هم به چشم یک وسیله فروشی نگاه کنند. شرکتها شروع به فروش نرمافزارهای خود کردند و دست کاربران خود را برای تغییر در نرمافزارها و انتشار مجدد آنها بستند. به گونه ای که در سال ۱۹۶۸ شرکتی به نام ایدیآر (به انگلیسی: ADR) اولین نرمافزار دارای مجوز را عرضه کرد. در سال ۱۹۶۹، شرکت آیبیام به خاطر اینکه به همراه سختافزارهای خود، نرمافزارهای آزاد ارائه میکرد، توسط وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا به از بین بردن کسب و کار و ایجاد یک شرایط ضدرقابتی برای دیگر متهم شد. آیبیام دیگر به همراه سختافزارهای خود نرمافزار ارائه نکرد و بدین ترتیب نرمافزارها و سختافزارها از یکدیگر جدا شدند و فاصله گرفتند.
در سال ۱۹۸۳، ریچارد استالمن از آزمایشگاه هوش مصنوعی و علوم رایانه امآیتی، پروژه گنو را بنیان نهاد. او که از تغییر فرهنگ در صنعت رایانه و کاربرانش ناامید شده بود، قصد داشت سیستمعاملی به نام گنو را به صورت یک نرمافزار آزاد توسعه دهد. در ژانویه ۱۹۸۴ توسعه سیستمعامل گنو آغاز گشت و بنیاد نرمافزارهای آزاد در اکتبر ۱۹۸۵ بنیان نهاده شد. در سال ۱۹۸۹، اولین نسخه از اجازهنامه همگانی گنو منشتر شد. البته جیپیال اولین پروانه نرمافزار آزاد نبود و قبل از آن پروانههای نرمافزار آزاد دیگری مانند پروانه بیاسدی در سال ۱۹۸۸ عرضه شده بودند. تا کنون پروانههای نرمافزار آزاد زیادی توسط افراد و شرکتهای مختلف منتشر شده است که آز این میان میتوان به پروانه امآیتی، پروانه آپاچی، پروانه آیاسسی، پروانه همگانی موزیلا و ... اشاره کرد.
در سال ۱۹۹۷، اریک ریموند مقالهای با نام کلیسای جامع و بازار را منتشر کرد و در آن به بررسی اصول نرمافزارهای آزاد و مزایای آنها پرداخت. این مقاله به شدت مورد توجه قرار گرفت و یکی از دلایلی بود که شرکت ارتباطات نتاسکیپ، کد منبع مرورگر اینترنتی خود را به صورت نرمافزار آزاد منتشر کرد. این کار باعث شد تا شرکتهای دیگری هم به نرمافزارهای آزاد توجه نشان دهند. کدهای منبع نتاسکیپ، بعدها اساس توسعه مرورگر فایرفاکس و برنامه تاندربیرد قرار گرفت.
مسئله نامگذاری
در زبان انگلیسی، کلمه Free معانی متفاوتی همچون آزادی، رایگان بودن و ... دارد. عدهای بر این عقیده بودند که ممکن است این کلمه باعث کژفهمی شده و باعث شود مردم به نرمافزارهای آزاد، به چشم نرمافزارهای رایگان نگاه کنند. این در حالی است که یک نرمافزار آزاد، لزوما رایگان نیست. آنها در سال ۱۹۹۸ کمپین دیگری به نام «نرمافزارهای متنباز» (به انگلیسی: Open Source) را تشکیل دادند تا با تاکید بیشتر بر روی مدل توسعه و مسائل تکنیکی، به جای مسائل فلسفی و اخلاقی، مردم و شرکتها را هر چه بیشتر به استفاده از نرمافزار آزاد تشویق کنند. تقریبا هر دو مفهوم، اشاره به یک چیز دارند و یک نرمافزار متنباز، نرمافزار آزاد هم هست (و برعکس)، اما طرفداران ایده نرمافزارهای متنباز، آن را روشی برای توسعه نرمافزارهای بهتر معرفی میکنند و تاکید کمتری بر جنبش اجتماعی و فلسفه پشت این گونه نرمافزارها دارند. طبق گفته موسسه پیشگامان متنباز (که توسط طرفداران ایده نرمافزار متنباز بوجود آمده)، عبارت «نرمافزار آزاد» واژه ای قدیمیتر است و به گونهای منعکس کننده نام بنیاد نرمافزارهای آزاد است، سازمانی که در سال ۱۹۸۵ برای محافظت و ترویج نرمافزارهای آزاد بوجود آمد؛ با اینکه بنیانگذاران ایده متنباز هم از توسعه و ترویج نرمافزارهای آزاد حمایت میکنند، اما در مورد چگونگی ترویج آنها با بنیاد نرمافزارهای آزاد موافق نیستند و اعتقاد دارند که آزادی نرمافزار در درجه اول یک امر عملی است تا ایدئولوژیکی.
پروانههای نرمافزار آزاد
نرمافزارهای آزاد به همراه اجازهنامهای عرضه میشوند که این اجازهنامه آزادیهای نام برده شده را برای کاربران تضمین میکند. از جمله پروانههای نرمافزار آزاد میتوان به پروانه نرمافزار جیپیال، بیاسدی، پروانه امآیتی، پروانه آیاسسی و ... نام برد. این اجازه نامهها تفاوتهایی با یکدیگر دارند و هر کدام توسط افراد و شرکتهای خاصی برای اهداف خاصی منتشر شدهاند. یک دستهبندی کلی برای پروانههای نرمافزار آزاد این است که آیا آنها به صورت کپیلفت هستند یا نه. پروانههایی که کپیلفت هستند، مانند پروانه جیپیال، تاکید دارند که نسخههای مشتق شده از نرمافزار هم باید به صورت نرمافزار آزاد منتشر شوند. مجوزهای غیر کپیلفت تاکیدی بر روی این مساله ندارند و نسخههای مشتق شده از این گونه نرمافزارها را میتوان آزادانه به هر شکل دلخواهی، چه به صورت نرمافزار آزاد و چه به صورت نرمافزار انحصاری منتشر کرد. چنین مجوزهایی را اصطلاحا «سهلگیرانه» (به انگلیسی: permissive) مینامند. از جمله رایجترین پروانههای کپیلفت، پروانه جیپیال و از جمله رایجترین پروانههای غیر کپیلفت، پروانه بیاسدی و پروانه امآیتی است. امروزه هر دو دسته از این پروانهها به صورت گسترده توسط پروژههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال، هسته لینوکس از پروانه جیپیال و پروژه فریبیاسدی از پروانه بیاسدی استفاده میکنند.
مسئله دیگر در مقایسه پروانههای نرمافزار آزاد، مسئله پیوند دادن کتابخانهها در دیگر نرمافزارهایی است که از یک پروانه غیرمشابه با پروانه کتابخانه استفاده میکنند. برخی از پروانههای نرمافزار آزاد، اجازه نمیدهند که کتابخانههای اشتراکی، توسط نرمافزارهایی که از یک پروانه غیر مشابه استفاده میکنند، پیوند زده شوند و مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال، اگر کتابخانهای تحت پروانه جیپیال منتشر شده باشد، تنها نرمافزارهایی که تحت پروانه جیپیال منتشر شدهاند میتوانند به این کتابخانه پیوند داده شوند و از آن استفاده کنند. این کار مانع میشود تا نرمافزارهای انحصاری و یا حتی دیگر نرمافزارهای آزاد از یک کتابخانه با مجوز جیپیال استفاده کنند. بنیاد نرمافزارهای آزاد برای رفع این محدودیت جیپیال، پروانه الجیپیال را منتشر کرده است.
مدل تجاری
نرمافزارهای آزاد را میتوان مستقیما به فروش رساند و به این ترتیب از فروش آنها کسب درامد کرد. اما این مسئله نباید آزادی های بالا را محدود کند. کاربر پس از خرید یک نرمافزار آزاد، میتواند آن را برای هر منظوری استفاده کرده، تغییر داده، و مجددا منتشر کند (چه به صورت رایگان و چه به صورت تجاری). علاوه بر فروش مستقیم نرمافزار، میتوان با ارائه خدمات و پشتیبانی از نرمافزارهای آزاد، کسب درامد کرد. مثلا یک شرکت میتواند با اضافه کردن یک قابلیت جدید به یک نرمافزار آزاد یا در قبال برطرف کردن یک ایراد امنیتی، مبلغی پول از مشتریانش دریافت کند. یا همچنین یک شرکت میتواند نحوه استفاده از یک برنامه را به کارمندان و کاربران یک شرکت دیگر آموزش دهد و در قبال آن دستمزد دریافت کند. برخی از پروانههای سهلگیر نرمافزار آزاد، به کاربران اجازه میدهند تا نرمافزار را بدون در اختیار قرار دادن کدهای منبع توزیع کنند. بدین ترتیب دست کاربران تجاری بیشتر باز خواهد بود. برخی از شرکتها، نرمافزارهای خود را با دو مجوز مختلف، هم به صورت آزاد و هم به صورت غیرآزاد عرضه میکنند.
برخی از توسعهدهندگان مستقل نرمافزار آزاد، کمکهای مالی از طرف افراد داوطلب قبول میکنند. به عنوان مثال، سورسفورج امکاناتی دارد که یک کاربر داوطلب میتواند مبلغی پول را به یک پروژه نرمافزار آزاد اهدا کند.
مثالهایی از نرمافزارهای آزاد کاربردی
هستهٔ سیستمعامل گنو/لینوکس، داروین.
تعدادی از سیستمعاملهای خانواده بیاسدی مانند فریبیاسدی, اپنبیاسدی, نتبیاسدی, دراگونفلیبیاسدی.
کامپایلر جیسیسی، کتابخانهٔ زبان برنامهنویسی سی
کامپایلر کلنگ
پایگاهدادههای رابطهای مانند: mysql، پستگر اسکیوال، برکلی دیبی
زبانهای برنامهنویسی مانند تیسیال، روبی، پایتون، پرل و پیاچپی.
مرورگر وب فایرفاکس (Firefox)
اُپن آفیس (Open Office)
میزکار کیدیای (KDE)
میز کار الاکسدیئی (LXDE)
میزکار اکسافسیئی (XFCE)
میزکار گنوم (Gnome)
برنامههای حروف چینی مانند تک، لاتک و فارسی تک
نرمافزارهای مدیریت محتوا مانند جوملا (!Joomla)، پیاچپی-نیوک (PHP-Nuke)، پست نیوک (postnuke) و مامبو (mambo) ,وردپرس (wordpress), دروپال (drupal) , ....
نرمافزارهای ساخت انجمن (Forum) مانند پیاچپیبیبی (phpbb)، اساماف (smf)، یاب (YaBB) و فروم (phorum)
ویرایشگرهای متن ویم و ایمکس
مجموعه اداری لیبرهآفیس
9:17 am
حجت بن حسن (مهدی)
بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازدهامامی، حجت بن حسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان) و دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست.

پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه —که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند— بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد. در این دوران که به «سالهای حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقههای متعددی منشعب شدند. عدهای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده است یا این فرزند در گذشتهاست؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروههایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن میرفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، بهمرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلیاند.
از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. به نظر میرسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه ها و تبیین های دینی گستردهای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه.ق. / ۹۴۱ م.) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی —که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد— به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. بهخصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۳ م.) و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.
در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق. در سامرا به دنیا آمد؛ او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس میگرفت. البته بررسیهای تاریخی نشان میدهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرنهای چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شدهاست. پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند. به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری مینامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.
اعتقاد به امام غائب، برکات متعددی برای شیعیان تحت آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غائب پتانسیل تهدید کمتری نسبت به یک امام حاضر داشت تنش ها با حاکمان سنی مذهب کاهش یافت. اعتقاد به ظهور امام غائب باعث شد که انتظار بتواند جایگزین چالش مستمر نظام سیاسی حاکم شود. امام غائب باعث عامل وحدت شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه، دور یکی از امامان حاضر گرد می آمدند و دچار انشقاق شده بودند. به علاوه اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آیندهای سرشار از دادگری داده است.
منبعشناسی
به نوشته جاسم حسین احادیث مربوط به غیبت مهدی قائم را بسیاری از گروه های شیعه گردآوری کرده اند. پیش از سال ۲۶۰ ه./۸۷۴ م. در آثار سه مذهب واقفیه، زیدیه جارودیه و امامیه موجود است. از واقفیه، انماطی ابراهیم بن صالح کوفی از اصحاب امام محمد باقر کتابی به نام «الغیبه» نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سماعه هر یک کتابی به نام «کتاب الغیبه» نوشتند و امام موسی کاظم را به عنوان امام غائب معرفی کردند. از زیدیه ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (و. ۲۵۰ ه./۸۶۴ م.) در کتابی به نام «ابوسعید عصفری» احادیثی در خصوص غیبت، ائمه دوازده گانه و ختم ائمه به دوازده می آورد بی آنکه نام آنها را برشمرد. از امامیه علی بن مهزیار اهوازی (وکیل امام نهم و دهم) (وفات حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ق.)، دو کتاب به نام های «کتاب الملاحم» و «کتاب القائم» نوشت که هر دو درباره غیبت امام و قیام او با شمشیر مطالبی دارد. حسن بن محبوب سراد (م. ۲۲۴ ه./ ۸۳۸ م.) کتاب «المشیخه» را در موضوع غیبت می نویسد. فضل بن شاذان نیسابوری (۲۶۰ ه./ ۸۷۳ م.) کتاب «الغیبه» را نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتاب «المشیخه» نقل شده است. وی که دو ماه پیش از امام یازدهم می میرد، امام دوازدهم را قائم می داند. به نوشته پوناوالا منابع پیش از دوران موسوم به غیبت کبری بسیار پراکنده و ناکافیاند و مشکلی که پژوهشگران در هنگام بررسی این منابع با آن مواجه میشوند، میزان تاریخی بودن این منابع است.
در خلال دوره سفارت موسوم به غیبت صغری (۲۶۰-۳۲۹ ه./۸۷۴-۹۴۱ م.) فقها و مبلغان بر اساس اطلاعات کتب پیشین و فعالیت های سازمان وکالت نوشته اند که در کتب تاریخی این دوره یافت نمیشود. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (م. ۲۸۶ ه./۸۹۹ م.) که مدعی نیابت امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حمیری(م. بعد از ۲۹۳ ه./ ۹۰۵ م.) که خود کارگزار امامان دهم و یازدهم و نواب اول و دوم بود کتاب «الغیبه و الحیره» را نوشت. ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) کتاب «الامامه و التبصره من الحیره» و کلینی (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) بخش عمده ای از کتاب حجت اصول کافی را به غیبت اختصاص داد.
از سال (۳۲۹ ه./۹۴۱ م.) با پایان سفارت و آغاز دوره موسوم به غیبت کبری چندین اثر برای تبیین غیبت و علت طولانی شدن ان نگاشته شد. به گفته جاسم حسین پنج اثر در این زمان نگاشته شد که اساس عقاید بعدی امامیه درباره غیبت را تشکیل می دهد. نخستین کتاب الغیبه نعمانی توسط ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (م.۳۶۰ ق.) با استفاده از آثار فوقالذکر بدون توجه به اعتقادات نویسندگان آن آثار تدوین شده است. دومین اثر کمالالدین و تمامالنعمة است که توسط شیخ صدوق (۳۰۶ تا ۳۸۱ ه.ق./ ۹۲۳ تا ۹۹۱ م.) بر اساس اصول اربعمائه گردآوری شده است و با توجه به جایگاه پدرش، علی بن بابویه، اطلاعات معتبری از دوران وکلا و ارتباط مخفی آنها با امام غایب از طریق چهار سفیر ارائه می دهد. سومین مورد «الفصول العشرة فی الغیبة» توسط شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۲ م.) نوشته شد و اطلاعات تاریخی در مورد دوران غیبت و پانزده دیدگاه پدیدار شده در میان امامیه در دوران غیبت و از میان رفتن همه آنها جز اثنی عشریه بیان می کند. همچنین در کتاب الارشاد به سبک کلینی و نعمانی به نقل احادیث و توجیه طولانی شدن عمر امام غایب می پردازد. چهارمین اثر توسط سید مرتضی (۳۵۵ - ۴۳۶ ه.ق /۱۰۴۴-۱۰۴۵ م.) شاگرد شیخ مفید با عنوان «مسئلة وجیزة فی الغیبة» نوشت. این اثر و کتاب دیگری با نام «البرهان علی صحة طول عمر الامام الزمان» تألیف محمد بن علی کراجکی (م. ۴۴۹ ق./ ۱۰۵۷ م.) فاقد اطلاعات تاریخی هستند. پنجمین اثر الغیبة نوشته شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق. / ۱۰۶۷ م.) بر مبنای کتابی به نام «الاخبار الوکالة الاربعة» نوشته احمد بن نوح بصری اطلاعات تاریخی معتبری از فعالیت های مخفی سفرا ارائه می دهد و نیز به شیوه حدیثی و عقلی اثبات می کند امام دوازدهم همان مهدی قائم است که باید در غیبت به سر برد و سایر ادعاها در خصوص غیبت دیگر افراد نظیر علی بن ابیطالب، محمد بن حنفیه و موسی کاظم مردود است. این کتاب مأخذ اصلی نویسندگان بعدی شیعه امامی و بخصوص بحار الانوار محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ ق.) بوده است.
به نوشته جاسم حسین منابع غیرشیعه بر کتاب «المسترشد» اثر ابوالقاسم بلخی معتزلی (م. حدود ۳۰۱ ق./ ۹۱۳ م.) اتکا دارد که معتقد است حسن عسکری بی وارث از دنیا رفت و ظاهراً اطلاعات خود در خصوص دسته بندی شیعه پس از سال ۲۶۰ را از حسن بن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) گرفته است. این کتاب مبنای اطلاعات المغنی عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق. / ۱۰۲۴ م.) و ابوالحسن اشعری (م. ۳۲۴ ق./ ۹۳۵ م.) قرار گرفت و کتاب اشعری مرجع سایر کتاب های اهل سنت نظیر ابن حزم (م. ۴۵۶ ق. / ۱۰۳۷ م.) و شهرستانی (م. ۵۴۸ ق. / ۱۱۵۳ م.) درباره دسته بندی های شیعه بوده است.
بیان موضوع در منابع تاریخ عمومی مسلمانان متفاوت است. محمد بن جریر طبری (۲۲۴ - ۳۱۰ ق./ ۹۲۲ م.) که معاصر دوران غیبت بود در تاریخ طبری اشاره ای به موضوع امام دوازدهم و فعالیت های شیعیان امامی نمیکند در حالی که به فعالیت های سایر گروه های شیعه نظیر اسماعیلیه می پردازد و حتی کاربرد حدیث مهدی قائم توسط این گروه ها در کسب قدرت را پی می گیرد. جاسم حسین علت ذکر نشدن فعالیت های امامیه در این کتاب را مخفیانه بودن آن می داند. مسعودی (حدود ۲۸۳ – ۳۴۶ ق. / ۸۹۶ - ۹۵۷ م.) در مروجالذهب، التنبیه و الاشراف و نیز اثبات و الوصیه که به وی منسوب است به فشارها و سخت گیری های عباسیان علیه امامان شیعه که منجر به وقوع غیبت شد می پردازد. ابن اثیر (۵۵۵ - ۶۳۰ه ق / ۱۲۳۲ م.) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای امام در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن می پردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م.۱۲۳۲) گرفته باشد.
به نوشته ساشادینا بسیار مشکلاست که مرزی میان مطالب تاریخی از یک طرف با تذکرهنویسی و مطالب اعتقادی شیعه از طرف دیگر در کتابهای نویسندگان شیعه تعیین کرد. زیرا زندگینامهٔ امامان در کتابهای نویسندگان شیعه، آکنده از داستانهایی به سبک تذکرههاییاست که عارفان برای مرشدان و قدیسان خود مینویسند. برای مطالعه دربارهٔ امام دوازده شیعیان باید به منابعی اتکا کرد که نه میتوان آنها را کاملاً تاریخی و نه میتوان کاملاً زندگینامههای مذهبی و تذکرهای دانست. به هر حال این منابع بیشترین کمک را به پژوهشگران در راه درک دورهای میکند که ایدهٔ منجی آخرالزمان را به عقیدهٔ غالب در مذهب شیعه تبدیل کردهاست.
پیشینه اعتقاد شیعه به مهدی و قائم
چنانکه جاسم حسین توضیح می دهد مفهوم «مهدی» به عنوان شخص هدایت شده از زمان پیامبر استعمال می شد. هم اهل سنت آن را برای خلفای راشدین به کار بردند و هم شیعه آن را برای امامان استفاده کرد. برای مثال در قیام حسین بن علی شیعیان کوفه از وی به عنوان مهدی دعوت کردند و هم سلیمان بن صرد پس از کشته شدنش با این عنوان از او تجلیل کرد. اما کاربرد آن در مفهوم منجی از زمان قیام مختار و توسط مختار ثقفی برای محمد حنفیه پدیدار شد.
بهگفته سعید امیرارجمند و ویلفرد مادلونگ، اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ کیسانیه بازمیگردد؛ فرقهای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. آنان محمد حنفیه، فرزند علی و امام اول شیعیان را مهدی میدانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمردهاست و در کوه رضوا در مدینه در غیبت بسر میبرد و روزی به عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت. به نوشته مادلونگ شیعیان بارها به افراد متعددی از خاندان پیامبر اسلام به عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظارات شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند محمد حنفیه، ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، محمد بن معاویه از خاندان جعفر ابوطالب، محمد ابن عبدلله نفس زکیه، جعفر صادق و موسی کاظم هر کدام در برههای، مهدی موعود شیعیان شناخته میشدند. علاوه بر کیسانیه، زیدیه از عنوان مهدی با مفهوم منجی انتهای تاریخ برای رهبرانشان که قیام مسلحانه کردند مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه های منشعب از امامیه نظیر ناووسیه و واقفیه این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشتشان به کار بردند.
به گفته عبدالعزیز ساچادینا هم محمد باقر و هم جعفر صادق در موارد مختلف توسط پیروانشان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابل حکومت فعلی قیام کنند از آنها پشتیبانی خواهند نمود. ولی این امامان در پاسخ شیعیانشان را به آرامش فرا میخوانند و میگفتند گرچه همه امامان قائم هستند و قابلیت سرنگون کردن حکومتهای جور را دارند ولی قائم موعود پس از غیبت به فرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی عدالتی را از میان ببرد. در خصوص کاربرد مهدی به عنوان منجی توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشته مدرسی امامیه از زمان علی و کیسانیه با ایده قائم آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت به تدریج ایده مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتابهای برجا مانده تا دهههای آخر قرن سوم هجری/نهم میلادی امام دوازدهم شیعه همان قائم دانسته میشد. اما از شروع قرن بعدی، کتابهای شیعه امام دوازدهم شیعه را مهدی مینامیدند. ساشادینا نیز می گوید مهدویت امام دوازدهم بسط نظریه امامت امام غائب بود که آن را با عقیده ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آن امام دوازدهم مهدی موعود تلقی نمی شد. در مقابل جاسم حسین می نویسد نه تنها مهدی به معنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به کار می رفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند می تواند مهدی قائم باشد.وی می گوید از نخستین سال ها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نوید آمدن مردی از نسل حسین بن علی را داده که در آینده با شمشیر قیام می کند تا بدعت ها را از اسلام بزداید. اما رقابت سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروها اقدام به بهره برداری و تحریف احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده برند.
به گفته ارجمند بیشتر این کیسانیها ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمیچینند. به نوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفههای آن، مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.
اما به نوشته جاسم حسین منشأ دیدگاه مهدی به عنوان منجی در احادیث پیامبر بوده است که توسط بیست و شش نفر از صحابه و در کتاب های حدیث اهل سنت، زیدیه و امامیه نقل شده است. وی ضعیف بودن احادیث را رد می کند و می گوید این احادیث در زمان امویان نیز رواج داشته و در کتاب سلیم بن قیس منسوب به سلیم بن قیس هلالی (م. حدود 80-90 ق./ 699- 708 م.) هم آورده شده است. از سوی دیگر مورخان و متکلمان شیعه نظیر سید مرتضی عسکری و محمدحسین طباطبایی با تأکید بر اشتراک ادیان مختلف در خصوص کلیت موضوع نوید به آمدن مهدی و برپایی دین و برقراری عدل در زمین، این موضوع را از مشترکات ادیان الهی و ناشی از منشأ فطری ادیان می دانند. این گروه نخستین اشاره به مهدی را در احادیث پیامبر اسلام که از طرق شیعه و سنی روایت شده ذکر می کنند برمی شمارند و وجود وی را از ضروریات تحقق وعده های اسلام و قرآن در برپایی عدل و قسط در زمین می دانند.
شرایط محیطی امامیه در سده های سوم و چهارم
شرایط محیطی در دوران آخرین امامان شیعه
از زمان حکومت متوکل عباسی (۲۳۲- ۲۴۷ ه. ق. / ۸۴۷ - ۸۶۱ م.) سیاست مدارای مأمون (۱۹۸- ۲۱۸ ه. ق. / ۸۱۳ - ۸۳۳ م.) و خلفای پس از وی با شیعیان یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل به دستور او حرم حسین بن علی تخریب شد و امام دهم شیعه، هادی، از مدینه به سامرا فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. متوکل از هیچ وسیله ممکن در آزار رساندن و بی احترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط اسف باری زندگی میکردند. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان مستعین (۸۶۲ - ۸۶۶ م.) هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که امام دهم شیعه عثمان بن سعید را به نمایندگی خود در عراق برگزید (که البته این نمایندگی در زمان امام یازدهم حسن عسکری نیز تایید شد).در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکههای علوی آن زمان (اسماعیلیه، زیدیه، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد. شرایط سیاسی و مذهبی سالهای آخر امامت حسن عسکری و نخستین دهههای پس از مرگ او —همزمان با خلافت معتمد عباسی (۲۵۶ -۲۷۹ ه. ق. /۸۷۶-۸۹۲ م.)— بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کردهبودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، حسن عسکری را —که رقیبی بالقوه برای خلافت به شمار میرفت— در سامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.
شرایط محیطی در سالهای آغازین غیبت کبری
سالهای آغازین موسوم به غیبت کبری، همزمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در سال ۳۳۴ ه. ق. /۹۴۵ م. بنیعباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ آلبویه درآمد؛ آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آلبویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت میرساندند. بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعه دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.همزمان با آلبویه، حکمرانان شیعه فاطمی در مصر و شمال آفریقا، خاندان بنی حمدان در شمال عراق و سوریه و ادریسیان بر بخشهایی از شمال آفریقا حکمرانی میکردند.
شیعه در این زمان به دلیل نفوذ سلسلههای فاطمیان و آلبویه در قلب سرزمینهای اسلامی، مستحکمترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثار بنیادین اعتقادی شیعه برای نسلهای بعدی فراهمشد. آلبویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینه ورود علوم کلامیِ معتزلی به شیعه را فراهم ساختند.
رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی
در این بخش در خصوص دیدگاه های مختلف درباره سیر تاریخی اعتقاد به حجت بن حسن به عنوان امام دوازدهم، مهدی و غیبت وی در جامعه شیعه توضیح داده می شود.
فرقه های امامیه در دوران حیرت
با درگذشت حسن عسکری(و. ۲۶۰ ه.ق. /۸۷۴ م.)، امام یازدهم شیعه، سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان «دوران حیرت» نام میبرند. در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبشهای رقیب مانند اسماعیلیه نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند. شیعه امامی به فرق متعدد منشعب شد. مسعودی (و. ۳۴۶ ه.ق. /۹۵۷ م.) در کتاب مروجالذهب تعداد این فرقهها را بیست فرقه شمردهاست و حسن ابن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) در کتاب فرق الشیعه، از چهارده فرقه با ذکر جزئیات اعتقادی آنها نام میبرد.
در یک دسته بندی کلی گروهی از شیعیان چنین میپنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشتهاست و گروهی دیگر میگفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمردهاست و حسن عسکری همان مهدی غایب است.گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آنها روی به سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.گروه دیگری عنوان میکردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگ پدرش درگذشتهاست.یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفه زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمار کمی از یاران مورد اعتمادش دیده شدهاست.به گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند اما به گفته جاسم حسین اکثریت شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند. مذهب این گروه بهمرور به مذهب تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی میباشند.
این فرقهها را به پنج دسته کلی تقسیم میشوند؛ به جز آخرین دسته، سایر فرقههای منشعب شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:
واقفیه بر حسن عسکری: کسانی که مرگ حسن عسکری را باور نداشته و او را به عنوان «مهدی آل محمد» زنده میپنداشتند و به نام «واقفیه»، یعنی کسانی که بر امامت حسن عسکری توقف کردهاند، شناخته میشدند.
جعفریه: کسانی که پس از مرگ حسن عسکری، به برادر او جعفر بن علی الهادی ( ۲۲۶ تا ۲۷۱ ق.) گرویده و به دلیل آنکه فرزند حسن عسکری را ندیده بودند، به امامت جعفر گردن نهادند که دسته ای از آنان وی را جانشین امام دهم شیعه (هادی) و دسته ای دیگر او را به عنوان امام دوازدهم می شناختند. به این گروه «جعفریه» میگفتند.
محمدیه: عده ای که پس از انکار امامت حسن عسکری، به امامت اولین فرزند هادی محمد (حدود ۲۲۸ تا ۲۵۲ ق.) که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، گرویدند. به اینان «محمدیه» گفتند.
ختم امامت: شمار دیگری بر این باور بودند که همانگونه که پس از محمد (پیامبر مسلمانان) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از مرگ حسن عسکری نیز امامی وجود نخواهد داشت.
قطعیه: این گروه که خود چندین شاخه بودند، به امامت فرزندی که خود برای حسن عسکری قائل بودند اعتقاد داشتند. این جریانی همان جریانی بود که به تدریج به شیعه دوازده امامی فعلی تبدیل گشت.
دورهای که باعث ایجاد این ابهام شد، در دوران خلافت معتمد عباسی (خلافت: ۲۵۶ تا ۲۷۹ ق. / ۸۷۰ تا ۸۹۲ م) شروع شد و تا زمان خلیفه عباسی مقتدر (خلافت: ۲۹۵ تا ۳۲۰ ق. / ۹۰۸ تا ۹۳۲ م) ادامه یافت.
بنابر اعتقاد شیعیانِ دوازدهامامی، حجت بن حسن فرزند حسن بن علی عسکری (امام یازدهم شیعیان) و دوازدهمین و آخرین امام و همان مهدی موعود است. همچون پیامبر اسلام نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم است. همچنین «امام زمان»، «صاحب الزمان»، «ولی عصر»، «قائم آل محمد» و «مهدی موعود» از القاب اوست.

پس از مرگ حسن عسکری (امام یازدهم شیعیان) در سال ۲۶۰ هجری و سن ۲۸ سالگی، از آنجا که حسن عسکری برخلاف سایر امامان شیعه —که در زمان حیاتشان جانشین بعدی را تعیین کرده بودند— بطور علنی جانشینی برای خود برجای نگذاشته بود، بحران فکری و اعتقادی بزرگی در میان پیروان امام شیعه بوجود آمد. در این دوران که به «سالهای حیرت» موسوم است، شیعیان به فرقههای متعددی منشعب شدند. عدهای از شیعیان اعتقاد داشتند که از حسن عسکری فرزندی باقی نمانده است یا این فرزند در گذشتهاست؛ بسیاری از شیعیان امامت جعفر برادر حسن عسکری را پذیرفتند و گروههایی نیز متوجه فرزندان و نوادگان امامان نهم و دهم شیعه شدند. اما اصحابی از حسن عسکری چنین گفتند که «وی پسری داشته که جانشینی مشروع برای امامت است». طبق گفتهٔ عثمان بن سعید، این پسر مخفی نگاه داشته شده بود، چرا که ترس آن میرفت که توسط دولت دستگیر شود و به قتل برسد. دیدگاه این گروه که در ابتدا دیدگاه اقلیت شیعه بود، بهمرور به دیدگاه تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلیاند.
از دیدگاه تاریخی، باور به دوازده امام و اینکه امام دوازدهم همان مهدی موعود است بطور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافت. به نظر میرسد مدتی طول کشید تا این نظریه به صورتبندی نهایی خود برسد و پس از آن هم توجیه ها و تبیین های دینی گستردهای در موردش ارائه شد. شیعیان با دو رویکرد حدیثی و کلامی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند. کلینی (و. ۳۲۹ ه.ق. / ۹۴۱ م.) در احادیث باب غیبت کتاب اصول کافی —که در خلال دوره سفرا (موسوم به غیبت صغری) گرد آورد— به موضوع غیبت و علت آن پرداخت. بهخصوص نعمانی در کتاب الغیبه به تبیین نظریه غیبت از طریق احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحات «غیبت صغری» و «غیبت کبری» را به کار برد. پس از وی ابن بابویه (و.۹۹۱-۹۹۲) در کتاب کمال الدین در خصوص گردآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید. از دیگر سو، متخصصان علم کلام از جمله شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۳ م.) و شاگردانش بخصوص سید مرتضی (۱۰۴۴-۱۰۴۵) به تدوین نظریات کلامی امامت جهت تبیین ضرورت وجود امام زنده در شرایط غیبت پرداختند.
در باور کنونی شیعه دوازده امامی، حجت بن حسن در نیمهٔ شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق. در سامرا به دنیا آمد؛ او در پنج سالگی و پس از مرگ پدرش به امامت رسید. پس از مرگ حسن عسکری، مهدی تنها از طریق چهار سفیر یا نائب با شیعیان تماس میگرفت. البته بررسیهای تاریخی نشان میدهد که از آغاز تعداد وکلا محدود به چهار تن نبوده و اصطلاح نیابتِ خاص در قرنهای چهارم و پنجم هجری توسط علمای شیعه مانند شیخ طوسی و برای تبیین غیبت صغری ایجاد شدهاست. پس از یک دوره هفتاد ساله (موسوم به غیبت صغری) و با مرگ علی بن محمد سمری، چهارمین نائب امام دوازدهم شیعه، بار دیگر حیرت شیعیان را فراگرفت. آنها در نهایت در سده پنجم به تبیینی عقلی در کلام شیعه از غیبت امام دست یافتند. به باور شیعیان، پس از دوران سفرا، شیعیان با مهدی در ارتباط نیستند و این دوران را اصطلاحاً غیبت کبری مینامند. پس از پایان دورهٔ غیبت، وی با عنوان مهدی قیام خواهد کرد و او کسی خواهد بود که از طریق وی حق و عدالت بار دیگر به پیروزی خواهد رسید.
اعتقاد به امام غائب، برکات متعددی برای شیعیان تحت آزار و ستم داشت. از آنجا که امام غائب پتانسیل تهدید کمتری نسبت به یک امام حاضر داشت تنش ها با حاکمان سنی مذهب کاهش یافت. اعتقاد به ظهور امام غائب باعث شد که انتظار بتواند جایگزین چالش مستمر نظام سیاسی حاکم شود. امام غائب باعث عامل وحدت شیعیانی شد که پیش از آن، هر گروه، دور یکی از امامان حاضر گرد می آمدند و دچار انشقاق شده بودند. به علاوه اعتقاد به ظهور امام غایب (به عنوان مهدی)، شیعیان را در تحمل شرایط دشوار یاری نموده و به آنها امید آیندهای سرشار از دادگری داده است.
منبعشناسی
به نوشته جاسم حسین احادیث مربوط به غیبت مهدی قائم را بسیاری از گروه های شیعه گردآوری کرده اند. پیش از سال ۲۶۰ ه./۸۷۴ م. در آثار سه مذهب واقفیه، زیدیه جارودیه و امامیه موجود است. از واقفیه، انماطی ابراهیم بن صالح کوفی از اصحاب امام محمد باقر کتابی به نام «الغیبه» نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سماعه هر یک کتابی به نام «کتاب الغیبه» نوشتند و امام موسی کاظم را به عنوان امام غائب معرفی کردند. از زیدیه ابوسعید عباد بن یعقوب رواجینی عصفری (و. ۲۵۰ ه./۸۶۴ م.) در کتابی به نام «ابوسعید عصفری» احادیثی در خصوص غیبت، ائمه دوازده گانه و ختم ائمه به دوازده می آورد بی آنکه نام آنها را برشمرد. از امامیه علی بن مهزیار اهوازی (وکیل امام نهم و دهم) (وفات حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ق.)، دو کتاب به نام های «کتاب الملاحم» و «کتاب القائم» نوشت که هر دو درباره غیبت امام و قیام او با شمشیر مطالبی دارد. حسن بن محبوب سراد (م. ۲۲۴ ه./ ۸۳۸ م.) کتاب «المشیخه» را در موضوع غیبت می نویسد. فضل بن شاذان نیسابوری (۲۶۰ ه./ ۸۷۳ م.) کتاب «الغیبه» را نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتاب «المشیخه» نقل شده است. وی که دو ماه پیش از امام یازدهم می میرد، امام دوازدهم را قائم می داند. به نوشته پوناوالا منابع پیش از دوران موسوم به غیبت کبری بسیار پراکنده و ناکافیاند و مشکلی که پژوهشگران در هنگام بررسی این منابع با آن مواجه میشوند، میزان تاریخی بودن این منابع است.
در خلال دوره سفارت موسوم به غیبت صغری (۲۶۰-۳۲۹ ه./۸۷۴-۹۴۱ م.) فقها و مبلغان بر اساس اطلاعات کتب پیشین و فعالیت های سازمان وکالت نوشته اند که در کتب تاریخی این دوره یافت نمیشود. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی (م. ۲۸۶ ه./۸۹۹ م.) که مدعی نیابت امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حمیری(م. بعد از ۲۹۳ ه./ ۹۰۵ م.) که خود کارگزار امامان دهم و یازدهم و نواب اول و دوم بود کتاب «الغیبه و الحیره» را نوشت. ابن بابویه (پدر شیخ صدوق) (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) کتاب «الامامه و التبصره من الحیره» و کلینی (م. ۳۲۹ ه. / ۹۴۰ م.) بخش عمده ای از کتاب حجت اصول کافی را به غیبت اختصاص داد.
از سال (۳۲۹ ه./۹۴۱ م.) با پایان سفارت و آغاز دوره موسوم به غیبت کبری چندین اثر برای تبیین غیبت و علت طولانی شدن ان نگاشته شد. به گفته جاسم حسین پنج اثر در این زمان نگاشته شد که اساس عقاید بعدی امامیه درباره غیبت را تشکیل می دهد. نخستین کتاب الغیبه نعمانی توسط ابوعبدالله محمد بن جعفر نعمانی (م.۳۶۰ ق.) با استفاده از آثار فوقالذکر بدون توجه به اعتقادات نویسندگان آن آثار تدوین شده است. دومین اثر کمالالدین و تمامالنعمة است که توسط شیخ صدوق (۳۰۶ تا ۳۸۱ ه.ق./ ۹۲۳ تا ۹۹۱ م.) بر اساس اصول اربعمائه گردآوری شده است و با توجه به جایگاه پدرش، علی بن بابویه، اطلاعات معتبری از دوران وکلا و ارتباط مخفی آنها با امام غایب از طریق چهار سفیر ارائه می دهد. سومین مورد «الفصول العشرة فی الغیبة» توسط شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه.ق. / ۱۰۲۲ م.) نوشته شد و اطلاعات تاریخی در مورد دوران غیبت و پانزده دیدگاه پدیدار شده در میان امامیه در دوران غیبت و از میان رفتن همه آنها جز اثنی عشریه بیان می کند. همچنین در کتاب الارشاد به سبک کلینی و نعمانی به نقل احادیث و توجیه طولانی شدن عمر امام غایب می پردازد. چهارمین اثر توسط سید مرتضی (۳۵۵ - ۴۳۶ ه.ق /۱۰۴۴-۱۰۴۵ م.) شاگرد شیخ مفید با عنوان «مسئلة وجیزة فی الغیبة» نوشت. این اثر و کتاب دیگری با نام «البرهان علی صحة طول عمر الامام الزمان» تألیف محمد بن علی کراجکی (م. ۴۴۹ ق./ ۱۰۵۷ م.) فاقد اطلاعات تاریخی هستند. پنجمین اثر الغیبة نوشته شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق. / ۱۰۶۷ م.) بر مبنای کتابی به نام «الاخبار الوکالة الاربعة» نوشته احمد بن نوح بصری اطلاعات تاریخی معتبری از فعالیت های مخفی سفرا ارائه می دهد و نیز به شیوه حدیثی و عقلی اثبات می کند امام دوازدهم همان مهدی قائم است که باید در غیبت به سر برد و سایر ادعاها در خصوص غیبت دیگر افراد نظیر علی بن ابیطالب، محمد بن حنفیه و موسی کاظم مردود است. این کتاب مأخذ اصلی نویسندگان بعدی شیعه امامی و بخصوص بحار الانوار محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ ق.) بوده است.
به نوشته جاسم حسین منابع غیرشیعه بر کتاب «المسترشد» اثر ابوالقاسم بلخی معتزلی (م. حدود ۳۰۱ ق./ ۹۱۳ م.) اتکا دارد که معتقد است حسن عسکری بی وارث از دنیا رفت و ظاهراً اطلاعات خود در خصوص دسته بندی شیعه پس از سال ۲۶۰ را از حسن بن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) گرفته است. این کتاب مبنای اطلاعات المغنی عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق. / ۱۰۲۴ م.) و ابوالحسن اشعری (م. ۳۲۴ ق./ ۹۳۵ م.) قرار گرفت و کتاب اشعری مرجع سایر کتاب های اهل سنت نظیر ابن حزم (م. ۴۵۶ ق. / ۱۰۳۷ م.) و شهرستانی (م. ۵۴۸ ق. / ۱۱۵۳ م.) درباره دسته بندی های شیعه بوده است.
بیان موضوع در منابع تاریخ عمومی مسلمانان متفاوت است. محمد بن جریر طبری (۲۲۴ - ۳۱۰ ق./ ۹۲۲ م.) که معاصر دوران غیبت بود در تاریخ طبری اشاره ای به موضوع امام دوازدهم و فعالیت های شیعیان امامی نمیکند در حالی که به فعالیت های سایر گروه های شیعه نظیر اسماعیلیه می پردازد و حتی کاربرد حدیث مهدی قائم توسط این گروه ها در کسب قدرت را پی می گیرد. جاسم حسین علت ذکر نشدن فعالیت های امامیه در این کتاب را مخفیانه بودن آن می داند. مسعودی (حدود ۲۸۳ – ۳۴۶ ق. / ۸۹۶ - ۹۵۷ م.) در مروجالذهب، التنبیه و الاشراف و نیز اثبات و الوصیه که به وی منسوب است به فشارها و سخت گیری های عباسیان علیه امامان شیعه که منجر به وقوع غیبت شد می پردازد. ابن اثیر (۵۵۵ - ۶۳۰ه ق / ۱۲۳۲ م.) در الکامل فی التاریخ به اختلافات میان وکلای امام در دوران غیبت و تأثیر غلو در بروز آن می پردازد. به عقیده جاسم حسین ممکن است وی اطلاعات خود را از کتاب «تاریخ الامامیه» اثر یحیی بن ابی طی (م ۶۳۰ ق. / م.۱۲۳۲) گرفته باشد.
به نوشته ساشادینا بسیار مشکلاست که مرزی میان مطالب تاریخی از یک طرف با تذکرهنویسی و مطالب اعتقادی شیعه از طرف دیگر در کتابهای نویسندگان شیعه تعیین کرد. زیرا زندگینامهٔ امامان در کتابهای نویسندگان شیعه، آکنده از داستانهایی به سبک تذکرههاییاست که عارفان برای مرشدان و قدیسان خود مینویسند. برای مطالعه دربارهٔ امام دوازده شیعیان باید به منابعی اتکا کرد که نه میتوان آنها را کاملاً تاریخی و نه میتوان کاملاً زندگینامههای مذهبی و تذکرهای دانست. به هر حال این منابع بیشترین کمک را به پژوهشگران در راه درک دورهای میکند که ایدهٔ منجی آخرالزمان را به عقیدهٔ غالب در مذهب شیعه تبدیل کردهاست.
پیشینه اعتقاد شیعه به مهدی و قائم
چنانکه جاسم حسین توضیح می دهد مفهوم «مهدی» به عنوان شخص هدایت شده از زمان پیامبر استعمال می شد. هم اهل سنت آن را برای خلفای راشدین به کار بردند و هم شیعه آن را برای امامان استفاده کرد. برای مثال در قیام حسین بن علی شیعیان کوفه از وی به عنوان مهدی دعوت کردند و هم سلیمان بن صرد پس از کشته شدنش با این عنوان از او تجلیل کرد. اما کاربرد آن در مفهوم منجی از زمان قیام مختار و توسط مختار ثقفی برای محمد حنفیه پدیدار شد.
بهگفته سعید امیرارجمند و ویلفرد مادلونگ، اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ کیسانیه بازمیگردد؛ فرقهای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. آنان محمد حنفیه، فرزند علی و امام اول شیعیان را مهدی میدانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمردهاست و در کوه رضوا در مدینه در غیبت بسر میبرد و روزی به عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت. به نوشته مادلونگ شیعیان بارها به افراد متعددی از خاندان پیامبر اسلام به عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظارات شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند محمد حنفیه، ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، محمد بن معاویه از خاندان جعفر ابوطالب، محمد ابن عبدلله نفس زکیه، جعفر صادق و موسی کاظم هر کدام در برههای، مهدی موعود شیعیان شناخته میشدند. علاوه بر کیسانیه، زیدیه از عنوان مهدی با مفهوم منجی انتهای تاریخ برای رهبرانشان که قیام مسلحانه کردند مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه های منشعب از امامیه نظیر ناووسیه و واقفیه این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشتشان به کار بردند.
به گفته عبدالعزیز ساچادینا هم محمد باقر و هم جعفر صادق در موارد مختلف توسط پیروانشان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابل حکومت فعلی قیام کنند از آنها پشتیبانی خواهند نمود. ولی این امامان در پاسخ شیعیانشان را به آرامش فرا میخوانند و میگفتند گرچه همه امامان قائم هستند و قابلیت سرنگون کردن حکومتهای جور را دارند ولی قائم موعود پس از غیبت به فرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی عدالتی را از میان ببرد. در خصوص کاربرد مهدی به عنوان منجی توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشته مدرسی امامیه از زمان علی و کیسانیه با ایده قائم آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت به تدریج ایده مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتابهای برجا مانده تا دهههای آخر قرن سوم هجری/نهم میلادی امام دوازدهم شیعه همان قائم دانسته میشد. اما از شروع قرن بعدی، کتابهای شیعه امام دوازدهم شیعه را مهدی مینامیدند. ساشادینا نیز می گوید مهدویت امام دوازدهم بسط نظریه امامت امام غائب بود که آن را با عقیده ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آن امام دوازدهم مهدی موعود تلقی نمی شد. در مقابل جاسم حسین می نویسد نه تنها مهدی به معنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به کار می رفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند می تواند مهدی قائم باشد.وی می گوید از نخستین سال ها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نوید آمدن مردی از نسل حسین بن علی را داده که در آینده با شمشیر قیام می کند تا بدعت ها را از اسلام بزداید. اما رقابت سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروها اقدام به بهره برداری و تحریف احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده برند.
به گفته ارجمند بیشتر این کیسانیها ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمیچینند. به نوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفههای آن، مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.
اما به نوشته جاسم حسین منشأ دیدگاه مهدی به عنوان منجی در احادیث پیامبر بوده است که توسط بیست و شش نفر از صحابه و در کتاب های حدیث اهل سنت، زیدیه و امامیه نقل شده است. وی ضعیف بودن احادیث را رد می کند و می گوید این احادیث در زمان امویان نیز رواج داشته و در کتاب سلیم بن قیس منسوب به سلیم بن قیس هلالی (م. حدود 80-90 ق./ 699- 708 م.) هم آورده شده است. از سوی دیگر مورخان و متکلمان شیعه نظیر سید مرتضی عسکری و محمدحسین طباطبایی با تأکید بر اشتراک ادیان مختلف در خصوص کلیت موضوع نوید به آمدن مهدی و برپایی دین و برقراری عدل در زمین، این موضوع را از مشترکات ادیان الهی و ناشی از منشأ فطری ادیان می دانند. این گروه نخستین اشاره به مهدی را در احادیث پیامبر اسلام که از طرق شیعه و سنی روایت شده ذکر می کنند برمی شمارند و وجود وی را از ضروریات تحقق وعده های اسلام و قرآن در برپایی عدل و قسط در زمین می دانند.
شرایط محیطی امامیه در سده های سوم و چهارم
شرایط محیطی در دوران آخرین امامان شیعه
از زمان حکومت متوکل عباسی (۲۳۲- ۲۴۷ ه. ق. / ۸۴۷ - ۸۶۱ م.) سیاست مدارای مأمون (۱۹۸- ۲۱۸ ه. ق. / ۸۱۳ - ۸۳۳ م.) و خلفای پس از وی با شیعیان یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل به دستور او حرم حسین بن علی تخریب شد و امام دهم شیعه، هادی، از مدینه به سامرا فراخوانده شد تا تحت نظارت خلیفه باشد. متوکل از هیچ وسیله ممکن در آزار رساندن و بی احترامی به وی دریغ نمیکرد. گزارشها حاکی از آن است که فشار شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و شیعیان در عراق و حجاز در شرایط اسف باری زندگی میکردند. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه امام هادی آزادی بیشتری پیدا کرد. سیاستهای متوکل در زمان مستعین (۸۶۲ - ۸۶۶ م.) هم ادامه یافت. احتمالاً در این زمان بود که امام دهم شیعه عثمان بن سعید را به نمایندگی خود در عراق برگزید (که البته این نمایندگی در زمان امام یازدهم حسن عسکری نیز تایید شد).در دوران آخرین امامان شیعه، شبکهای از وکلا شکل گرفته بود؛ البته این شبکه بیشتر از آنکه به مانند سایر شبکههای علوی آن زمان (اسماعیلیه، زیدیه، نوادگان حسن بن علی) به قصد برپایی قیام تشکیل شده باشد، کار گردآوری وجوهات دینی مانند خمس و زکات را انجام میداد. شرایط سیاسی و مذهبی سالهای آخر امامت حسن عسکری و نخستین دهههای پس از مرگ او —همزمان با خلافت معتمد عباسی (۲۵۶ -۲۷۹ ه. ق. /۸۷۶-۸۹۲ م.)— بسیار پرچالش بود. این دوران به جهت سیاسی، مصادف بود با عصر ضعف خلافت عباسیان؛ بدین صورت آنان از اعمال مؤثر حاکمیت خود جز در بخش محدودی از سرزمین عراق ناتوان بودند. در این دوره، افراد مختلف در جایجای قلمرو عباسیان قیام کردهبودند و سرزمین مسلمانان دچار تجزیه سیاسی شدهبود. معتمد عباسی، حسن عسکری را —که رقیبی بالقوه برای خلافت به شمار میرفت— در سامرا تحت نظارت و مراقبت قرار داده و او را حتی از ملاقات با پیروانش نیز بازداشته بود.
شرایط محیطی در سالهای آغازین غیبت کبری
سالهای آغازین موسوم به غیبت کبری، همزمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در سال ۳۳۴ ه. ق. /۹۴۵ م. بنیعباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ آلبویه درآمد؛ آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آلبویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت میرساندند. بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعه دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.همزمان با آلبویه، حکمرانان شیعه فاطمی در مصر و شمال آفریقا، خاندان بنی حمدان در شمال عراق و سوریه و ادریسیان بر بخشهایی از شمال آفریقا حکمرانی میکردند.
شیعه در این زمان به دلیل نفوذ سلسلههای فاطمیان و آلبویه در قلب سرزمینهای اسلامی، مستحکمترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثار بنیادین اعتقادی شیعه برای نسلهای بعدی فراهمشد. آلبویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینه ورود علوم کلامیِ معتزلی به شیعه را فراهم ساختند.
رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی
در این بخش در خصوص دیدگاه های مختلف درباره سیر تاریخی اعتقاد به حجت بن حسن به عنوان امام دوازدهم، مهدی و غیبت وی در جامعه شیعه توضیح داده می شود.
فرقه های امامیه در دوران حیرت
با درگذشت حسن عسکری(و. ۲۶۰ ه.ق. /۸۷۴ م.)، امام یازدهم شیعه، سردرگمی بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحت عنوان «دوران حیرت» نام میبرند. در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبشهای رقیب مانند اسماعیلیه نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند. شیعه امامی به فرق متعدد منشعب شد. مسعودی (و. ۳۴۶ ه.ق. /۹۵۷ م.) در کتاب مروجالذهب تعداد این فرقهها را بیست فرقه شمردهاست و حسن ابن موسی نوبختی (و. حدود ۳۰۰ ه.ق.) در کتاب فرق الشیعه، از چهارده فرقه با ذکر جزئیات اعتقادی آنها نام میبرد.
در یک دسته بندی کلی گروهی از شیعیان چنین میپنداشتند که حسن عسکری اصلاً فرزندی نداشتهاست و گروهی دیگر میگفتند حسن عسکری امام بدون فرزندی است که نمردهاست و حسن عسکری همان مهدی غایب است.گروهی نیز معتقد بودند که حسن عسکری فرزندی ندارد و آنها روی به سوی برادر حسن عسکری، جعفر گردانیدند.گروه دیگری عنوان میکردند که فرزند حسن عسکری پیش از مرگ پدرش درگذشتهاست.یک گروه هم اعتقاد داشتند که فرزند حسن عسکری همان مهدی است که پدرش او را از ترس خلیفه زمان مخفی نگاه داشته و تنها توسط شمار کمی از یاران مورد اعتمادش دیده شدهاست.به گفتهٔ امیرمعزی، تنها بخشی از شیعیان که در آن زمان در اقلیت کوچکی بودند چنین دیدگاهی داشتند اما به گفته جاسم حسین اکثریت شیعیانی که امامت حسن عسکری را پذیرفته بودند تابع این دیدگاه بودند. مذهب این گروه بهمرور به مذهب تمامی شیعیان امامی تبدیل شد که شیعیان دوازده امامی فعلی میباشند.
این فرقهها را به پنج دسته کلی تقسیم میشوند؛ به جز آخرین دسته، سایر فرقههای منشعب شده تا صد سال پس از فوت حسن عسکری از میان رفتند:
واقفیه بر حسن عسکری: کسانی که مرگ حسن عسکری را باور نداشته و او را به عنوان «مهدی آل محمد» زنده میپنداشتند و به نام «واقفیه»، یعنی کسانی که بر امامت حسن عسکری توقف کردهاند، شناخته میشدند.
جعفریه: کسانی که پس از مرگ حسن عسکری، به برادر او جعفر بن علی الهادی ( ۲۲۶ تا ۲۷۱ ق.) گرویده و به دلیل آنکه فرزند حسن عسکری را ندیده بودند، به امامت جعفر گردن نهادند که دسته ای از آنان وی را جانشین امام دهم شیعه (هادی) و دسته ای دیگر او را به عنوان امام دوازدهم می شناختند. به این گروه «جعفریه» میگفتند.
محمدیه: عده ای که پس از انکار امامت حسن عسکری، به امامت اولین فرزند هادی محمد (حدود ۲۲۸ تا ۲۵۲ ق.) که در زمان حیات پدرش درگذشته بود، گرویدند. به اینان «محمدیه» گفتند.
ختم امامت: شمار دیگری بر این باور بودند که همانگونه که پس از محمد (پیامبر مسلمانان) دیگر پیامبری نخواهد آمد، پس از مرگ حسن عسکری نیز امامی وجود نخواهد داشت.
قطعیه: این گروه که خود چندین شاخه بودند، به امامت فرزندی که خود برای حسن عسکری قائل بودند اعتقاد داشتند. این جریانی همان جریانی بود که به تدریج به شیعه دوازده امامی فعلی تبدیل گشت.
دورهای که باعث ایجاد این ابهام شد، در دوران خلافت معتمد عباسی (خلافت: ۲۵۶ تا ۲۷۹ ق. / ۸۷۰ تا ۸۹۲ م) شروع شد و تا زمان خلیفه عباسی مقتدر (خلافت: ۲۹۵ تا ۳۲۰ ق. / ۹۰۸ تا ۹۳۲ م) ادامه یافت.
ساعت : 9:17 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی